برای بیداری صنعت خودرو سازی فردا دیر است

|
۱۳۹۴/۰۶/۲۳
|
۰۷:۲۳:۰۶
| کد خبر: ۳۱۸۲۸۴
برای بیداری صنعت خودرو سازی فردا دیر است
بهتر است که ما امروز ، صنعت خودرو سازی والبته اغلب صنایع خود را از خواب عمیقی که در آن فرو رفته اند بیدار کنیم، فردا برای این امر خیلی دیر است.

برای اینکه کسی،گلایه واعتراض مردم را در مورد قیمت و کیفیت محصولات شرکتهای خودروسازی ،خدمات بعد از فروش آنها و.... بشنود، کمپین و تلگرام و ..... لازم نیست به راحتی میتوان آنرا از متن جامعه شنید،از کسانی که با چند صد کیلومتر کار خودرو، تسمه تایمینگ پاره کرده اند،گیربوکس پایین آورده اند ،زن وبچه هایشان آوارۀ جاده و بیابان  گشته و کارشان به نمایندگیهایی کشیده است که همه کاری بلدند جز پاسخگویی.

از باطری فاسد ،دسته راهنمای لنگ ،چراغ آویزان و..... اینقدر می شود گفت که بالاخره دل وزیر محترم صنعت به رحم آید و بداند که در این میان نه کسی خائن است نه ضد انقلاب.

اما شاید مشکل اصلی در «عزیز کرده» بار آمدن عده ای است که به جای بالابردن سطح و کیفیت کار خود، کماکان عادت دارند،هزینه ناکار آمدیهای مدیریتی آنان از جیب مردم پرداخت شود. گویی رابطۀ کر وبیمار میان آنها  ومردم حاکم است. مردم چیزی می گویند و آنها  چیز دیگری می شنوند.

ناشنیدن این انتقاد در عصری که شعار «همیشه حق با مشتری » سراسر جهان را فرا گرفته است با کدام رویکرد مدیریتی قابل توجیه است؟!

لیکن در این میان از کسی که قاعدتا باید در کنار مردم باشند وبر ارتقای کیفیت وبهره وری در تولید تاکید کنند انتظار نمی رود ،بالش گرم  ونرم، زیر سر کاستیها و نا کار آمدیها در این صنعت نهد و با جواباتی غیر متعارف، سعی کنند الفتی صوری ودستوری میان مصرف و تولید کم کیفیت و گران حاصل گردد.

در یک مدیریت اصولی، این امر برای همیشه، شدنی نیست و با این روشها ،بالا بردن بهره وری و انگیزه رقابت در آن صنعت، عملی نخواهد بود. مشتری مداری راه ورسم خود را دارد. کسی که در این میان باید رویه خود را تغییر دهد تولید کننده است نه مشتری.

روشهای به ظاهر حمایتگرانه وبه واقع، عافیت بخشانۀ برخی  برای صنعت خودرو سازی کشور همچون داروی طبیبان قصۀ «پادشاه وکنیزک» مولوی است. اسکنگبینشان صفرا خواهد افزود و روغن بادامشان خشکی خواهد نمود. نوآوری های جدیدی برای درمان مشکلات این صنعت لازم است.

در عصر فراصنعت امروز، همه چیز تعریف نو یافته اند. صنعت ، خدمات ،تولید، توزیع و.....بر مبنای شاخصهای کار آمدی و دانایی ، معنا می شوند .

 مدیرانی که حتی در خانه و خانوادۀ خود از فرزندانشان هم کمتر میدانند ونسبت به آنها با دنیای جدید بیگانه اند و صرفا با اتکاء بر همان داشته ها و دانش محدود خود در راس بزرگترین و عریض ترین شرکت ها و سازمانهای صنعتی،تولیدی،خدماتی ،قرار گرفته وفقط چشم انتظار رویه های حمایتی و....  هستند موفقیت چندانی در کارشان نخواهند یافت.دنیای دانایی، دنیای شگفت انگیزی است. در این دنیا، قواره گی ها و ناقواره گی های مدیریتی،خیلی زود آشکار می شود.

در مناسبات اقتصادی دنیای امروز، ،حتی تئوری های «جان میناردکینز» «پل ساموئل سون» و..... که روزگاری حکم انجیل دانشکده های اقتصاد جهان را داشتند، دست تسلیم بالا برده اند.ذکر این نکته به منزلۀ کم اهمیت تلقی نمودن علم اقتصاد وکار اقتصاد دانان محترم نیست.بالعکس یادآوری گستردگی وریسک بالای کار آنهاست که ناچارند برای درمان وچاره جویی مشکلات اقتصاد ملی ، به جای سر وکار داشتن با چند متغیر محدود داخلی وملی، عوامل پرشماری از قواعد اقتصاد جهانی وبین المللی را نیز در محاسبات خود مد نظر قرار دهند. پدیدۀ «جهانی شدن» چنین اقتضا واجباری را برای آنها فراهم ساخته است .بنابر این، پیش این الماس بی اسپر میا ،از بریدن  تیغ را نبود حیا.

در این عرصه  نکته ها چون تیغ پولاد است تیز، لذا گر نداری تو سپر واپس گریز.

در این عرصه هر تحول وپیشرفتی در هر صنعت ودر هر نقطه ای از جهان،بلافاصله تأثیر بی چون و چرای خود را برصنعت و اقتصاد نقاط دیگر جهان می گذارد.

حمایت غیر اصولی و غیر مدیریتی از یک صنعت،ممکن است عجالتا آرامش خاطر صاحبان آن صنعت را در داخل فراهم سازد،اما در بلند مدت، رونق مورد انتظار را در آنسوی عالم ایجاد خواهد کرد.

شرکت های دانایی محور، ناراضی ترین مشتری ها را بهترین مشتری خود می دانند،طبیعی است که بهره وری اینگونه مدیریت ها و سازمان ها،در مقایسه با صنایعی که حتی به مدد تعرفه های گمرکی و حمایت های سنگین دولتی هم نمی توانند،بر سر پای خود بایستند ،زمین تا آسمان تفاوت خواهد داشت.مدیران دل نازک صنعت خودرو سازی ما، سالهاست که طاقت فریاد دادخواه ندارند و گوش خود را  بر همه نقدها و انتقادها بسته اند.

در عرصه این رقابت پر شتاب و رو به جلو، استفاده هوشمندانه از فرصت ها لازم است.مدیریتها در  این مسیر، مرتبا برای غلبه بر مشکلات تلاش می کنند. بهتر است که ما امروز ، صنعت خودرو سازی والبته اغلب صنایع خود  را از خواب عمیقی که در آن فرو رفته اند بیدار کنیم. فردا برای این امر خیلی دیر است.

ازاشخاص وسازمانهایی که پیش وبیش از همه باید زنگ این بیدار باش را برای صنایع ما به صدا در آوَرَند،انتظارات ومطالباتی بیش از آن وجود دارد که در عملکردها وگفتارهای آنها مشاهده می شود.

مدیری که امروز نداند در اطرافش چه می گذرد و نتوانند پیامدها و جنس تحولات آتی را مخصوصا در فضای پساتحریم  ایران تشخیص دهد،به شدت با آینده تصادم خواهند کرد. درک ما از این مفاهیم نباید توأم با تأخیر باشد.

 مفهوم بین المللی شدن، که به نظر میرسد اندکی سریعتر از توانایی و سازگاری برخی حوزه های مدیریتی  ما به  مسیر پر شتاب خود ادامه میدهد از ضرورتهای اجتناب ناپذیر فضای پساتحریم در اقتصاد وصنعت ایران است. از این نظر و با درک واقع بینانۀ این مفهوم،بالابردن توان وبهره وری در صنایع مختلف کشور، از نان شب هم  واجبتر است والبته که این امر مستلزم دقت و هوشیاری در عرصه های برنامه ریزی است.

اکنون همۀکشورها،برای حضور موفقیت آمیز،در بازارهای جهانی تلاش میکنند.بازار ملی هم جزئی از بازار جهانی گشته است.تولید ملی باید قابلیت خود را در بازار جهانی،اثبات کند واز رویه های آمرانه در بازار ملی دست بردارد .برای همیشه نمیتوان به مدد تعرفه های حمایتی، یک صنعت را به شکل مطلوب سر پا نگه داشت.

قبلا نیز در یادداشتی آمده بود که انتظار می رود تیم اقتصادی دکترروحانی از این واقعیتها فاصله نگیرد.

درحالی که بخش وسیعی ازمردم، به اندازۀ کافی در حال صرفه جویی در امورات زندگی خود  هستند، به هیچ جایی بر نمیخورد، اگر  هزینه های زاید تولیدی ومدیریتی نیز در سطوح مختلف، اندکی پایین بیاید.مصادیق آن فراوان است و دور از چشم جامعه نیست.

باید پذیرفت که صنعت خودرو سازی ما گران اداره میشود و راندمان کارش، به مراتب، کمتر از هزینه ای است که همه ساله بر دوش مردم می گذارد. اگر چالش اصلی مردم، کنار آمدن با مشکلات روز افزون معیشتی است آیا نباید یکی از چالشهای اصلی این صنعت هم چالش بهره وری ورقابتی نمودن خود باشد؟

 در حالی که تولید خودرو  ما  از حیث  هزینه گران تمام میشود، اما عملا هم درطول سالهای گذشته نشان داده است که کوچکترین اراده ای برای رقابتی نمودن خود ندارد و قیمتهای آن  همه ساله در حال فربه شدن ومتورم شدن است.

 متولیان امر در این صنعت باید هرچه زودتر با یک طرح جامع وشجاعانه رقابتی نمودن این صنعت را با صنایع مشابه خارجی عملی سازند. افسوس وصد افسوس که تا کنون هر موقع چنین ضرورتی عنوان شده است، خروجی آن عملا راه به جایی نبرده است .چرا که باید با دستانی اجرایی شود که عملا اراده ای بر اجرای نداشته اند.

 درحالی که مولفه های  این صنعت با بکار گیری شیوه های جدید، به طور مرتب در حال افزایش بهره وری و کاستن از هزینه ها به نفع مشتری است، واضح است که ما با این هزینه بالای تولیدی برای ماندن دروضع موجود هم مشکل داشته باشیم و برای رقابت با صنایع مشابه در عرصه جهانی با سختیهایی مواجه شویم.

تولید ما در این صنعت، زیرسنگینی برخی غفلتها و نارساییهای مدیریتی نفس نفس می زند وهر روز هزینه های آن بربازدهی تولیدش غلبه می کند. کسی از ما نخواهد پذیرفت که برای همیشه به مدد تعرفه های سنگین گمرکی و رویه های حمایتی غیر متعارف سر پا بایستیم.

اگر برخی از این نارساییها وکاستیها تا کنون و به هر دلیلی خود را در پشت فضای تحریم پنهان کرده بودند، بدون شک در فضای بعد از تحریم، توجیهی بر نارساییها نخواهند داشت .

صنعت خودرو سازی، باید آمادگی لازم را برای شرکت در آزمون‌های سخت آینده بدست آوَرَد. اتکا به متغیرهایی مانند اشتغال و.....  اگرچه عناصری تعیین کننده هستند اما دلایل موجهی بر تداوم نا کار آمدی نیستند.

صنعت خودروسازی ما بیش وپیش از هر صنعتی در ایران در معرض سنجش و آزمون پساتحریم قرار خواهد گرفت.

نظر شما