مهندس دیوانیان مدرس دانشگاه:

مرحوم استاد معینی‌کرمانشاهی شاعر و عارف بزرگ بود

|
۱۳۹۴/۰۹/۰۴
|
۰۹:۴۷:۰۱
| کد خبر: ۳۴۳۵۰۷
مرحوم استاد معینی‌کرمانشاهی شاعر و عارف بزرگ بود
دیگر مادر گیتی شاعران و عارفانی همچون مرحوم رحیم معین‌کرمانشاهی به جهان نخواهد داد...!

 پهنه‌ی آسمان  کرمانشاه از دیر باز جلوه گاه ستارگان شعر و ادب پارسی بوده و مفاخری را به این مرز و بوم تقدیم داشته که از والایی خاصی برخوردارند، هم آن‌ها که طرز سخن را به خداوندگار غزل آموختند و شولای عشق و عرفان را هم زیب قامت خود ساختند؛ شاعران، عرفا و نویسندگان و... که از طوفان سختی‌ها و تنگناها، نردبانی ساخته صعود کردند تا آنجا که نامشان نقش جبین تاریخ گردید.

 مرحوم  استاد شاعر و عارف بزرگوارجناب رحیم معینی (کرمانشاهی) بی‌تردید دراین عرصه جایگاه رفیعی را بخود اختصاص داده؛ پیش ازآن که به ارزش‌‌های شعری و شخصیت او بپردازم، لازم به ذکر است توفیق اینجانب، ‌با آن استاد بیش از چند دهه نبود، معذالک در همین فرصت کوتاه مجذوب اشعار عرفانی آن مرحوم گشته، استاد معین در سال 1341 به کار نقاشی پرداخت و در این راه پیشرفت کرد و تابلوهایی  هم از خود به یادگار گذاشت ازجمله تابلوی حضرت مسیح (ع) با کار سیاه قلم است و در ضمن کارهای نقاشی به سرودن شعر نیز می‌پرداخت و قسمتی از آثارادبی و اجتماعی او در روزنامه‌ی سلحشوران غرب به چاپ می‌رسید و داستان اختر و منوچهر را در چهار تابلو به رشته‌ی نظم کشیده و در آن حقایقی از اجتماع زمان خود را مجسم کرده است.

آن طور که براستی کلماتش بر دل می‌نشست:        

   با شما دمسا زم اکنون

جای آن دارد که چندی هم ره صحرا بگیرم

سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم

 او در کار پردازش کلام تا آنجا مهارت داشت که حتی بیان یک واقعه ساده و عادی روزانه را، رنگ و بویی دلخواه می‌بخشید و آن را شنیدنی می‌ساخت، تمام دوستان و آشنایان و هم  آنان که در کار شعر و شاعری دستی دارند، و عطر غزل ناب، مشام جانشان را تحت تاثیر قرار می‌دهد، و بر این باورند که استاد معین کرمانشاهی الفبای عشق به الله را آموخته بود و خوب می‌دانست که از کدامین راه می‌توان، به اوج زیبایی واقعی معنی رسید.

ما می‌‍دانیم راه اینجاست، مسیر درست است وخدا در انتهای همین مسیر انتظارمان را می‌کشد... ما حرف‌هایمان را با جمله می‌زنیم، اما برخی جمله‌ها خاص ترند این‌ها واژه‌هایی هستند که ممکن است در ذهن من و شما رسوب کنند... انسان متمدن امروز دیگر آن انسان ساده، صمیمی، صادق و عاشق دیروز نیست!

انسان متمدن امروز پیچیده، براق و غرق در حوض غریزه است و هرگز عاشق نشد...  اما تلخ و تنها در کویر خویشتن خویش... در حجمی به وسعت دنیا، یکتا شد در تکنولوژی و تنها شد در مهربانی، غنی شد در مادیات و فقیر شد در معنویت و ندانست که بعداز عاشق شدن،یاری دادن، زیباترین فعل همسایه "دل " است. انسان امروز قلب آسمان را شکافت ولی هرگز سفری هرچند اندک به آسمان قلب کوچک همنوع خویش نکرد...!

دیگر مادرگیتی شاعران و عارفانی همچون مرحوم شاعرو عارف بزرگوار معین کرمانشاهی به جهان نخواهد داد...!

      دلم بهانه بی‌جان دیگر دارد       

      هوای منزل و مأوای دیگر دارد

     بیان عشق به تفسیر عقل ممکن نیست 

     زبان عشق، الفبای دیگری دارد

گام برداشتن با دوست در هوای عاشقی، نعمتی ست که خداوند به بندگان خاص خود عنایت فرموده است. نزدیک‌ترین منزل به خداوند دوستی ست، دوستان خدا در زمین مجهول ودر آسمان‌ها معروفند،غیرت حق نگذارد که ایشان از پرده عزت بیرون آیند که خداوند فرمود:

"دوستان من در پرده اند و جزمن کسی آنها را نمی شناسد! "(تفسیرعرفانی و ادبی ریالرآن مجید/خواجه عبدالله انصاری)

عشق ورزیدن به خلق، زیباترین ترنم گفتگو با خالق است...

پروردگار را شاکرم و سپاسگزارم که مرا توفیق بخشید تا قلمی در حد استطاعت و امکان به انجام رسانم. درخاتمه سپاس می‌نهم به پیشگاه همه‌ عزیزانی که با قلمی، کلامی، ‌اندیشه‌ای و قدمی و حتی نگاهی در گرامیداشت همه‌ی  مشاهیر و مفاخر کرمانشاه  علی‌الخصوص عارف بزرگوار مرحوم معین کرمانشاهی و همه آنان که نام و یاد کرمانشاه را عاشقانه پاس نهادند. سپاس به پاس نگاه ژرفشان که سراج راهمان بود...  روحش شاد و یادش گرامی‌باد.

 

 

نظر شما