به گزارش خبرگزاری برنا از قم، در این یادداشت آمده است: قرآن کریم میفرماید قطعاً کسانی که گفتند پروردگار ما خدای یکتاست و بر عهد و پیمان خود با پروردگارو بر این ایمان خود ثابت قدم ماندند و استقامت ورزیدند، فرشتگان الهی بر آنها نازل می شوند و به آنها می گویند دیگر هیچ ترسی از وقایع آینده و هیچ اندوهی از گذشته خود نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که انبیاء وعده دادند، بشارت باد.
* * *
رحلت شهادت گونه مرحوم آیت الله حاج آقای مصطفی خمینی در آبان ماه سال ۱۳۵۶ موجی از بیداری را در جامعه مذهبی و دینی ایران بخصوص در حوزه های علمیه و بازاریان پدید آورد و به همین جهت مجالس یادبود متعددی در شهرهای مختلف برگزار شد و دوباره نام و یاد مرجع تبعیدی ملت ایران یعنی حضرت آیت الله العظمی خمینی را در دل ها زنده کرد، از این رو رژیم سفاک پهلوی در پی مقابله با این جریان بیداری، پدید آمده برخاست و طبق اسناد مرکز انقلاب اسلامی در اواسط دی ماه ۱۳۵۶ پیک دربار، نامه ای ممهور شده را به وزیر اطلاعات و جهانگردی می رساند، داریوش همایون وزیر اطلاعات نیز این نامه را جهت درج به روزنامه اطلاعات می سپارد.
سناتور مسعودی صاحب امتیاز روزنامه پس از مطالعه نامه، آن را تند و تحریک آمیز می بیند و برای اطمینان بیشتر با وزیر اطلاعات و نخست وزیر مذاکره می کند و متوجه می شود برخی از مفاد این مقاله تند و تحریک آمیز بانظرمستقیم شخص شاه بوده و بالاخره در روز ۱۷ دی ماه مقاله ای با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» به قلم مستعار «احمد رشیدی مطلق» در صفحه ۷ روزنامه اطلاعات به چاپ می رسد.
در این مقاله سخنان توهین آمیز شاه نسبت به روحانیت که قبلاً چندین بار مطرح کرده بود، مجدداً توسط نویسنده مقاله تکرار شده بود و در حقیقیت کوشیده بود تا حزب کمونیست توده و روحانیت را به عنوان استعمار سرخ و سیاه معرفی کند وآنها را همدست یکدیگر توصیف و علاوه بر اینها توهین هایی هم به مرجعیت شیعه یعنی آیت الله العظمی خمینی که به نجف اشرف تبعید شده بودند، کرده بود.
عصر روز هفدهم دی ماه که روزنامه اطلاعات به قم می رسد، طلبه ای جوان این مقاله را می خواند و بلافاصله به منزل آیت الله یزدی که شب ها روضه داشتند، می رود و با صدایی بلند و آتشین حاضران در مجلس روضه را در جریان این توهین قرار می دهد که بلافاصله آیت الله یزدی به منزل حضرت آیت الله حسین نوری همدانی می رود تا با معظم له در این خصوص صلاح و مشورت کند.
حضرت آیت الله نوری همدانی بلافاصله در همان شب تعدادی از علماء و بزرگان حوزه را از جمله حضرات آیات عظام: علی مشکینی، وحید خراسانی، مکارم شیرازی، جعفر سبحانی، محمد مؤمن، محمد محمدی گیلانی، حسن طاهری خرم آبادی برای جلسه ای فوری و مهم دعوت می کند و همگی در منزل ایشان مجتمع می شوند و پس از بحث و بررسی فراوان تصمیم می گیرند که در اعتراض به این حرکت توهین آمیز رژیم شاه، روز هجدهم دی ماه، همه دروس را تعطیل کنند و در روز ۱۹ دی ماه نیز آقایان اساتید حوزه در درس ها به این موضوع پرداخته و مخالفت خود با مفاد این مقاله را اعلام نمایند.
حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی در این زمینه می فرمایند: «پس از انتشار مقاله، یعنی شب ۱۸ دی، اساتید حوزه علمیه قم در منزل اینجانب اجتماع کردند تا تصمیمی در این مورد گرفته شود که چه باید کرد، بعد از صحبت های زیاد، مدرسان حوزه تصمیم گرفتند درس ها و مباحث حوزه را تعطیل کنیم و در مقابل رژیم شاه، عکس العمل شدید نشان دهیم و به هر قیمتی که هست سخت مقاومت کنیم.
البته مدرسان و استادان حوزه برای تأثیر پذیری بیشتر کار، قرار گذشتند تا مراجع تقلید نیز در اقدامی هماهنگ، درس های خارج خود را تعطیل کنند، بر این اساس مراجعی چون: شیخ مرتضی حائری، سید محمد رضا گلپایگانی، سید کاظم شریعتمداری، سید شهاب الدین نجفی مرعشی و میرزا هاشم آملی (رحمهم الله) با تعطیل کردن درس ها موافقت و استادان و مدرسان و طلاب و مردم قم را دراین حرکت همراهی و هدایت کردند» .
طبق آنچه در تاریخ و اسناد انقلاب اسلامی آمده است، صبح روز یکشنبه ۱۸ دی ماه طلاب با تجمع در میدان آستانه حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) به سردادن شعارهایی چون«درود بر خمینی» و «مرگ بر این حکومت یزیدی» پرداختند که نیروهای پلیس به آنها حمله کرده و در صدد متفرق کردن آنها بر آمدند.
در این هنگام مردم وطلاب به صورت خود جوش به بیت مرجع بزرگ شیعه حضرت آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی پناه می برند و حیاط منزل ایشان و اطراف آن پر از جمعیت انقلابی و خشمیگن می شود.
حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی در جمع معترضین به ایراد سخن می پردازند و سخنرانی خود را با آیه «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ » شروع می کنند و با قرائت این آیه به کنایه از اینکه ما برای مرگ وشهادت آماده هستیم، جمعیت بسیار به گریه می افتند و فضای بسیار حزن آلودی ایجاد می شود، به طوری که طلاب و مردم آماده فدا کردن جانهایشان می شوند.
آیت الله العظمی گلپایگانی در ادامه می فرمایند: «اینها به ایشان (آیت الله خمینی) توهین نکردند، به ما توهین کردند، چرا که در حقیقت آنها می خواستند بگویند آن آقا (آیت الله خمینی) با ما مخالف است و معنای حرفشان این است که ما با اینها (رژیم شاه) موافق هستیم، در حالی که چنین نیست، ما از گذشته با رژیم مخالف بوده ایم، الآن هم مخالف هستیم و در آینده هم مخالف هستیم، اینها اشتباه می کنند و دارند راه را بیراهه می روند، اینها فکر می کنند ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم، اینها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم!»
این حرکت تجمع در بیوت مراجع ادامه پیدا می کند و عصر همان روز ۱۸ دی ماه طلاب و مردم انقلابی قم در حسینیه آیت الله العظمی مرعشی نجفی مجتمع می شوند و این مرجع بزرگ و عالی مقام نیز با گریه و ناراحتی بسیار از انتشار این مقاله توهین آمیز اعلام انزجار کرده و خطاب به رژیم شاه می گویند: «چرا شما یک پدر داغدار را مورد اهانت قرار دادید؟!... خدا می داند از وقتی که این جریان را شنیده ام، دچار چشم درد شده ام (کنایه از شدت تالمات و گریستن).
در غروب همان روز، نماز جماعت با شکوه تظاهر کنندگان به امامت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری فرزند موسس حوزه علمیه قم در مسجد اعظم برگزار شد و پس از آن به شعارهای کوبنده ای همانند «مرگ بر حکومت پهلوی» ، «درود بر خمینی»، "مرگ بر این حکومت یزیدی" پرداختند و البته هنگام خروج، از مسجد درگیری هایی با پلیس داشتند ولیکن همه اینها مقدمه ای بر قیام ۱۹ دی قم شد.
از صبح روز ۱۹ دی بازار قم یکپارچه تعطیل شد و مردم قم به سوی مسجد اعظم حرکت کردند و مجدداً طلاب و مردم به هم پیوسته و در حمایت از آیت الله العظمی خمینی به تظاهرات پرداختند و جمعیت خشمگین مجدداً به سوی بیوت مراجع عظام تقلید در حرکت شدند.
در این روز جمعیت ابتدا به بیت آیت الله العظمی میرزا هاشم آملی رجوع کرده و ایشان نیز طی بیاناتی از مقاله منتشره اعلام بیزاری کرده و از شخصیت آیت الله خمینی تجلیل می کنند، پس از آن جمعیت طلاب و معترضان، به درب خانه علامه طباطبایی صاحب تفسیر گرانقدر المیزان می آیند و ایشان نیز با وجود بیماری جسمی، طی سخنان کوتاهی مقاله روزنامه اطلاعات را محکوم می کنند و از تظاهر کنندگان اعلام پشتیبانی می نمایند و آنگاه از آیت الله یزدی که همسایه ایشان بودند، تقاضا می کنند برای تظاهر کنندگان سخنرانی نمایند.
در ادامه این اعتراضات، جمعیت به سوی خانه آیت الله مکارم شیرازی حرکت می کنند و سپس به اتفاق ایشان به مدرسه امام امیرالمؤمنین (ع) که فضا و گنجایش بیشتری داشت، می روند و معظم له نیز طی بیانات مهمی هشدار دادند که این اهانت، تنها به آیت الله خمینی نیست، بلکه به همه مقدسات و همه روحانیت توهین شده است، لذا باید از هر گونه جدایی و تشتت بپرهیزیم، اگر بناست زنده بمانیم همه زنده بمانیم و اگر بناست بمیریم، باید همه بمیریم!
پس از آن تظاهر کنندگان به منزل آیت الله وحید خراسانی می روند ودرآنجا نیز معظم له طی بیاناتی انتشار مقاله روزنامه اطلاعات را محکوم کرده و آن را «نوشته ای پلید» می نامند.
در ادامه این حرکت ها، طلاب تصمیم می گیرند که بعد از ظهر به دیدار آیت الله حسین نوری همدانی بروند و انقلابیون تدارک بیشتری می کنند به طوری که تمام کوچه بیگدلی را از روی پشت بام ها بلندگو کشی می نمایند و بعد از ظهر روز ۱۹ دی ماه هزاران نفر از طلاب، فضلا و مردم انقلابی قم در بیت آیت الله نوری همدانی و سرتاسر کوچه ایشان تجمع می کنند که بزرگترین این تجمع ها محسوب می شود و حضرت آیت الله نوری همدانی نیز سخنرانی بسیار طوفنده ای بر علیه رژیم شاه ایراد می کنند و نام آیت الله العظمی خمینی را در سخنان خود طوری مطرح می کنند که شور و هیجان، تمام جمعیت را دربرمیگیرد و پس از آن اشعاری را بر زبان جاری می کنند که:
شمع حق را پف کنی تو ای عجوز هم تو سوزی هم سرت ای گنده پوز!
چون تو خفاشان بسی بینند خواب این جهان ماند یتیم از آفتاب
مه فشاند نور و سگ عوعو کند هر کسی بر طینت خود می تند!
این جمعیت انبوه و خشمگین پس از شنیدن سخنرانی مهیج حضرت آیت الله نوری همدانی به سمت منزل آیت الله سلطانی طباطبایی حرکت می کنند که در سر چهار راه بیمارستان، مأموران مسلح رژیم به تظاهر کنندگان حمله می کنند و عده ای به شهادت میرسند و عده زیادی مجروح می شوند و بسیاری از مردم به مدارس علمیه پناه می برند و بالاخره تا پاسی از شب، خیابانهای صفائیه، حجتیه و ارم قم صحنه درگیری نیروهای نظامی با مردم بود که آمار شهداء و مجروحین روشن نیست، گرچه روزنامه اطلاعات آمار کشته ها را ۶ نفر و آمار زخمی ها را ۸ نفر اعلام کرد ولیکن حضرت آیت الله العظمی خمینی در پیامی که به همین مناسبت خطاب به ملت ایران از نجف اشرف صادر کردند، به این جنایت رژیم شاه اشاره کرده و مرقوم فرمودند که شاه، جمعیت بی گناه فراوان، از جوانان حوزه علمیه و متدینین غیور شهر مذهبی قم را در خاک و خون کشید، و به قتل رساند و تا کنون آمار آنها در دست نیست و مقتولین را از هفتاد تا سیصد، تا حال گفته اند و عدد مجروحین را خدا میداند!
آنچه گفتیم شمّه ای از قیام ۱۹ دی مردم و طلاب حوزه های علمیه قم در سال ۱۳۵۶ بود که سر آغاز انقلاب اسلامی ملت ایران گردید و پس از آن چهلم های شهداء در شهرهای مختلف کشور به جریان افتاد و قیام مردم تبریز و دیگر شهرها و در نهایت وارد شدن تمام ملت ایران در صحنه انقلاب اسلامی بود که بحمد الله این نهضت همچنان ادامه دارد و ایران اسلامی بر عهد و پیمان خود با امام خمینی، ثابت قدم و استوار است و در سایه رهبری های مقتدرانه رهبر بزرگوار و مقام معظم ولایت فقیه بر ادامه راه شهداء و امام شهداء رضوان الله علیهم اجمعین مصمم است،بعون الله تعالی.
مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی (رض)
خادم القرآن– مرتضی نجفی قدسی