به گزارش روی خط رسانه های خبرگزاری برنا به نقل از مهر، زمانی که دامپزشک کلینیک بازپروری حیات وحش پردیسان از یوتانایز [مرگ با تزریق دوز بالای بیهوشی] به اغلب میمونهای رزوس ارجاعی به این مرکز خبر داد، واکنش فعالان حیات وحش بسیار تند و معترضانه بود. این فعالان میگفتند برای گونههایی که به گفته معماریان «ارزش زیستمحیطی ندارند» گزینههایی همچون رهایی میمونها در طبیعت، بازگرداندن آنها به کشور مبدأ، احداث جایگاه نگهداری مناسب توسط سازمان محیط زیست، انتقال به باغ وحشهای متقاضی دارای جایگاه استاندارد و درمان، عقیمسازی و واگذاری به متقاضیانی ک بتوانند شرایط مناسب را فراهم کنند نیز باید در دستور کار بررسی قرار گیرد. با این حال ایمان معماریان همه این گزینهها را نشدنی یا ناپذیرفتنی میداند.
دامپزشک کلینیک بازپروری حیات وحش پردیسان در گفتگو با مهر میگوید: میمونهای رزوس نه تنها ارزش زیستمحیطی ندارند بلکه گونههای مهاجم نیز هستند. گونههای بیارزش برای طبیعت ایران خطری ندارند اما اینها برای طبیعت ایران خطرناک هم هستند.
ایمان معماریان تاکید میکند: به طور مشخص در مورد میمون رزوس نکته دیگری هم اهمیت دارد و آن هم بیماریهای بسیار بسیار خطرناک و غیرقابل کنترل مشترک این گونه با انسان است. کشورهایی که این گونهها را به صورت بومی در کشورشان دارند با ویروسهایی مثل ابولا و ماربورگ درگیرند. در برخی از این کشورها میبینید شیوع خیلی خاصی رخ میدهد و تعداد بسیار زیادی تلفات انسانی ایجاد میکند. چه برسد به کشوری مثل ایران که اصلا گونههای پریماس نداشته و حالا یک دفعه با میمونی مثل رزوس که برای طبیعت بسیار خطرناک است رو به رو میشود.
کشورهای مبدأ هم رزوس را نمیپذیرند
دامپزشک کلینیک حیات وحش پردیسان در توضیح این که چرا چنین حیوانی را نمیتوان به جای مرگ با داروی بیهوشی در طبیعت رها کرد، میگوید: رزوس گونه مهاجم حساب میشود و اگر در طبیعت ما رهاسازی بشود -که متاسفانه به تعداد نامشخصی هم شده است- اگر بتواند گروه تشکیل بدهد و کلونی بشود میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به طبیعت بزند و کنترلش در طبیعت بسیار بسیار سخت یا حتی غیرممکن خواهد بود.
معماریان توضیح میدهد: رزوس حیوان بسیار مقاومی است. نسبت به گرما و سرما مقاوم است. همهچیزخوار است. از گیاهان و گوشتخواران و حتی پرندههای کوچک تغذیه میکند و خیلی راحت میتواند خودش را با شرایط محیط سازگار کند. گونهای بسیار پرخاشگر و قوی است و شاید در طبیعت ما به جز پلنگ هیچ حیوان دیگری نتواند به این گونه کوچکترین آسیبی برساند. تازه پلنگ هم اگر تنها پیدایش کند زیرا اگر در گروه باشند شاید پلنگ هم سراغشان نرود.
وی در پاسخ به این که چرا میمونها را با هزینه متخلفان به کشور مبدأ بر نمیگردانند، تصریح میکند: خود کشورهای مبدأ که این میمون در آنها بومی است نیز با این گونه به شدت معضل دارند. به دلیل مدیریت غلط حیات وحشی که داشتند جمعیت اینها بسیار زیاد شده و با انتقال بیماریها و مشکلات زیست محیطی که ایجاد کردهاند برای خودشان هم مشکلساز شدهاند. طبیعتا این کشورها رزوسهای قاچاق شده را نمیپذیرند. درضمن رزوسها، رزوس جدید را در کلونی خود نمیپذیرند. یعنی اگر شما یک رزوس تازه را چه در طبیعت و چه در باغ وحش در یک کلونی موجود ببرید و رها کنید تکه تکهاش میکنند.
معماریان گزینه بعدی یعنی انتقال رزوس به باغوحش متقاضی که بتوانند جایگاه استاندارد فراهم کنند را نیز رد میکند و میگوید: ما در ایران به غیر از باغ وحش تهران باغ وحشی که بخواهد جایگاه استاندارد ایجاد کند نداریم ولی تمام باغوحشهای کوچک و بزرگ و غیراستاندارد و بدی هم که داریم حداقل چیزی که دارند رزوس است. یعنی رزوس را حتما دارند. تازه این حیوان را نمیشود به کلونی جدید اضافه کرد و نمیتوانیم بخواهیم باغ وحشها با همان شرایط بدی که دارند میزبان ۱۰ رزوس دیگر هم باشند در صورتی که همان رزوسهای موجود هم زندگی مناسبی ندارند. نه شرایط خوبی دارند، نه تغذیه مناسبی دارند و نه کنترل بهداشتی رویشان هست.
رزوسها ناقل هرپس B، ماربورگ و ابولا هستند
دامپزشک حیات وحش پردیسان اعلام میکند: پژوهشهایی که انجام شده نشان میدهد ۷۶ درصد اینها ناقل ویروس هرپسB هستند. یعنی این که هیچ علائمی از خودشان نشان نمیدهند اما میتوانند این ویروس را انتقال دهند که ویروس بسیار خطرناکی برای انسان به شمار میرود و حتی کشنده است. ما نمونههایی را داشتهایم که میمون سل داشته و کسی که از او نگهداری میکرده هم سل گرفته است. اینها میتوانند ناقل ویروسهایی مثل ماربورگ و ابولا هم باشند که شاید شنیده باشید در آفریقا یک اپیدمی بسیار وحشتناک ایجاد کرد و تلفات بالای انسانی را به دنبال داشت. به همین دلیل است که نگهداریشان در شرایط کنترل نشده و غیراصولی و غیراستاندارد حتی در باغوحشهای بد هم توصیه نمیشود.
وی در پاسخ به این که چه تعداد رزوس وارد ایران میشود میگوید: آماری از تعداد ورود رزوس به ایران در دست نداریم چون همه آن قاچاق است و آماری هم که من میگویم بر اساس آن چیزی است که فروشندههای عمده میگویند. بر این اساس میشود گفت هرسال حدود ۳۰۰ رزوس وارد ایران میشود. البته اینها معمولا وقتی خیلی کوچک هستند وارد میشوند و واردکنندگان نگهداری از آنها را بلد نیستند و در نتیجه تعداد زیادیشان تلف میشوند اما اگر ۱۰ درصد آنها هم زنده بمانند باز هرساله تعداد زیادی رزوس داریم که بایستی فکر کرد که باید چگونه با آنها برخورد کنیم.
معماریان در پاسخ به این که آیا سازمان محیط زیست یا نهاد دیگری میتواند متولی ساخت جایگاه نگهداری این حیوان شود میگوید: جایگاه ساختن برای رزوسها شرایط خاص میخواهد. با توجه به شرایط نگهداری رزوس برای این که بیماری منتقل نشود و از سوی دیگر چون کلونیها عضو تازه نمیپذیرند عملا نیاز به تعداد معتنابهی جایگاه داریم که ساخت آن یک اقدام رویایی و غیرممکن است.
وی با این حال تاکید میکند که اصلا یک نهاد دولتی نباید دست به چنین اقدامی بزند زیرا نهادها بودجههایشان را برای کارهای مفید نیاز دارند و اگر واقعا بودجهای دارند باید برای این همه گونه بومی مهم که داریم و آسیبدیده یا در معرض خطر انقراض هستند کاری بکنند یا این بودجه را برا این صرف کنند که سرچشمه ورود اینها گرفته شود و آنهایی که وارد طبیعت شدند از طبیعت حذف شوند نه این که فکر کنیم باید یک بودجه کلانی برای عمر ۳۰ ساله برای رزوسهایی که الان هستند خرج کنیم. مساله فقط هزینه ساخت جایگاه نیست چون نمیشود اینها را در جایگاه رها کرد و رفت. اینها احتیاج به نگهداری دارند.
واگذاری به علاقهمندان، ترویج قاچاق و اقدامی غیرقانونی است
دامپزشک کلینیک حیات وحش پردیسان گزینه واگذاری میمونهای رزوس موجود به علاقهمندانی که بتوانند شرایط مناسب نگهداری رزوسها را فراهم کند به شدت رد میکند و میگوید: رزوس به هیچ عنوان حیوان خانگی نیست و این پیشنهاد به معنای حیوان خانگی کردن رزوس است. این حیوان نه در ایران و نه در هیچ جای دیگر دنیا حیوان خانگی نیست. این حیوانات در باغوحشها دامپزشک دارند و شرایط نگهداریشان کاملا کنترل شده است. واکسیناسیون آنها به موقع انجام میشود و با این وجود در باغ وحشها اصلا کسی با رزوسها در ارتباط نیست و در مراکز تحقیقاتی هم اگر تصاویر کسانی که با رزوس کار میکنند را ببینید، آدمها شبیه فضانوردها به نظر میآیند، زیرا این کار با لباسهای خاص و کلاههای خاص و شرایط خاصی انجام میشود.
معماریان با تاکید چندباره بر این که رزوس حیوان خانگی نیست میگوید: این کار تشویقی برای حیوان خانگی شدن رزوس است. کنترل این افراد بسیار سخت میشود. اگر روزی یکی از این افراد به هر دلیل دلش بسوزد و حیوان را در طبیعت رها کند، داستان چه می شود. علاوه بر این چنین اقدامی قاچاق را هم تشویق میکند. با این کار علاوه بر خطراتی که برای افراد ایجاد میشود، آگاهانه یا ناآگاهانه برای جامعه و محیط زیست هم خطر ایجاد میشود.
تا انجام فرهنگسازی و کاهش تقاضا، راهی به جز مرگ آرام نداریم
با رد شدن همه گزینههای جایگزین به نظر میرسد یوتانایز کردن [مرگ با دوز بالای داروی بیهوشی] و البته ایجاد عظم جدی برای مقابله با قاچاق این حیوان خطرناک تنها راه حل ممکن باشد. راه حلی که البته با امکانات و نیروهای اندک سازمان محیط زیست چندان هم شدنی نیست.
با وجود این ایمان معماریان راه حل را در کاهش تقاضا و فرهنگسازی میداند و میگوید: ما قرار است در کمیته تخصصی نظام دامپزشکی مشخص کنیم که اصلا چه حیواناتی خانگی نیستند و افراد شخصی حق نگهداری آنها را ندارند و به کلینیکهای دامپزشکی هم میخواهیم اعلام کنیم که باید موارد تخلف را اطلاع بدهند یا دستکم به فرد نگهدارنده اطلاعرسانی کنند. به هر حال هم اجازه ندارند به فرد گواهی سلامت بدهند چون الان متاسفانه این اتفاق میافتد. برخی دامپزشکان برای کسب درآمد گاهی به حیوان واکسن میزنند و بعد شناسنامه هم به فرد میدهند که فرد پیش خودش با آن شناسنامه میگوید من این حیوان را بردهام دکتر پس این خوب است و من هم مجاز هستم که آن را نگه دارم. ما با این اقدام تلاش میکنیم که کلینیکهای دامپزشکی متوجه موضوع بشوند و با فرهنگسازی برای مردم تقاضا کم شود. وقتی هم که تقاضا کم شود متعاقبا عرضه کم میشود.
این دامپزشک حیات وحش میگوید: دوستداران حیات وحش باید مشکلات و بیماریهای غیرقابل کنترل و پیشگیری را به علاقمندان به نگهداری رزوس، توضیح دهند و در این صورت است که شاید بسیاری از افراد با این توضیحات دنبال آن نروند چون در نهایت همه افراد سلامتی خود و خانواده اشان برایشان مهمتر است و دوست ندارند که آنها دچار آسیبهای جدی شوند. بعد با کم شدن تقاضا عرضه هم پایین میآید و شاید آن موقع کار راحتتر باشد.
معماریان گونههای مهاجم شاخص در ایران را میمون رزوس، راکون، لاکپشت گوش قرمز، لاکپشت پشت نرم چینی و گونههای دیگری میداند که بسیار خطرناکند و خیلی زیاد هم وارد ایران میشوند. وی با تایید این که نهادی مثل سازمان محیط زیست نمیتواند به تنهایی جلوی این موضوع را بگیرد میگوید: باید بین نهادهای مختلفی مثل سازمان محیط زیست یا گمرکات و نیروی انتظامی و نظامی همکاری وجود داشته باشد. سازمان محیط زیست باید این همکاری را از نهادها بخواهد و گونهها را معرفی کند. برای این کار یعنی مشخص کردن گونهها ما در نظام دامپزشکی فعالیت میکنیم و مشخص میکنیم که چه گونههایی باید دقیقا نام برده شود تا بتوان با همکاری نهادهای مختلف جلوی ورود آنها راگرفت.