آشنایی با شهید شاخص استان در سال ۹۵

(شهید حیدری) اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین

|
۱۳۹۵/۰۱/۳۰
|
۰۸:۳۵:۴۸
| کد خبر: ۳۹۳۶۹۶
(شهید حیدری) اولین شهید ایرانی در جنگ بوسنی و هرزگوین
“شهید حیدری” اولین شهید ایرانی که در دفاع از مسلمان بوسنی و هرزگوین به درجه رفیع شهادت رسید.

به گزارش خبرگزاری برنا از همدان، “رسول حیدری”، در فروردین ماه ۱۳۳۹ به دنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در ملایر و تحصیلات متوسطه را در اهواز به پایان رساند و در آنجا، با افکار انقلابی و اسلامی آشنا شد و پس از بازگشت به ملایر، در هنرستان فنی این شهر مشغول تحصیل و فعالیت های انقلابی و سیاسی شد.

“شهید حیدری”، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال ۱۳۵۸، به همدان رفت و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

او در سال ۱۳۵۹ به کمک جمعی از دوستانش، سپاه ملایر را شکل داد و با به عهده گرفتن مسئولیت اطلاعات آنجا، به جذب نیروهای متعهد و انقلابی و دفع ضد انقلاب مشغول شد. وی با شروع غائله‌ی کردستان، به آنجا رفت و به مبارزه با ضد انقلاب پرداخت. غائله‌های پاوه، سریش‌آباد قروه و باینگان از جمله مبارزاتی بود که رسول نقشی فعال و تاثیرگزار در آن‌ها داشت.

در سال ۶۲ باز هم به سپاه همدان فراخوانده شد و مسئولیت اطلاعات شهر همدان بر عهده او سپرده شد. این مسئولیت تا خرداد ۶۳ ادامه داشت.

جنگ تحمیلی که شروع شد، “رسول” غرب کشور را انتخاب کرد. جایی که رزمندگان علاقه زیادی به جنگیدن در آنجا نداشتند و ترجیح می دادند در عملیات های جنوب کشور شرکت کنند. اما رسول هم غرب کشور را خوب می شناخت و هم روحیاتش به جنگ های نامنظم نزدیکی بیشتری داشت. وی تا پایان جنگ داخل خاک عراق به مبارزه و عملیات شناسایی پرداخت و ۶۳ تا ۶۴ مسئول اطلاعات قرارگاه رمضان، ۶۴ تا ۶۵ فرمانده گردان برون‌مرزی قدس و از ۶۵ تا قطعنامه فرمانده تیپ نامنظم قدس را بر عهده داشت.

وی در سال ۱۳۶۰ با معصومه برزگر ازدواج کرد که ثمره آن سه فرزند به نام‌های؛ علیرضا، زینب و محمد مهدی بود.

“شهید حیدری”، پس از پایان جنگ تحمیلی، به ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی دانشگاه امام حسین (ع) پرداخت که سال آخر تحصیلات وی با آغاز حملات صرب‌ها علیه مسلمانان بوسنی همزمان شد.

او تحصیلات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۷۱ به‌عنوان دیپلمات جمهوری اسلامی ایران، برای دفاع از مردم مظلوم بوسنی به این کشور سفر کرد. وی بعد از هشت ماه خدمت به مظلومان بوسنی، در خردادماه ۱۳۷۲، به همراه رزمنده بوسنیایی “محمد آودیج” در جاده بین شهری ویسکو_زنیتسا، در کمین شبه نظامیان کروات (HVO) افتاد و به شهادت رسید.

انگیزه شهید از سفر به بوسنی

۱-     وصیت نامه:

درطی مدت ۱۲ سال گذشته درحال و هوای سالهای سیراب شدنمان از سرچشمه عشق ومحبت همیشه ازخداوند خواسته بودم شهادت را نصیبم کند، هر چند که یارای پرواز با پرستوها را داشتم اما پای بسته درآشیان خاکی در ماندم،و حالا خدایا شکوه ندارم تو بزرگتر از آنی که من حقیر از رحمت تو نومید باشم، تو غفور و بخشنده تر از آنی که من در زیر بارمعاصی ها ناامید شوم، ولی پروردگارا هر چه هست قسمت می دهم به تنهایی علی (ع) و به مظلومیت حسن (ع) و به خون حسین (ع) مرا در جوار رحمت خود بپذیر.

خدایا تو خود میدانی که درد استغاثه مسلمانان، درد نوامیس برباد رفته مان و زنان به بردگی برده شده مان مرا به قیام فرا می خواهند، تو خود یاری ام ده و یاد و ذکر خود را بر من مستولی بخش، و قلبم را از ایمانت اطمینان بخش.

۲-      نامه به مادر از بوسنی:

مادر آنچه که مرا بدین جا کشانیده نه هوس است و نه ماجراجویی و نه یک شغل، مسئله مهمتر از اینهاست. هزارسال ما در اینجا تحقیر شدیم، بیرون رانده شدیم و حالا پس از هزارسال ما یکبار دیگر به اینجا برگشته­ایم و خدا را سپاس بر من منت نهاد و در این جمع پذیرفت، امتحان مشکل و سختی است. جامعه اینجا از زمین تا آسمان با جامعه خودمان فرق دارد، و در این آزمایش امیدم به دعای شماست، امیدم به جده بزرگوار شما حضرت فاطمه الزهرا سلام ا… علیها می باشد.

۳-      نامه به همسر از بوسنی:

اگر فرزندان تو، مهدی کوچولو در آغوش گرم تو آرمیده اند، در اینجا مادری از فرط گرسنگی طفل خود را به درب پادگانی آورده که از زباله ی غذای سربازان غذائی تهیه کند، ولی افسوس که چند لحظه ی بعد غرش یک خمپاره شکم گرسنه طفلش را از هم می درد، مردم در اینجا به خاطر چیزی قتل عام می شوند و به خاطر اسلامی کشته و در به در می شوند که خود هیچ اطلاعی از آن ندارند ولی با این همه خوب استقامت کرده اند، و این مسئله وظیفه ی ما را دو چندان می کند، همسرم یادگار روز های تلخ و شیرین، آمدنم به اینجا نه یک ماجراجویی، نه یک جهانگردی بلکه ادای تکلیفی بود که رهبرم بر ما واجب گردانید.

حال و هوای اینجا، مردم اینجا همه و همگی با دنیایی که ما در آن بزرگ شدیم و جامعه ای که در آن نفس می کشیم یک دنیا فاصله دارد و ما تکلیفی بس گران بر دوش خود داریم، گرچه آنهایی که می توانستند سربازان و سفیران انقلاب اسلامی مان باشند اکنون در بهشت زهرا ها آرمیده اند. ولی به هر حال رهبر بهتر از ما این مشکل را می داند و ما نیز موظفیم هر آنچه را که در توان داریم انجام دهیم. خداوند آنی ما را به خودمان وا نگذارد.

۴-      نامه به فرزند:

می‌دانم که دوست داشتی من در کنارت باشم اما اگر قرار بود همه باباها در کنار فرزندانشان بمانند، چه کسی به داد این مردم مظلوم برسد.

از بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به خانواده شهید رسول حیدری

ما دلمان برای از دست دادن این عزیز و سایر عزیزان می سوزد، لکن سعادتی از این بالاتر نیست و نمی شود که جوانی برود داخل میدان و شهید شود. من بارها گفته ام میدان بوسنی، جنگ اسلام وکفر تنها نیست، بلکه از این بالاتر است، دروازه ورود به غرب و اروپا است، آنجا مسأله اش بالاتر از جنگ عراق و ایران است.

کسی که برود آنجا و محیط امن خانواده را رها کند مقامش خیلی بالاتر است.خداوند به او اجر دهد، خداوند به شما هم اجر بدهد. البته دلهای شما ملتهب است. خداوند این داغ را کم کند و اجر به شما عطا کند...

 

 

 

نظر شما