گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ در شرایطی که فضای سیاسی ایران هنوز به ظرفیت و نقشی تعیین کننده از حیث حضور احزاب به عنوان بازیگران اصلی عرصه انتخابات نرسیده است ،این جریان های سیاسی هستند که با سازوکاری دموکراتیک باید به عنوان چتری فراگیر، احزاب و گروههای ریزو درشت و متکثر ونزدیک به هم را گرد هم آورند و با همگرایی و انسجام این خلا را پر کنند.
علی القاعده ظرفیت پاسخگویی منتخبین و نمایندگان این جریان ها قابل مقایسه با احزاب شناسنامه دار قدرتمند در کشورهای توسعه یافته نیست و عملکرد مثبت یا منفی نمایندگان منتخب بر کل جریان ائتلافی اثر خواهد گذاشت.اما تا زمان شکل گیری احزاب فراگیر در ایران ائتلاف تنها راه ممکن برای پیروزی جریان های همسوی سیاسی است.
در انتخابات هفتم اسفند 94 و نیز مرحله دوم که دهم اردیبهشت 95 برگزار می شود،لیست امید برآیند ائتلاف و انسجام حداکثری اصلاح طلبان و حامیان دولت و بخشی از اصولگرایان میانه بود که تا کنون توانسته اکثریت کرسی های مجلس دهم را به خود اختصاص دهد و در صورت حفظ این انسجام در مرحله دوم انتخابات این اکثریت به جمع قابل اطمینان تری که توانایی تشکیل فراکسیون قدرتمند اکثریت مجلس آینده را داراست ،تبدیل خواهد شد.با این مقدمه این سوال پیش می آید که اولویت مجلس دهم با توجه به حیطه اختیارات مجلس از منظر منتخبین این ائتلاف چه خواهد بود و در نهایت بر اساس این اولویت چه اقداماتی را در برنامه چهار ساله خود خواهند گنجاند؟
آیا اولویت تعیین هیئت رئیسه مجلس است؟
آیا اولویت تشکیل فراکسیون هایی است که هر یک نماینده یک جریان سیاسی باشند؟
آیا اولویت کمک به دولت در اجرای برجام و تلاش برای به گردش در آوردن چرخ توسعه و رونق افتصادی وگشایش های سیاسی است؟
آیا اولویت این مجلس تحقق حقوق شهروندی و کمک به اجرای کامل فصل سوم قانون اساسی است؟
آیا اولویت این دولت تلاش برای ایجاد و راه اندازی گفتگوهای داخلی و تحقق وحدت و آشتی ملی است؟
آیا اولویت این مجلس تلاش برای پرکردن فاصله شاخص های مرتبط با توسعه در حوزه زنان ایران است؟
آیا این مجلس تشکیل شده است تا به دولت یازدهم در همه زمینه ها یاری رساند؟
می توان مجموعه ای از این دست اولویت ها به عنوان پیش فرض چشم انداز مجلس دهم مطرح کرد . به طور قطع تحقق همه این اولویت های برشمرده شده می تواند از یک سو نشان از چالش هایی باشد که کشور با آن روبروست و از دیگر سو برآیند بخشی از افکار عمومی باشد که با نگاه تحقق این مطالبات در تشکیل مجلس دهم ایران مشارکت حداکثری داشته اند.
اما تجربه سه ساله حضور دولت یازدهم در ایران و نیز گفتمان غالب در این سه سال و و مقطع انتخابات و پیش از آن نشان داد که برجام اصلی ترین گفتمان و برگ برنده اصلاح طلبان و حامیان دولت و بخشی از اصولگرایان معتدل بوده است و به همین دلیل با یک تحلیل ساده می توان دریافت که چرا پس از انتخابات نوک تیز حملات تندروها برجام را نشانه گرفته است.
قاعدتا با این تحلیل اولویت اصلاح طلبان و حامیان دولت می تواند کمک به اجرای برجام و تحقق برجام داخلی باشد.ذیل این اولویت است که تشکیل فراکسیون اکثریت و حفظ این انسجام ممکن خواهد شد و ذیل این فراکسیون است که برجام دو که چیزی جز تحقق اولویت های دیگر مجلس نیست دست یافتنی تر می گردد.
ذیل این فراکسیون است که اثر گذاری تندروها به حداقل ممکن تقلیل خواهد یافت و ذیل این فراکسیون تلاش و تعامل و چانه زنی برای تحقق آشتی ملی افزون تر خواهد شد.
بنابر این، این اولویت می تواند واقع بینانه ترین و نتیجه بخش ترین اولویتی باشد که اصلاح طلبان و حامیان دولت باید در مجلس آینده به دنبال اجرای آن باشند والباقی مسائل را ذیل موضوع اصلی برجام قرار دهند.