در نشست نقد و بررسی فیلم «کلید» عنوان شد:

کیارستمی و فروزش هویت سینمای ایران هستند

|
۱۳۹۵/۰۲/۰۷
|
۱۰:۱۸:۳۶
| کد خبر: ۳۹۷۱۹۴
کیارستمی و فروزش هویت سینمای ایران هستند
فیلم «کلید» در خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد.

به گزارش خبرگزاری برنا، در یکصد و هفتادمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران که دوشنبه 6 اردیبهشت در تالار استاد ناصری برگزار شد، فیلم «کلید» به کارگردانی ابراهیم فروزش و نویسندگی عباس کیارستمی به روی پرده رفت. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور ابراهیم فروزش، رضا درستکار و هومن اشکبوس برگزار شد.

آرشیو سینمای ایران رو به نابودی است

در ابتدای این نشست فروزش ضمن آرزوی سلامتی برای عباس کیارستمی گفت: خبرهایی که از وضعیت جسمانی کیارستمی به گوش می رسد، امیدوارکننده است و آرزو دارم هرچه زودتر سلامت کامل خود را بازیابد. فیلمنامه «کلید» این‌طور نوشته شد که در حین سفری به همراه کیارستمی به شمال کشور، قصه کوتاهی از تنهایی یک بچه برای او تعریف کردم. کیارستمی در حین سفر آن‌را دگرگون کرد و طرحش را در همان سفر کوتاه ریخت. فیلم به سال 65 برمی‌گردد و شاید بعد از 30 سال بتوان آن را جزو آثار قدیمی و کلاسیک سینمای ایران دسته‌بندی کرد.

وی سپس به انتقاد از وضعیت نگهداری از آرشیو سینمای ایران پرداخت و گفت: چندی پیش که انیمیشن‌های علی اکبر صادقی در خانه هنرمندان به نمایش در آمد، بسیار افسوس خوردم که چه فیلم‌هایی در سینمای ایران ساخته می‌شود اما این‌گونه رنگ و رو باخته و رو به نابودی هستند. هر برگ از آثار صادقی خود یک تابلوی ماندگار است. برای فیلم «کلید» نیز محمد آلادپوش زحمات فراوانی به خرج داد اما فیلمی که امشب دیدیم هاله‌ای از اصل فیلم بود. تمامی آثار سینمای ایران باید به دقت نگهداری شوند وگرنه هویتی از سینمای ما برجای نمی‌ماند. تاریخ سینمایی ایران باید حفظ شود تا منبع مطالعه آیندگان باشد.

کیارستمی و فروزش هویت سینمای ایران هستند

پس از آن اشکبوس از درستکار در خصوص حال و هوای آن روزهای کانون پرورش فکری کودکان و نحوه ساخت چنین فیلم‌هایی پرسید. درستکار ابتدا ضمن ابراز تاسف از شرایط پیش آمده برای عباس کیارستمی، گفت: امیدوارم این خطای پزشکیِ تاسف‌بار در مورد کیارستمی که در اثر بی‌کفایتی یک پزشک اتفاق افتاده، ختم به خیر شود. کیارستمی هم‌چون آثار باستانی ایران دارای ارزش است و دعا کنیم سایه‌اش بر سر سینمای ایران باقی بماند.

وی سپس به ویژگی‌های «کلید» اشاره کرد و ادامه داد: فیلم «کلید» و شخص ابراهیم فروزش از تاریخ عبور کرده‌اند. این قضیه برای کمتر افراد و فیلم‌هایی پیش می‌آید. همین حالا فیلم‌هایی روی پرده داریم که ده میلیارد فروش کرده‌اند اما باد تاریخ که بوزد، چیزی از آنها باقی نخواهد ماند. فیلمی مثل «کلید» که هنوز با صلابت است، یکی از دو رکن اصلی جریان کانونی بود و توانست درهای محافل فرهنگی دنیا را به روی سینمای ایران بگشاید. «کلید» در کنار جریان کیارستمی، مهم‌ترین و متداول‌ترین جریان در تاریخ سینمای ایران است. مهم‌ترین جریان سینمای ایران پس از انقلاب را کیارستمی و فروزش با زحمت و ممارست و قدم به قدم بوجود آوردند. همین جریان تبدیل به هویت و شناسنامه سینمای ایران در عرصه بین‌المللی شد. چرا که این افراد نگاه ویژه‌ای به جهان اطراف خود داشتند. طمأنینه در نگاه دوربین، خلاقیت، آفرینش میزانسن، بازی گرفتن درست از کاراکترها و.. بخشی از ویژگی‌های خاص این جریان سینمایی است. در حال حاضر بازیگران حرفه‌ای سینمای ایران هم قادر نیستند هم‌چون شخصیت کودک فیلم «کلید» بازی کنند.

فیلم‌های «کانونی» با تحمل سختی‌های فراوان خلق شدند

این منتقد سینمایی افزود: با توجه به ضرباهنگ فیلم‌های کنونی و تکنولوژی‌های جدید مورد استفاده، شاید با دیدن فیلمی مانند «کلید» دچار سرخوردگی شویم. اما دیدن این فیلم‌ها، در واقع مراجعه به تاریخ سینما محسوب می‌شود. همانطور که تماشای «همشهری کین» به‌عنوان برترین فیلم تاریخ سینما برای بسیاری افراد ملال‌آور است، اما بخش مهمی از تاریخ سینمای جهان است. فراموش نکنیم خود سینماتک هم یعنی مراجعه به تاریخ. اما «کلید» علاوه بر اثرگذاری در دوران خود، واجد ویژگی‌هایی است که پس از گذشت سی سال آن‌را زنده و سرپا نگه‌داشته است؛ فروزش از یک میزانسن مشخص، بیش از یک یا دو بار استفاده نکرده است. در حالی‌که فیلم در فضایی بسته فیلمبرداری شده، اما نماهای آن مدام نو می‌شوند. او توانسته صرفا از طریق تصویر به بیننده خود پیش‌آگاهی داده و قرارهایش را مشخص کند. چنین کاری از عهده هر کارگردانی بر نمی‌آید. ضمن اینکه در معدود صحنه‌هایی که دوربین از چهاردیواری خانه خارج شده، توانسته فضای آن دوران ایران را مثلا از طریق پوشش افراد به تصویر بکشد.

درستکار در ادامه به خصائص فیلم‌های «کانونی» اشاره کرد و گفت: آنها سعی کرده‌اند با کمترین میزان داستان‌پردازی و با پرهیز از درام، فیلم را پیش ببرند. در این فیلم‌ها بیننده وارد فضای خلاقانه‌ای می شود و به‌عنوان یک مشارکت‌کننده و با همذات‌پنداری، خود را در موقعیت دشوار شخصیت فیلم تصور می‌کند. ذهن مخاطب مدام درگیرِ نسبت و روابط میان انسان‌هاست. برخلاف وضعیت امروز ما که مخاطب علاقه دارد همه چیز جویده شده و حاضر و آماده در اختیار او قرار داده شود. کارگردانی مثل کیارستمی، شبحی از سینمای کلاسیک و بحران موجود در آن فیلم‌ها را بکار می‌گیرد ولی هیچ‌گاه به وجه درام فیلم غلظت نمی‌بخشد. این کارگردان‌ها، فیلم‌های «کانونی» را با فشار شدید به خود و تحمل سختی‌ها خلق کردند. آنها در دوران پیش از انقلاب سبک و جریانی در اعتراض به جریان رسمی پدید آوردند و پس از انقلاب نیز با تلاش فراوان آن‌را استمرار بخشیدند. امروز دیگر ساختن چنین فیلم‌هایی غیرممکن است.

فیلم‌های کودک و نوجوان بازاری شده است

سپس اشکبوس با اشاره به ایستایی دوربین در فیلم «کلید» و حرکات سنجیده‌ی آن، نظر فروزش در خصوص متداول شدن تکنیک «دوربین روی دست» در سینمای امروز ایران را جویا شد. فروزش به ارتباط نحوه حرکت دوربین و آنچه در متن فیلم می‌گذرد اشاره کرد و گفت: در این فیلم کوشیدیم حرکات دوربین بسیار کم باشد تا فضای سرد و ساکت حاکم بر بچه به بهترین شکل تصویر شود. خیلی از تصمیم‌گیری‌ها از دل کار بیرون می‌آمد و در واقع کشف می‌شد، این‌طور نبود که برای تمام این مسائل از پیش برنامه داشته باشیم. با توجه به موقعیت و در مشورت با آلادپوش، تصمیم‌گیری می‌کردیم. گاهی ممکن است موقعیت فیلم ایجاب کند کلا دوربین روی دست باشد، در این‌صورت انجام ندادن آن خطاست. اما ظاهرا این موضوع در سینمای فعلی ما تبدیل به یک مُد و آفت شده است. دوربین باید بسته به موقعیت، میزانسن و.. در خدمت کارگردان باشد. حتی در سینمای روز دنیا و با وجود تمام تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای که در اختیار دارند، کارگردان با توجه به فضای کار تصمیم می‌گیرد از دوربین ثابت استفاده کند.

کارگردان «خمره» در پاسخ به پرسش دیگری در مورد نحوه نمایش فیلم‌ها در آن دوران توضیح داد: تهیه‌کننده «کلید» کانون پرورش فکری بود و نحوه نمایش فیلم نیز در حیطه اختیار آنها قرار داشت. در آن زمان فیلم اکران چندان خوبی نداشت و اصولا کانون در این زمینه تنبلی می‌کند. تمام آثار کانون آن‌طور که باید و شاید ارائه نشدند. این فیلم‌ها اگرچه بعدها به فستیوال‌های خارجی راه پیدا کردند و مورد استقبال هن قرار گرفتند، ولی همه‌ی اینها دیر اتفاق می‌افتاد. خود من در حال حاضر توان ساخت چنین فیلمی را ندارم. فیلم در شرایط دوران خاص خود ساخته شده که می‌توان گفت اساسا سینمایی در کار نبود. امروز می‌توان پرسید برای کودک و نوجوان چه فیلم‌هایی ساخته می‌شود؟ چرا پیشنهاد ساخت فیلم‌های استخوان‌دار در حوزه کودک، توسط بنیاد فارابی رد می‌شود؟ چطور زمانی در مرکز سینمایی کانون فیلم‌هایی مانند «نان و کوچه»، «عمو سیبیلو» و.. ساخته می‌شد، اما حالا فیلم‌ها همه بازاری شده است؟

در بخش پایانی این نشست، درستکار به دیگر ویژگی‌های «کلید» پرداخت و افزود: شاید تماشاگر آن دوره ارتباط معنایی بیشتری با فیلم برقرار می‌کرد. این فیلم شناسنامه عصر خودش به شمار می‌رود و روزنه‌ای بود برای تماشای جامعه ایران پس از آن تحولات عظیم. «کلید» به بیان و زبان سینمایی اهمیت فراوانی می‌دهد و از جلوه‌ها می‌گریزد تا بنیادی نو بسازد. نقش کیارستمی و نگاه و سبک خاص او در تدوین فیلم کاملا برجسته است. اگرچه راجع به او زیاد گفته‌اند اما هنوز چیزهای زیادی دارد که کشف نشده است. شاید نگاه کیارستمی به زندگی، متفاوت‌ترین نگاه در جهان باشد. همچین نگاهی را به‌خوبی می‌توان در فیلمی مانند «زندگی و دیگر هیچ» به خوبی مشاهده کرد؛ او قادر است با مختصرترین تصاویر، ارزش زندگی و نفس کشیدن را به مخاطب بفهماند. این فیلم‌ها همیشه در یاد ما می‌ماند، چون مصائب فیلم همان مصائب واقعی زندگی ماست. هرچه از تاریخ می‌گذرد، ارزش چنین فیلم‌هایی بیشتر روشن می‌شود.

نظر شما