اِنَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقومٍ حتی یُغَیِّروا ما بانفسهم (سوره رعد آیه 11)
«خداوند وضع هیچ ملتی را عوض نمی کند تا که خودشان تغییر در خود ایجاد کنند.»
در یک حادثه فراموش نشدنی ،تعدادی از سربازان پاک و مظلوم که همگی از تحصیل کردگان دانشگاه های کشور بودند با هزاران امیدو آرزو در حالیکه خانواده های آنها بی صبرانه منتظر حضورشان بودند ،بسیار مظلومانه و غریبانه در میان گریه ها و ضجه های خانواده و بستگانشان در آغوش خاک آرام گرفتند. شاید حق این بود که یک روز به احترام آنها عزای عمومی اعلام می شد البته دلسوزی و حساسیت مسئولین نظام و مردم خوب و مهربان ایران در فضای مجازی شایسته تقدیر است.
بدون شک آثار روانی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی که این حادثه برای خانواده های آنها و بستگانشان و مردم و جامعه در پی دارد به هیچ وجه قابل محاسبه نبوده و نخواهد بود.
هرگاه شاهد چنین حوادثی بزرگ و غمناک هستیم ،عده ای از سردلسوزی و نیت خیرخواهانه به ابعاد و چرائی ان حادثه می پردازند و هرکدام از یک زاویه آن را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
در این حادثه دسته ای زمان حرکت دادن آنها ...و عده ای زیاد بودن تعداد آنها در یک اتوبوس ....،وگروهی دیگر وجود کالای قاچاق و..... ، بعضی شایسته نبودن راننده.... ،و عده ای ایمن نبودن اتوبوس و..... ،عده ای هم استاندارد نبودن جاده ها....... و مواردی از این قبیل را عامل ایجاد حادثه عنوان نموده اند بدیهی است که این عوامل را در کوتاه مدت نمی توان ازبین برد و چند روز دیگر همه چیز فراموش می شود و دوباره باید منتظر حوادثی از این قبیل بود .براستی چرا؟
بعضی از جامعه شناسان معتقدند که نباید گذاشت زیر ساخت های اقتصادی-اجتماعی- ذهنی- سیاسی یک جامعه از حالت تعادل خارج شود. اما اگر این اتفاق افتاد تنها راه این است که با مدل های علمی در برنامه ریزی های دقیق تلاش کرد تا جامعه به حالت تعادل برگردد.
عدم تعادل یک جامعه نه دریک روز و یا یک سال و یا ده سال اتفاق نمی افتد و نه برگردان آن هم به حالت تعادل به همین سادگی ،انجام میشود زمانی بمراتب طولانی تر و به فرایندی بسیار سخت تر نیاز میباشد.
در حقیقت جامعه ای که از تعادل خارج میشود در بروز حوادث بزرگ اجتماعی بیشتر به معلول توجه و کمتر به علت اصلی آنها پرداخته میشود. شاید با دو مثال بتوان بصورت ملموس تر علت بعضی از مشکلات ساختاری را تشریح کرد.
مثال 1) در این حادثه یکی از عوامل را استاندارد نبودن جاده عنوان شده است که اتفاقا هم درست است اما وقتی سئوال میشود که چرا جاده ایمن و استاندارد نیست ،گفته میشود اعتبارات عمرانی بخش راه جوابگو نیست بطوریکه هرروز پیمانکاران مطالبات سالهای گذشته خود را می خواهند ،گفته میشود چرا اعتبارات جوابگو نیست گفته میشود آنقدر هزینه های جاری دولت بصورت تصاعدی رشد می کند که دیگر پولی برای عمرانی نمی ماند (ژاپن با 120میلیون جمعیت ،فقط 330 هزار کارمند دارد ولی ایران با 80میلیون جمعیت فقط 440هزار مدیر دارد.)
پرسیده میشود چرا هزینه های جاری دولت افزایش می یابد جواب داده می شود بخش خصوصی به دلیل مشکلاتی که در کشور وجود دارد (صنعت- کشاورزی- خدمات ) نمی تواند توسعه پیدا کند و همه مجبورند به نحوی به دولت و نهادهای متعلق به دولت برای امرارمعاش خود وصل شوند. گفته میشود چرا بخش خصوصی نمی توان توسعه یابد و اشتغال در جامعه ایجاد کند . دلایلی از جمله موانع قانونی ،عدم امنیت سرمایه گذاری ،وجود نهادهای موازی در تصمیم گیری ،عدم نیاز به فرار ارزو بالا بودن نرخ بهره در بانک را عنوان می کنند.
پس می توان نتیجه گرفت که وقتی اقتصاد یک جامعه از حالت تعادل خارج شد به دنبال آن زنجیره ای از مشکلات و مصائب ساختاری بوجود می آید.که برای حل آنها راهی جز اصلاح زیر ساخت های جامعه نیست ،جالب اینکه شنیدم که قرار است از شرکت میهن تور شکایت شود اگر این شرکت هم ملزم به پرداخت همه خسارت ها شود منجر به ورشکستگی و درنهایت مشکلی به مشکلات جامعه اضافه میشود و اگر به درد و دل آنها هم بپردازیم حرفهای زیادی برای گفتن دارند.
مثال2)چرا در جامعه ها بخشی از مردم گرفتار سیاست و گروه بندی های سیاسی و حمایت های بی چون و چرا از این و یا آن دسته هستند چون به تجربه دریافته اند که برای به دست آوردن قدرت سیاسی ناگزیر باید در یکی از جریان های موجود فعالیت نمایند . بعد قدرت سیاسی خود موجد سایر قدرت ها از جمله قدرت اقتصادی می باشد. امروز بسیار کسانی که به سرمایه های هنگفت دست پیدا کرده اند بدون شک با کمک گرفتن از ظرفیت ها و منابع دولتی و .... بوده است.
خوب طبیعی است که افراد برای به دست آوردن موقعیت اجتماعی وتامین یک زندگی نسبتا خوب به جای اینکه از راههای طبیعی و قانونی شایستگی حرفه ای کارخود را دنبال کنند مجبور به اتخاذ راههای میانبر و کم دردسر میشود. فرض کنیم پارلمان ایران مانند پارلمان یکی از کشورهای اروپائی بود که همگی اعضا پارلمان موازی شغل حرفه ای خود هستند و از آن طریق منافع خود را تامین می کنند و هرگاه که برای تصویب قوانین لازم بود درپارلمان حضور پیدا کرده و با بررسی مصالح عمومی و کار کارشناسی "قوانین مورد نیاز را محاسبه و تصویب میکنند.در اینصورت بسیاری از مشکلاتی که در هنگام برگزاری انتخابات شاهد هستیم نخواهیم داشت و حجم تقاضا از نمایندگان کاهش پیدا می کند و آنها با آرامش بیشتری به وظیفه اصلی فرد یعنی قانونگذاری می پردازند و دیگر مدیون و مرهون هیچ گروه و دسته ای نیستند.
در پایان به دیدگاه شهید مطهری در رابطه با آیه (انّ الله لا یغیرو... )که در صدر مقاله آمده است بسنده میکنیم.
هیچ ملتی از بدبختی به خوشبختی نمی رسد مگر اینکه عوامل بدبختی را از خود دور سازند و برعکس یک ملت خوشبخت را بدبخت نمی کند مگر اینکه خودشان موجبات بدبختی برای خویش فراهم آورند.
نویسنده:حمیدرضا آذری