بیبیسی به نقل از ژان لوک گدار نوشت: این کارگردان فرانسوی-سوییسی زمانی گفته بود: سینما با گریفیث شروع شد و با عباس کیارستمی خاتمه یافت.
او تنها کارگردان ایرانی بود که نخل طلای کن را تصاحب کرد. هر چند که فیلم «۱۰» نیز نامزد دریافت این جایزه شده بود.
مجله سینمایی نیویورکی «فیلم استیج» در توییتی نوشت: جهان شاید بزرگ ترین فیلمسازش را از دست داد.
رابی کالین منتقد فیلم نشریه «تلگراف» از کیارستمی به عنوان «معجزهسازی که جادوی کلوزآپ را محقق کرد» یاد کرد.
«دویچه وله» از این کارگردان فقید به عنوان «درخشانترین ستاره سینمای ایران» یاد کرد که بخشی از آنچه را موج نوی سینمای ایران خوانده می شود در دهه ۱۹۶۰ شکل داد.
مت سینگر منتقد «اسکرین کراش» نوشت: عباس کیارستمی، غول سینمای بینالمللی در ۷۶ سالگی درگذشت. او با استناد به خبری که گاردین منتشر کرد، نوشت: یکی از بزرگترین فیملسازان دوران زندگی من، یا زندگی هر فرد دیگری، از دنیا رفت. او با اشاره به سخنان فرهادی با گاردین افزود: او درست میگوید؛ کیارستمی یکی از مهمترین شمایلهای تاریخ سینمای ایران بود، اما او بازیکنی بود که تاثیری بزرگ بر تاریخ سینمای جهان گذاشت. درگذشت غمبار او در روز استقلال آمریکا اتفاق افتاد؛ جایی که به نظر من فیلمسازان بزرگی که واقعا مستقل هستند کار میکنند و فیلمهایی میسازند که گاه در شرایط دشوار شکل میگیرند و تنها به جنبههای هنری کارشان توجه دارند. همیشه به عباس کیارستمی فکر خواهم کرد. جای او عمیقا خالی خواهد بود.
نورمن ویلنر از «ناو تورنتو» نوشت: بهترین فیملساز ایرانی که همین پاییز گذشته از تورنتو دیدار کرده بود و میتوانست کاملا بین شما و شخصیتهایش در موقعیتهای ابزورد ایجاد پیوند کند، درگذشت... اگر سینمای جهان را دنبال کنید درک میکنید که درگذشت او یک فقدان ویرانگر است. فیلمهای او همان ایدهال افلاطونی از سینما بودند.
نیک نیومان منتقد «فیلم اسیتج» نوشت: در سالی که ممکن است برای درگذشت شماری از مطرحترین هنرمندان جهان به یادماندنی باشد، یکی از بزرگترین فقدانها اتفاق افتاد: عباس کیارستمی مردی که درک بسیاری از تماشاگران غربی را از کشور زادگاهش با شاهکارهایی چون «کلوزآپ»، «طعم گیلاس»، «سهگانه کوکر»، «مثل یک عاشق»، «کپی برابر اصل» و «باد ما را خواهد برد» تغییر داد، درگذشت.
وی نوشته است: چند هنرمند غیرغربی به چنین سطحی از عشق از سوی همه جهان پس از درگذشتش روبه رو شده است؟ مسلما هیچ... وی سخنش را چنین به پایان میبرد: در حالی که هنوز حرف زیادی برای گفتن هست- همیشه حرف بیشتری برای گفتن هست- اکنون بهترین کلمات این است: آقای کیارستمی، متشکریم.
پیتر بردشاو در گاردین نیز از عباس کیارستمی به عنوان ارباب خونسرد شعر سینمایی یاد کرد و نوشت: عباس کیارستمی یک افسانهنویس مرموز و ظریف از طبیعت انسان و روابط انسانی بود، فیلمسازی که داستانهایش به نحوی از دنیای واقعی نبودند، بلکه درون دنیای واقعی بودند. فیلمهایش معنیشان را به راحتی آشکار نمیکردند؛ آنها لبریز از آرامش بودند و غم متفکرانه و در عین حال نارضایتی و یک نوع طنز بازیگوشانه مدل خودش.
وی افزود: کیارستمی یک سینمای تمثیلی رئالیست خلق کرد، اغلب درباره دنیای معصوم کودکان... اما این به معنای آن نبود که او از سیاست دوری میکرد. فیلم به شدت مینیمالیست او «۱۰» محصول ۲۰۰۲ فیلمی بود که با دو دوربین ثابت در یک ماشین ضبط شد و زنی را نشان میدهد که در شهر رانندگی میکند و فقط با کسانی که آنها را سوار میکند صحبت میکند. مسافران او اغلب زنانی هستند که مورد بدرفتاری مردان واقع شدهاند. این فیلم روی فیلم جدید جعفر پناهی یعنی «تاکسی» تاثیر گذاشت، اما در حقیقت از آن شجاعتر است. تصویر ساده زنی پشت فرمان ماشین در خاورمیانه یک بیانیه سیاسی است، جایی که رانندگی زنان از نظر خیلیها گناه است.
منتقد گاردین اینگونه نوشت: علاوه بر این، چیزی به شدت پیچیده و خودآگاه درباره عمل فیلمسازی و یک فیلمساز و چهره عمومی بودن پشت سادگی ظاهری کیارستمی قرار داشت. یک سهگانه اولیه از فیلمهای او که بعضی مواقع به عنوان سهگانه کوکر شناخته میشود چون داستانش در دهکده کوکر اتفاق میافتاد، «خانه دوست کجاست؟» سال ۱۹۸۷، «زندگی و دیگر هیچ...» سال ۱۹۹۲ و «زیر درختان زیتون» سال ۱۹۹۴ نام دارد؛ در فیلم اول، پسری جوان از کوکر به یک دهکده دیگر سفر میکند تا یک کتاب درسی را پس بدهد؛ در فیلم دوم، کارگردان آن فیلم سعی میکند بفهمد دو پسری که در کارهای اولیهاش بازی داده بود از زلزله نابودکننده سال ۱۹۹۰ جان سالم به در بردهاند یا خیر و در فیلم سوم، یک کارگردان خیالی دیگر یک صحنه به ظاهر کوتاه را در فیلم دوم بررسی میکند و اهمیت آن را بالا میبرد. حقیقت و تزویر مدام مورد پرسش قرار میگیرند و از طریق خودانتقادی خلاقانه باز میشوند...
رویترز نیز نقل قولی از مارتین اسکورسیزی را یادآوری کرده که درباره کیارستمی گفته بود: کیارستمی بالاترین سطح هنری را در سینما ارایه کرد.
با درگذشت فیلمساز ایرانی موج ابراز تاسف در توییتر به راه افتاد
پیامهای توییتری به درگذشت فیلمساز مطرح ایرانی بیشمار بود. شماری از آنها چنین است:
موسسه فیلم بریتانیا توییت کرد: غمگینترین خبر...
ژولیت بینوش بازیگر معروف فرانسوی و از دوستان نزدیک کیارستمی در توییتی ضمن اعلام خبر فوت او برای او طلب آرامش کرد.
جی دوپلاس کارگردان و بازیگر آمریکایی نوشت: روحش قرین رحمت. «کلوز آپ» شبیه هیچ فیلم دیگری نیست. یک فیلم هنری برمبنای زندگی واقعی غمخوارانه که چشم و دل را باز میکند.
جاشوآ اوپنهایمر کارگردان بریتانیایی که دو بار نامزد اسکار بوده نوشت: تاسف بسیار از درگذشت عباس کیارستمی کارگردان «کلوز آپ» که یکی از محبوبترین فیلمهای من است...
جف اندرو نویسنده و منتقد سینما از بریتانیا نوشت: یک هنرمند واقعی بزرگ و دوستی عزیز درگذشت.
اسکات توبیاس منتقد فیلم نوشت: ایده کیارستمی که مخاطب کاملکننده کار اوست، مانند همه فیلمهایش همیشه با من خواهد بود.
ریچارد برودی نویسنده و منتقد سینما در نشریه نیویورکر در توییتی ضمن ابراز تاسف درباره مرگ کیارستمی او را سینماگری «دوران ساز، نمادگرا و نکته پرداز» خواند که «به سبک خودش به دنیا مفهوم بخشید.»
دیوید ارلیش منتقد سینما و تلویزیون: تاثر بسیار از شنیدن خبر درگذشت عباس کیارستمی. «کلوز آپ» بهترین فیلمی است که تاکنون ساخته شده، اما تنها فیلم او نیست که زندگی مرا برای همیشه و کاملا تغییر داد.
بیلگه ابیری فیلمساز و منتقد سینمایی آمریکایی: اوه نه. روحش شاد. یک فقدان بزرگ برای سینما. شاید مهمترین فیلمساز چندین دهه اخیر.
تامریس لافلی منتقد فیلم: کیارستمی استاد قصهگویی بود. او صدایی خاص به دنیای درونی خصوصی ما بخشید و اصول انسانی ناقص بودن را درک کرد؛ خدایش بیامرزاد...
برنامه سازمان ملل متحد در ایران نیز در حساب توییت خود نوشت: «خانواده ملل متحد در ایران عمیقا از مرگ عباس کیارستمی فیلمساز سرشناس غمگین است.»