به گزارش خبرگزاری برنا، هشتمین نشست از سلسله نشستهای پژوهشی مدرسه ملی سینمای ایران با موضوع «دین و سبک زندگی در سینمای ایران» عصر روز سهشنبه ۱۹ مرداد ماه در محل مدرسه ملی برگزار شد.
این نشست که عنوان آن برگرفته از پژوهش مریم جمشیدی بود، با سخنرانی وی، محمدمهدی عسگرپور، احمدرضا معتمدی و مهرزاد دانش به انجام رسید. رامتین شهبازی نیز به عنوان مجری و کارشناس اداره جلسه را برعهده داشت.
این جلسه با گرامیداشت روز خبرنگار و ارایه خلاصهای از پژوهش انجام شده مریم جمشیدی آغاز شد.
جمشیدی گفت: بین سینما و مفاهیم متعددی که به جامعه انسانی ربط پیدا میکند همیشه چالشهای زیادی برقرار بوده است. یکی از این مفاهیم هم سبک زندگی است و از آنجایی که ارزشهای هر جامعهای نیاز به حفظ و تقویت شدن دارند تا فرهنگ در آن جامعه باقی بماند، مهم است که به مساله سبک زندگی نیز ورود کنیم و به مولفههای تأثیرگذار در این حوزه توجه ویژه داشته باشیم. یکی از این مولفهها قطعا سینما به عنوان رسانهای با پتانسیل الگوسازی برای جامعه است.
وی تاکید کرد: در پژوهشی که انجام دادیم چندین هدف ترسیم کردیم که نما و هدف کلی آن، بررسی فرهنگ ایران- اسلامی با تاکید بر عنصر معنویت و عبادت در سینمای پس از انقلاب بود. در همین راستا از زمان روی کار آمدن هر دولت، تعدادی فیلم انتخاب کردیم؛ بدین ترتیب از سال ۶۱ تا ۹۲ تعداد ۶۴ فیلم مد نظر قرار گرفت که شاخصهای پرفروش بودن، داشتن سبقه اجتماعی و خانوادگی، و برگزیده بودن در جشنواره فیلم فجر در بین آنها مشترک است.
در ادامه نشست، محمدمهدی عسگرپور بیان کرد: استعمار، شکل جدید خود را در رسانهها پیدا کرده است. به نظر میآید تلویزیون نقش اصلی در تعیین شکل زیست مردم دارد. همه انقلابها با دوره تقابل آرمانگرایی و واقعگرایی مواجه میشوند و آن زمان میتوان میزان موفقیت آن انقلاب را سنجید. مدیران ما در مقابل پدیدههای جدید تکنولوژیک مانند ویدیو و ماهواره، به دنبال راه حل نمیروند بلکه ایزولاسیون میکنند. بعد از انقلاب اسلامی با آن آرمانهای پررنگ، باید طراحی الگوهای جدی زیستی داشته باشیم نه اینکه خود را ایزوله کنیم.
مهرزاد دانش مدرس دانشگاه و منتقد سینما گفت: نمیتوان قبول کرد که سینما با نمایش نشانههایی چون نمایش نماز، روزه و فریضههای دینی در پرداختن به سبک زندگی دینی موفق بوده است. حتی خود بحث سبک زندگی نیز پیچیدگیهای خاص خود را دارد و مستقیماً به هویت ما برمیگردد. هویت ما نیز صرفا یک نگره خاص نیست بلکه ترکیبی از هویت ایرانی، دینی و مدرنیته است. نمیتوان ادعا کرد که سبک زندگی دینی داریم ولی در فضای مدرنی هم زندگی میکنیم. برشماری برخی از رفتارها و عادتها نمیتواند نحوه رویکرد ما نسبت به سبک زندگی را بیان کند.
احمدرضا معتمدی کارگردان، فیلمنامهنویس و استاد دانشگاه نیز توضیح داد: جهان اطراف ما همواره در حال تغییر است و با این تغییر، ایدئولوژی زندگی هم عوض میشود. سبک زندگی و تغییرات آن هم بر اساس دگرگونی ایدئولوژی است. پس نشان دادن سبک زندگی در سینما نیز از این اتفاق تأثیر میگیرد. امروزه سینما به جای چشم انسان نشسته و ما هم از پنجره سینما به جهان پیرامون خود نگاه میکنیم. در سینمای دینی و مذهبی پس از انقلاب، شاهد انحراف در مضمونگرایی و سبک گرایی بودیم. انحراف در مضمونگرایی به صورتی بود که فیلمساز مضمونی را انتخاب میکرد و حتی با صرف بودجههای هنگفت به نتیجهای که باید نمیرسید و پیام های دینی هم به صورت مناسب و اثرگذار منتقل نمیشد. در اثر هنری، از علت غایی هیچ اثر و نشانی نباید ببینیم.
علت مادی شخصیتهای نمایشی و علت صوری موقعیتهای نمایشی هستند و ما از طریق این دو باید پیامها را منتقل کنیم. یک موقع دین رسانهای میشود و در شکل رسانهای ظهور پیدا میکند یک موقع هم ما به دنبال رسانه دینی هستیم. در رسانه دینی، محتوا و علت غایی را نمیتوان در یک ظرف ریخت و تحویل مخاطب داد. علت غایی باید مستحیل بوده و اصلا نمایان نباشد.
در این نشست پژوهشی روح الله حسینی مدیر مدرسه ملی سینمای ایران، سعید پوراسماعیلی معاون اجرایی وعلیرضا داودنژاد معاون آموزشی، اعضای دپارتمانهای آموزشی مدرسه، اساتید و دانشجوهای دانشگاههای مختلف و سینماگرانی نظیر مسعود آبپرور حضور داشتند.