به گزارش خبرگزاری برنا از یاسوج؛کتابهای «امیرگلها» نوشته حسین سیدی، «جانستان کابلستان» نوشته رضا امیرخانی، «دشتبان» نوشته احمد دهقان، و « فصل پنجم: سکوت» نوشته محمدرضا بایرامی در قالب ششمین سری از کتابهای طرح «کتابخوان ماه» ویژه شهریور 95 از سوی معاونت توسعه کتابخانهها و کتابخوانی نهاد کتابخانههای عمومی کشور و در راستای اجرای منویات مقام معظّم رهبری(دام ظله العالی) در خصوص لزوم معرفی و در اختیار گذاشتن کتاب خوب و سالم برای پرورش فکری جامعه و نیز اقدام عملی در مسیر اجرای سیاستهای سال 1395 نهاد (سال خواندن) معرفی شدند.
هر ماه چند عنوان کتاب از میان کتابهای منتشر شده در سال 94 و 95 در موضوعاتی همچون: سبک زندگی ایرانی اسلامی، کتابهای متناسب با مناسبتهای ملی و مذهبی و همچنین عناوین جذاب در حوزه کودک و نوجوان، در موضوعات و مناسبتهای مختلف انتخاب و معرفی میشوند تا ضمن ارتقای میزان نرخ مطالعه مفید، برخی معضلات فرهنگ و اجتماعی نیز در سایه آگاهیرسانی کتابها مرتفع شود.
گفتنی است معرفی و تبلیغ این کتابها از راههای مختلف همچون طرح در نشستهای کتابخوان،کتابخوان مجازی، طرحهای گرافیکی در فضای مجازی، جلسات نقد و بررسی و... در سراسر کشور انجام میشود.
خلاصهای از معرفی کتابهای کتابخوان شهریورماه 1395 به شرح زیر است:
امیرگلها؛ نوشته حسین سیدی؛ انتشارات دفتر نشر معارف؛ تعداد صحفات: 247
امیر گلها جلد دوم از مجموعه چهارده جلدی سیره کاربردی چهارده معصوم علیهم السلام است که جلد اول آن با نام هم نام گلهای بهاری برنده جایزه کتاب سال حوزه شد و این کتاب نیز کاندیدای کتاب سال ولایت. در این مجموعه سعی میشود مسائل مختلف زندگی از دیدگاه اهل بیت بیان شود و هدف این مجموعه پاسخ به این سؤال است که در روزگار امروز و برای انسان قرن بیست و یکم، اهل بیت چگونه میتوانند الگو باشند و چگونه سبک زندگی ایشان میتواند در آشفته بازار زندگی مدرن راهگشای ما باشد.
در این سیره کاربردی بیش از صد موضوع مثل سیمای ظاهری، سیمای باطنی، سبک زندگی فردی و اجتماعی، ارتباط با خدا، دیگران و طبیعت، توصیه های اجتماعی و سیاسی و نظامی و حتی محیط زیست و حقوق مخالفان را شامل میشود، برای عموم مردم به ویژه جوانان و نوجوانان نوشته شده است.
نویسنده برای نگارش این کتاب، به منابع بسیاری مراجعه کرده که از بیش از 100 منبع آن برای تألیف کتاب بهره گرفته است.
خود نویسنده درباره سبک نوشتههایش اینگونه بیان میکند که: "سعی میکنم چند محور را ملاحظه کنم؛ پرگو نباشند؛ شعاری و کلی گویی نباشند؛ بلکه تا حد مقدور، مصداقی باشند و از منابع معتبر و فراوان استخراج شوند. مثلاً برای کتاب «همنام گلهای بهاری»، 900 پاورقی زدهام؛ در حالی که خود کتاب 250 صفحه است؛ با نثری زیبا و لطیف نوشته شوند و مهم تر از همه، کاربردی باشند. سعی میکنم کتابهایم را طوری تنظیم کنم که هر کس در کمترین فرصت، توانایی مطالعه و بهره برداری از مطالب آنها را داشته باشد."
خویشتن، خدا، دیگران و طبیعت، عناوین فصول اصلی این کتاباند. در این کتاب موضوعهایی مانند سیمای ظاهری، سیمای باطنی، سبک زندگی فردی و اجتماعی، ارتباط با خدا، دیگران و طبیعت، توصیههای اجتماعی و سیاسی و ... مطرح شده است.
جانستان کابلستان؛ نوشته رضا امیرخانی؛ نشر افق؛ تعداد صفحات: 348
رضا امیرخانی در سال 88 سفری چند روزه به افغانستان داشت که حاصل این اتفاق یک سفرنامه با نام "جانستان کابلستان" شده است. این سفر که یک مسافرت شخصی و برای ملاقات با چند دوست افغان و دیدار از شهرهای مهم این کشور بود با ماجراهای غیرمنتظره و جالبی برای این نویسنده همراه شد که این ماجراها گاهی هیجان انگیز است، گاهی طنزآلود و گاهی هم به آشکار شدن حقایق دردناکی میانجامد.
در این سفرنامه امیرخانی تنها در محدوده سفرش به افعانستان نمیماند، بلکه به تاریخ و آینده، سیاست و اقتصاد و وقایع روز و گاه موضع بندی درباره اتفاقاتی معطوف میشود که این نویسنده همیشه در برابرشان سکوت کرده است.
البته حکایت این کتاب که سفرنامه خانوادگی امیرخانی به افغانستان است، اولین تجربه او در گونه سفرنامه نیست و اتفاقاً حال و هوایی داستانگونه دارد و خواننده را با همان کششها و تعلیقهای داستانی همراه میکند.
امیرخانی وقتی که همراه با همسر و پسر یک سال و نیمهاش برای یک سخنرانی و شرکت در مراسمی به پابوسی امام رضا علیه السلام میرود، وقتی میبیند که گذرنامه را نیز همراه خود آوردهآند تصمیم میگیرند تا سفری به افغانستان داشتهباشند. سبک نوشتن او مانند دیگر آثارش به شکلی است که خواننده با او به راحتی به سرزمین افغان سفر میکند؛ با او شاد میشود و با او در لحظههای حساس و خطرناک عرق میریزد و سرخ میشود.
وجه اشتراک «جانستان کابلستان» با دیگر سفرنامه وی «داستان سیستان» در فرهنگ مردمی است که امیرخانی با آنها ارتباط داشته. در جایی مردم خونگرم سیستانی و بلوچ و در جایی دیگر افغانهایی که نویسنده بارها به مردانگیشان اشاره میکند. قلم امیرخانی اما در «جانستان کابلستان» از روایت صرف فاصله گرفته و در بخشهایی به تحلیلهای اجتماعی و سیاسی رو آورده که خواننده را به یاد «نفحات نفت» میاندازد.
دشتبان؛ نوشته احمد دهقان؛ انتشارات کتاب نیستان؛ تعداد صفحات: 243
دشتبان ماجرای یک خانواده روستایی در جنگ است؛ خانوادهای که پدر و پدربزرگ در آن دشتبان بودهاند و در کنار رود الوند نزدیک قصرشیرین زندگی میکردند؛ اما جنگ به آنها هجوم میآوَرَد و مجبور به فرار میشوند و در طول این فرار و ترک دیار، حوادثی پیش میآید که باعث میشود تا آنها به یک دره و غار پناه ببرند، مدتی آنجا میمانند و پس از پشت سر گذاشتن حوادثی داستان در اواسط فصل زمستان پایان مییابد. راوی این کتاب مثل داستانهای قبلی دهقان، «ناصر» نام دارد که اتفاقات را در 16 فصل روایت میکند.
بعد از شروع حملات عراق، با شدّت گرفتن حملات هواپیماهای عراقی و قتل عام مردم و فرار خانوادههای جنگزده به سمت دشت ذهاب، پدر ناصر خانواده را در غارسرخ پناه میدهد و خودش برای کمک به مردم، به صحنههای خونین رویارویی با دشمن متجاوز بر میگردد، اما بعد از مدتی فرمانده پدر را زخمی و تیر خورده به غار میآورد. مادر با محلول برگ بلوط به شستشوی زخمها و مداوای گیاهی پدر میپردازد. پدربزرگ و ناصر برای آوردن وسایل مورد نیازشان با به جان خریدن همه خطرات، به خانه بر میگردند و با دشواریهای فراوان وسایل موردنیاز را بار الاغی کرده و به سختی در میان آتش دشمن به غار سرخ میآورند. پدر حالش خوب میشود و فرمانده دوباره به سراغش میآید و او را برای کمک به مردم با خود میبرد. و به او میگوید: "تو همه جا را میشناسی. کسی را نداریم که کوره راهها را بلد باشد. باید بیایی کمک مردم." و به این ترتیب فصل جدیدی از اتفاقات شروع میشود...
نویسنده در مورد کتابش اینگونه بیان میدارد که: " «دشتبان» روایت، تلاش آدمها را برای زنده ماندن است. در داستان، آدمهایی هستند که از یک طرف، با طبیعت مبارزه میکنند تا زنده بمانند و از یکسو با دشمن پیش رو و این نکته تا پایان کتاب مورد توجهم بوده و شاخصه اصلی آن محسوب میشود... در این کار میخواستم جنگ را از منظری که تا به حال دیده نشده است، ببینم".
فصل پنجم: سکوت؛ نوشته محمدرضا بایرامی؛ انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تعداد صفحات:172
این داستان در قالب پنج فصل برای مخاطبان گروههای سنی «د» و «هـ» نوشته شده است.
نویسنده میکوشد تا مراحل زندگی یک جوان 17 ساله را از قبل از انقلاب تا پیروزی انقلاب را به تصویر بکشد.
از فصل آغازین خواننده در مییابد که قهرمان داستان، نوجوانی است که در محلة جنوبی تهران یعنی نازیآباد به مدرسه میرود. اوضاع مالی خانواده مساعد نیست. پدر راننده کامیون است و جوان قصه ناچار است بعد از مدرسه کار کند. از فروش توت تا بستنی یخی. گاهی نیز او حتی پول ندارد که یک ساندویچ کامل بخرد. به سینما علاقه مند است و ...
فصل دوم: وقتی در کوچه قدم میزد، ساواک او را میگیرد و او گمان میکند که به جرم همکاری با امیر در سرقت است و ...
فصل سوم: خانوادة آقای صدری که دختری به نام فرشته دارند و خیلی اهل مطالعه هستند، یکی از خانههای محله را اجاره میکنند. روزی جوان داستان فرشته را تعقیب میکند
فصل چهارم: او متوجه میشود که بازجویی به خاطر تظاهرات مردمی بر علیه رژیم است ...
فصل پنجم: او تازه متوجه میشود که علت بازداشت، خانوادة صدری است و او باید