در متن این بیانیه آمده است: «در روزهای پایانی شهریور و در آستانه جشن ملی سینمای ایران هستیم و این روزها بسیاری از مستندسازان آثار تولید شده یک سال گذشته خود را برای ارائه به جشنواره «سینما حقیقت» آماده میکنند. همچنین تهیه کنندگان و کارگردانان سینمای مستند تحولات این روزهای تلویزیون را به خصوص در شبکه مستند سیما با نگاهی کنجکاو و امیدوار دنبال می کنند ولی در این حال اخبار تایید نشدهای از حذف و یا کم رنگ شدن حضور سینمای مستند در جشنواره فیلم فجر خیلی از مستندسازان و آگاهان سینمای ایران را متعجب و نگران کرده است.
سینمای مستند، بخشی مهم و جدا نشدنی از سینمای ملی ایران است که بدون داشتن بازاری واقعی و مناسب و بدون حمایتی جدی از بخش عمومی و خصوصی همچنان تلاش میکند خود را سرپا و سر زنده نگه دارد و برای این سرزندگی خانواده سینمای مستند با افتخار رنج زندگی دشوار و معیشتی حداقلی را به خود روا داشته اند. مرور آثار شرکت کرده در جشنواره «سینماحقیقت» سال گذشته و به خصوص آثاری که در جشنواره فجر گذشته انتخاب و به نمایش در آمد نشان از ترقی و پیشرفت چشمگیر این سینما داشت و این پیشرفت که تنها دستمایه اش فقط رنج فراوان خانواده سینمای مستند بوده ارزشی دو چندان می یابد.
اکنون چشم به عملکرد مسوولان سینمایی کشور داریم که با درایتی بیش از گذشته این جریان مبارک را حمایت کنند و با کمک به توسعه داناییمحور فرایند پخش و نمایش فیلمهای برگزیده و آبرومند سینمای مستند کشور و کمک به توسعه بازارهای داخلی و خارجی آن، در کامل کردن زنجیره تولید فیلم مستند قدمی شایسته بردارند.
اگر چه تاسیس گروه اکران سینمایی «هنر و تجربه» نوید این مهم را با خود داشت که برگزیدگان سینمای مستند جایی برای اکران آثار خود یافته اند اما در عمل این گروه سینمایی هم مانند همتایان بخش خصوصی خود بیشتر مشتاق نمایش فیلمهای پر فروش و بالابردن آمار فروش خود است و آن شوق اولیه فیلمسازان مستند را که جایی برای اکران و در معرض قضاوت گذاشتن ساخته خود در سینمای «هنر و تجربه» یافته بودند کمرنگ کرده است.
از نظر نویسندگان این متن سینمای «هنر و تجربه» امکانی برای اکران و حمایت از آن سینمایی باید باشد که با وجود ارزش های محتوایی و هنری بسیار، مخاطبی اندک اما با کیفیت دارد و به تنهایی قادر به رقابت با سینمای بدنه نیست. حتما جدول نمایش «هنر و تجربه» بایستی شامل سبدی متنوع از فیلم های ارزشمند هنری کشور باشد، چه آن معدودی که تجربه اکران موفقی دارند و چه آنها که اقبالی در فروش ندارند، اما سیاست تنظیم این نمایش ها طوری باید چیده شود که حتما به نفع آن جریان هنری و تجربی اما کم مخاطب باشد تا به تدریج و با گسترش فضای فرهنگی شاهد رشد کمی و کیفی مخاطب این سینما در میان مدت باشیم.
حتما پسندیده تر است مسوولین سینمای کشور وقت ارزشمند خود را بیش از آن که درگیر بحث قدیمی بودن یا نبودن سینمای مستند در جشنواره فجر کنند و آزموده ها را دوباره بیازمایند، برای اعتلای بیشتر سینمای مستند از طریق برنامهریزی و سیاستگذاریهای کلان مدیریتی و حمایت از جریان سینمای مستقل مستند کشور تلاش کنند. در این راه سینمای مستند ایران با افراد صاحب نام و استخوان خرد کرده و با دو صنف تهیه کنندگان و فیلمسازان مستند که بیش از ۲۰ سال از تاسیس آنها می گذرد، برای ارائه هر گونه مشورت و یاری آماده است. امید است از دانش و تجربه این نخبگان بیش از پیش استفاده شود.
فرهاد ورهرام، رامین حیدری فاروقی، حامد شکیبانیا، سام کلانتری، مهدی باقری.»