خردسال ترین نویسنده کشور:

۳کتاب جدید می نویسم/همیشه نگران مامان زهرا هستم

|
۱۳۹۵/۰۶/۲۳
|
۰۳:۱۹:۲۹
| کد خبر: ۴۵۵۹۷۰
۳کتاب جدید می نویسم/همیشه نگران مامان زهرا هستم
3 کتاب جدید می نویسم، همیشه نگران مامان زهرا هستم، بابا را خیلی دوست دارم، دلم می خواهد کیمیا و نیما همیشه سلامت باشند این جملات را پانیا فولادفرخردسال ترین نویسنده کشور با زبان شیرین وکودکانه خود می گوید.
به گزارش خبرنگار برنا از فارس،وقتی مصاحبه شونده یک کودک نویسنده و خلاق باشد سعی می کنی با دنیای کودکانه او همراه شوی و در کنار لذت بردن از صحبت های شیرینش، مطالب مورد نظر خود را یادداشت کنی و گاهی نیز به دنیای کودکانه خود در گذشته سر بزنی تا خاطراتت زنده شوند.
کوچکترین نویسنده ایران
گفتگو با خردسال ترین نویسنده کشور جذاب و متفاوت بود زیرا پانیا فولادفر صادقانه از رویاها، آرزوها و هدف های خود گفت چیزی که انسان های امروزی کمتر آن را انجام می دهند.
پانیا صحبت های خود را با داستان کتابش آغاز کرد و گفت: گلابتون دختری بود که هیچ وقت موهایش را شانه نمی‌کرد تا اینکه یک شب پری مهربان به خوابش میاد و بهش میگه اگه موهات رو شونه نکنی و مراقبت نکنی موهات رو می برم ویک روز صبح گلابتون از خواب بیدار میشود و دست به موهایش میزند میبیند پری مهربان موهایش رو برده به آینه نگاه می‌کند و از ترس جیغ میکشد و اون روز از اتاق بیرون نمیاد، روزها می گذرد تا اینکه یه صبح از خواب بیدار می شود می بیند موهایش برگشته و  آنجا بود که تصمیم می‌گیرد دختر مرتبی باشد و همیشه از موهایش مراقبت کند.
خردسال ترین نویسنده کشور در ادامه بیان کرد:یک روز خانم معلم (معلم پیش دبستانی)، از ما خواست تا هر کدام در مورد قصه‌ای که از کوچکی در ذهنمان مانده بنویسیم و به او تحویل دهیم، من هم یاد خودم افتادم که  وقتی کوچک بودم اصلا دوست نداشتم موهام راشانه کنم  ومامانم همیشه می گفت موهایت را تمیز نگه نداری آنها قهر می کنند  و به همین دلیل قصه گلابتون را برای مامان تعریف کردم و او روی کاغذ نوشت ، بردم به خانم معلم نشان دادم و او هم به خاطرش یک چراغ خواب به من هدیه داد.
وی ادامه داد: برای هدیه تولدم مامان زهرای عزیزم  تصمیم گرفت کتاب موهای فراری را چاپ کند وقتی به دوستانم گفتم باور نکردن که کتاب نوشتم، همه خندیدن و گفتن مگه میشود بچه کتاب بنویسد اما  وقتی کتابم چاپ شد بردم مدرسه و نشانشان دادم. خیلی خوشحال شدند.
کوچکترین نویسنده ایران
آرزو دارم دوستانم موفق تر از خودم باشند
پانیا فولادفر،  آرزو دارد همه دوستانش موفق‌تر از خودش باشند، در کارهایشان خلاقیت به خرج دهند تا بتوانند ایده های خود را عملی کنند و مانند دانش آموزان فارسی که در سفر به تهران و ملاقات با وزیر آموزش و پرورش همراهش بودند، اختراع های جالب انجام دهند.
خردسال ترین نویسنده کشور، خواندن کتاب هایش توسط همسالانش و اینکه آنها کتاب هایش را دوست داشته باشند را به عنوان یکی دیگر از آرزوهای خود بیان کرد و افزود: الان در حال نوشتن کتاب گلابتون که حرف بد میزند هستم، در این کتاب گلابتون حرف بد میزند و  معلم هم او را در کلاس راه نمی دهد وقتی گلابتون حرف های بد بیشتری می زند همه از او دور می شوند و فرشته مهربان به او می گوید حرف بد نزنی همه تو را دوست دارند.
وی با زبان کودکانه خود تاکید می کند: کتاب گلابتون که حرف بد میزند هنوز چاپ نشده اما در تهران چند نفر گفتند از این کتاب حمایت می کنند تا چاپ شود.
پانیا فولادفر در مورد شغل آینده خود می گوید: چند تا کار پیدا کردم به نظرم خوب نبود و به همین دلیل بزرگ شدم می خواهم دکتر زیبایی شوم  و در کنار آن نویسنده هم باشم.
کوچکترین نویسنده ایران
همیشه نگران مامان زهرا هستم
خردسال ترین نویسنده کشور سپس از حمایت خانواده اش تشکرکرد و گفت: همیشه نگران مامان زهرا هست، بابا را خیلی دوست دارم، دلم میخواهد کیمیا و نیما  خواهر و برادرم همیشه سلامت باشند به آرزوهای خود برسند البته من دلم می خواهد کیمیا نویسنده یا خبرنگار و نیما در آینده خواننده یا عکاسی مشهور شود.
وی موفقیت خود را مدیون مادرش زهرا جعفری می داند و می گوید: در ابتدای نویسندگی خیلی غلط می نوشتم و  برای همین به مادرم می گفتم که بنویسداما الان که به لطف معلمانم در مدرسه مهرآیین دو با سواد شده ام خودم می نویسم.
پانیا که مانند تمام کودکان علاقه فراوانی به مادرش دارد سپس عنوان کرد: مامان زهرا را خیلی دوست دارم، همیشه نگرانش هستم، امیدوارم  همان طور که قول داده تا وقتی ما بچه ها بزرگتر شویم زنده وسلامت باشد، بهترین را برای او آرزو دارم و دلم میخواهد برای یک ساعت نخواهد کار خبرنگاری انجام دهد.
خردسال ترین نویسنده کشور در ادامه علاقه به پدرش را یادآور می شود و می گوید: بابام را خیلی دوست دارم همه جا سعی کرده کنارم باشد و هرکاری توانسته برای ما بچه ها انجام داده حتی گاهی بازی فوتبال  را که علاقه زیادی به آن دارد بخاطر ما ندیده است.
وی سپس به یاد مادربزرگ مهربانش افتاد و بیان کرد: مامان بزرگ را دوست دارم زیرا برای ما زحمت می کشد و از من، نیما، آرتین، حنا و متین فرزندان خاله و دایی ام که خیلی به آنها علاقه دارم نگهداری می کند البته من هم گاهی سعی می کنم با آرتین و نیما بازی کنم یا برای آنها کتابم را بخوانم تا مامان بزرگ کمتر اذیت شود.
کوچکترین نویسنده ایران
3کتاب جدید می نویسم
پانیا فولاد فر با زبان کودکانه خود  کتاب های" می می نی و شی نی نی"  و " بره ناقلا "را  به عنوان کتاب های مورد علاقه اش عنوان کرد و به همسالان خود گفت: بنویسید، کتاب بخوانید تا فکرتان باز شود و موفق شوید.
خردسال ترین نویسنده کشور در پایان مصاحبه با انرژی فراوان اظهار داشت: همیشه کتاب خودم را می خوانم، میخواهم 3 کتاب جدید بنویسم، هنوز در مورد برخی کتاب هایم فکر نکردم اما مسواک زدن و  دختری که انگشت می خورد از جمله موضوعاتی است که برایم جذابیت دارد و حتما در آینده در مورد آنها کتاب می نویسم.
نظر شما