به گزارش خبرگزاری برنا، حسین یعقوبی که ترجمهی کتاب «مرگ در میزند» را در کارنامهی خود دارد، اینبار رمانی را با بنمایههای طنز به چاپ رسانده است. «تخت بخواب» به مفهوم کلاسیک یک رمان طنز محسوب نمیشود و رگههایی از طنز در خود دارد و به همین دلیل در ردهبندی نشر چشمه بهعنوان کتابهای قفسهی آبی به چاپ رسیده است. این رمان بهخاطر جنبههای اجتماعی خود میتواند رمان قابل توجهی باشد و مخاطبان زیادی را به خود جذب کند.
در ابتدای جلسه نقد و بررسی، حمید بابایی - منتقد - با اشاره به اینکه از دیدگاه یک منتقد از دو جنبهی تئوری و خصوصی رمان را میتواند بررسی کند، گفت: نکتهای که با خواندن متن کتاب متوجه آن شدم و باعث جذابیت کتاب برای من شد، زبان و روایت سادهی متن بود، در کل داستان خواننده راوی را اول شخص تصور میکند، ولی در نهایت با اتمام متن به این نتیجه میرسیم که داستان راوی دوم شخص یا حتی گاهی سوم شخص هم دارد.
او ادامه داد: رمان حسین یعقوبی رگههایی از طنز دارد و با نگاهی کاملا طنزآلود و به دور از هر تلاشی برای طنزآمیز نشان دادن داستان به بررسی وقایع اجتماعی دور و اطراف میپردازد. اتفاق مهمی که در داستان یعقوبی میافتد استراتژی نویسنده است، نویسنده فقط روای است و در واقع فقط وضعیت موجود را تصویر میکند که این تصویرسازی باعث خوشخوان شدن رمان هم میشود. در واقع این رمان از مسائل خیلی ساده و پیش پا افتاده طنز میسازد.
در ادامهی این جلسه، یکی از حاضران با تایید اینکه رمان یعقوبی با کلامی ساده طنزپردازی میکند، گفت: جنس کاری که در رمان «تخت بخواب» شاهد آن هستیم، جنس کار تجربهشدهای است، دقیقا اتفاقی که در دههی 40 با وجود عزیز نسین افتاد و دغدغهی داستانهایش اصولا طبقهی متوسط به پایین جامعه بود. در ادبیات ایران این نوع طنزپردازی را در آثار فریدون تنکابنی و کمی بعد از آن، در آثار غلامحسین ساعدی میبینیم که هر دو تلاش میکنند تا فضای ناکارآمد و پر از بروکراسی را تحلیل کنند.
در ادامه، یکی دیگر از حاضران در جلسه با اشاره به صحبتهای گفتهشده، اظهار کرد: من کاملا با نظر شما موافقم، تولد موجودی به اسم کارمند از دههی 40 در ادبیات ایران دیده میشود، موجودی روزمره، رند، عافیتطلب و ناکارآمد که سعی دارد تا جای ممکن کار انجام ندهد. ما در این رمان با تنوعی از این کارمندها روبهرو هستیم، البته تفاوت کار یعقوبی با تنکابنی در یک نکته است؛ اینکه در آثار تنکابنی سیستم مقصر است، ولی در کار یعقوبی خواننده به این نتیجه میرسد که خود افراد مسئول این ناکارآمدیاند. نکته دیگری که در داستان اتفاق میافتد و من فکر میکنم اتفاق مهمی است که میتواند در هر رمانی بیفتد، این است که شخصیت داستان دچار تغییر میشود.
یکی دیگر از حاضران در جلسه با اشاره به خوانش آسان کتاب یعقوبی، گفت: انتقاد من پس از تمام شدن این رمان به آقای یعقوبی این است که ایشان میتوانست استعارههای نوتر و نابتری را بیاورد، ولی نکتهی مثبت داستان از نظر من این است که در نهایت خواننده به این نتیجه میرسد که هر کس مسئول رفتار و اعمال خودش است.
در ادامه جلسه، بابایی در سخنان پایانیاش اضافه کرد: نکتهی مثبت کتاب یعقوبی این بود که خواننده در حین خواندن کتاب احساس میکند، خود پنهانش را کشف میکند. در نهایت، این اثر با پایانبندی خوبی که دارد نجات پیدا میکند، شخصیت داستان با اینکه راوی این معضلات است، در پایان خود تن به این وضعیت نمیدهد.
یعقوبی نیز در پاسخ به اینکه با وجود محدودیتهای اجتماعیای که وجود دارد چطور باید طنز نوشت؟ گفت: طنز یک ژانر نیست، بلکه یک کیفیت است و ما میبینیم حتی در جامعههایی که به قول شما محدودیتهای اجتماعی ندارند هم طنزهای قابل قبولی ارائه نمیشود. به نظر من، این محدودیتها امکان مانور بیشتری هم به نویسنده خواهد داد.
در پایان جلسه، حسین یعقوبی با اشاره به اینکه شخصیت داستان شخصیتی آرمانخواه و متزلزل است، اظهار کرد: چیزی که برای شخصیت داستان مهم است ادبیات نیست و مطرح شدن از طریق ادبیات نکتهی مهم زندگی او است، که ما این را از نیمهی دوم داستان، جایی که الهام ادبی به سراغش میآید، میبینیم.
او افزود: من بهعنوان نویسنده کتاب، این رمان را از دو جنبهی فردیت و معنا کاملا از هم متمایز میکنم. از طرفی به نظر من، ژانر کتاب طنز نیست، بلکه شاید بتوان آن را رئالیسم اغراقآمیز تلقی کرد. چیزی که برای من در داستاننویسی اهمیت دارد، این است که من ترجیح میدهم داستان سادهای بنویسم، ولی خواننده جایی از متن بازگشت به عقب داشته باشد و مجبور شود قسمتهایی از آن را برای درک بهتر داستان دوباره بخواند.