به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، متن این نامه به شرح زیر است:
«به نام خدا
از سال نود که تلاشم را برای خلق جناب خان و کوچه مروارید شروع کردم گهگاه خوشبینانه تخیل میکردم که در مراسمی دعوت شده و بابت نقشم در خلق جناب خان و کوچه مروارید تقدیر و تحسین میشوم و بعد از دو سال بیتوجهی مطلق بالاخره این اتفاق در چهارشنبه شب گذشته افتاد و در دادگاهی به اسم برنامه خندوانه که در آن قاضی و شاکی هر دو یک نفر بودند نام من هم برده شد ولی به عنوان متهم.
دوست عزیز و رفیق قدیمی من رامبد جوان در برنامهاش از جای خالی جناب خان گفت و از هیولایی که جلوی حضور این کاراکتر ملی را در برنامهاش گرفته است، بی آنکه حتی اجازه دهد در برابر آن همه سخن و اتهام، فرصت پاسخگویی برای من وجود داشته باشد یا لااقل من بتوانم از آنچه که طی این سالها بر من و جناب خان گذشته سخنی بگویم.
مردم عزیز ایران! من مثل دوستانم امکان استفاده از رسانه ملی و تریبون چند میلیونی را ندارم و بلد نیستم با گروگانگرفتن احساسات پاک یک ملت خودم را محق جلوه دهم. تنها کاری که طی دو سال گذشته انجام دادهام این بوده که به خاطر عشق مردم به جناب خان و حفظ حرمت دوستی، اجازه حضور او را بدون دریافت یک ریال یا گرفتن امتیازی دادهام چون میدیدم عروسکی که من، محمد نادری، امیر سلطاناحمدی، رضا کاظمینژاد، سارا سالار، هدیه هاشمی و دیگر همکارانم چند سال برای ساخت، طراحی شخصیت و ویژگیهایش زحمت کشیدیم، عروسکی از بین چندین و چند عروسک دیگر که برای خلق هر کدامشان هزینه شد، انتخاب شد و به کوچه مروارید آمد، توانسته در برنامه دیگری صدای مردم خودش باشد و لبخند بر روی لب آنان بیاورد. اما حالا نتیجه این همکاری، تبدیل شده به برگزاری دادگاه یکطرفهای که در آن، شاکی راضی به خانه بازگشته است.
برخلاف آنچه که گفته میشود، اعتقاد راسخ دارم این برنامه خندوانه نبود که باعث شهرت جناب خان شد بلکه برعکس این جناب خان بود که با حضور پرمهرش و ویژگیهای شخصیتی که ما برای آن ساخته بودیم باعث موفقیت دو چندان این برنامه شد. اما متاسفانه روندی که طی شد و استحاله جناب خان از یک شخصیت نکتهبین و حقدوست، به شخصیتی مجیزگو و متملق باعث شد در روند دو سالهام تجدیدنظر کنم و بیش از این چشمم را به روی حقوق مادی و معنوی خودم و همکارانم نبندم.
در ضمن وقتی که از عدم دریافت پیشنهاد مناسب برای ادامه همکاری حرف میزنم منظورم پیشنهادی عادلانه، اخلاقی و حرفهای بوده است که متاسفانه این امر تا کنون صورت نپذیرفته و همه پیشنهادها از جمله پیشنهادی که توسط خانم برومند به من منتقل شده، فقط و فقط صحبت از واگذاری اجباری و بدون قید و شرط مالکیت جناب خان با شرایط آنها و بدون توجه به رضایت قلبی من و همکارانم بوده است.
حالا قضاوت با شما. اگرچه رساندن صدایم به شما کار سختی است آن هم وقتی که انگار همواره حق با کسی است که صدایش بلندتر است. من همچنان منتظر باز شدن در همکاری و تعامل هستم. در سر، جنگیدن یا حذف یک کاراکتر ملی را ندارم و امیدوارم روزی برسد که بدون تهدید، بدون قلدرمآبی و بدون تطمیع و دروغ بتوانیم کنار هم کار و زندگی کنیم.
سعید سالارزهی
دیماه ۱۳۹۵»