مشغله کاری باعث کاهش انحرافات اجتماعی می شود

رواج تکدی گری در جامعه

|
۱۳۹۵/۱۰/۲۰
|
۱۶:۰۴:۰۱
| کد خبر: ۵۰۴۱۹۲
رواج تکدی گری در جامعه
باورهای دینی مردم باعث شده که کمک به متکدیان را به عنوان صدقه و رفع بلا، به طور روزمره در سرلوحه کارهای خود قرار دهند و موجب شده تکدی و فقر مآبی در جامعه بیش ازپیش رواج یابد.

به گزارش برنا و به نقل از پایگاه خبری پلیس،امروزه شاهد پشرفت های قابل ملاحظه کشورهای غرب در بخشهای مختلف صنعت، تکنولوژی ، ارتباطات ، فناوری اطلاعات‌ و همچنین ارتقاء سطوح فرهنگی و اجتماعی آنان می باشیم.

این امری بدیهی است که مشغله کاری باعث کاهش انحرافات اجتماعی می شود وکمک شایانی نیز به بالا رفتن سطح فرهنگ عمومی می کند.

این امر عمده ترین دلیل برای کاهش تکدی گرایی درکشورهای پیشرفته می باشد، همچنین با توجه به اینکه ساکنان مشرق زمین نسبت به ساکنان مغرب زمین احساساتی تر می باشند، همین امر باعث شده که در بین سرزمینهای شرق تکدی گری رونق بیشتری داشته باشد.

متاسفانه تکدی گری دربین مردم ایران پررنگ تر جلوه می دهد و باورهای دینی مردم باعث شده که کمک به گدایان را به عنوان صدقه و رفع بلا، به طور روزمره در سرلوحه کارهای خود قرار دهند و موجب شده تکدی و فقر مآبی در جامعه بیش ازپیش رواج پیدا کند.

عواملی چون مهاجرت روستاییان به شهرها ، کمبود بازارکار و تعطیل شدن کارخانجات موجود، اعتیاد و . . . باعث شده که در اصفهان تکدی گری بعنوان یک شغل دراقشار ضعیف رواج پیدا کند.

قرآن یکی از علل و عوامل تکدی گری را فقر و نیازمندی انسان ها همراه با نوعی نگاه به شخصیت های انسانی تحلیل و تبیین می کند ، به این معنا که ریشه تکدی گری هر چند که به ظاهر فقر و بی نوایی و نیاز به برآورده آن است ولی ریشه روانی و شخصیتی نیز دارد.

به این معنا که افراد و اشخاصی به تکدی گری روی می آورند که از نظر شخصیت انسان های متعادل و سالم اجتماعی نیستند، زیرا انسان های سالم و با شخصیت اجتماعی هر چند که در فقر و فاقه به سر برند ، به سوی پدیده تکدی گری روی نمی آورند.

فقر و بی نوایی در تحلیل قرآنی تنها می تواند به عنوان یک انگیزه و سبب مطرح شود ولی این مساله موجب نمی شود تا شخص به سوی تکدی گری روی آورد، زیرا تکدی گری که با شخصیت روانی و اجتماعی انسان ارتباط تنگاتنگی پیدا می کند ، امری دور از شرافت و کرامت انسانی است.

انسان سالم و با شخصیت هرگز برای به دست آوردن لقمه نانی به تکدی اقدام نمی کند و گدایی را ابزار و وسیله ای برای برآورد نیازهای خود قرار نمی دهد، از این رو بسیار دیده شده که انسان های فقیر و بی نوایی که نیازهای بسیاری آن ها را احاطه کرده است ولی آنان به تکدی و گدایی رو نیاورده اند.

قرآن با توجه به شخصیت سالم انسان ها و کرامت و شرافت انسانی به این مساله فرهنگی و اجتماعی توجه می دهد که چگونه انسان های فقیر با شخصیت حاضر نمی شوند به تکدی رو آورند.

قرآن از مومنان می خواهد که تنها توجه خویش را به سوی گدایان مبذول نکنند ، زیرا در جامعه افراد نیازمند بسیاری هستند که از نظر فرهنگی و اجتماعی و شخصیتی به چنان جایگاهی رسیده اند که برای رفع نیازهای خویش دست به سوی دیگران دراز نمی کنند .

آنان با آن که نیازمند هستند ولی عفت اشان به اندازه ای است که خودنگه دارند و به سوی دیگران برای رفع نیاز دست دراز نمی کنند.

اگر کسی به آنها نگاه کند گمان می کند که دارا هستند ونیاز ندارند در حالی که واقعا نیازمند می باشند، این افراد می بایست مورد نظر افراد جامعه قرار گیرند و صدقات را به اینها دهند.

در گزارش قرآن از وضعیت افراد فقیر با شخصیت جامعه آمده است : للفقراء الذین احصروا فی سبیل الله لایستطیعون ضربا فی الارض یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف تعرفهم بسیماهم لایسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خیر فان الله به علیم (بقره آیه 273) صدقات برای آن تهیدستانی است که در راه خدا محصور شده اند و نمی توانند برای کسب در آمد در زمین سیر و سفر کنند ، از ان جایی که خویشتن دارند و فقر و بی نوایی خویش را آشکار نمی سازند ، کسی که از حالشان بی خبر است آنان را توانگر می پندارد و تو از نشانشان بی نوایی آنان را در می یابی ، آنان با وجود نیازمندی شدید به اصرار از مردم چیزی نمی خواهند، ای مومنان هر مالی را که انفاق کنید خدا به آن داناست.

در این تحلیل قرآنی هر چند که یکی از علل و اسباب تکدی گری را فقر و بی نوایی اقتصادی اشخاص بیان می کند ولی به خوبی نیز روشن می دارد که علت اصلی در تکدی گری را می بایست در فقر فرهنگی و اجتماعی دو بخش از جامعه دید.

نخست فقر فرهنگی و اجتماعی گروهی که به تکدی گری رو می آورند و برای برآورد نیاز مادی خویش ، شخصیت اجتماعی و کرامت و شرافت انسانی خویش را زیر پا می گذارند.

دوم کسانی که از دارایی برخوردار بوده و در جهل و فقر فرهنگی و اجتماعی به سر می برند.

آنان با ساده نگری به افراد جامعه و گذر سریع و شتاب آلود از اوضاع و احوال جامعه، تحلیل درستی از موقعیت خود و جامعه نداشته و مسایل را ساده لوحانه ارزیابی و تحلیل می کنند.

از این رو تنها با نگاهی به ظاهر افراد جامعه حکم به دارا بودن اشخاصی می کنند که تنها از روی تعفف و کرامت و شرافت انسانی دست نیاز به سوی این و آن دراز نمی کنند.

این آیه به رهبران و افراد دارای جامعه هشدار می دهد که ساده انگارانه اوضاع را تحلیل نکنند، بسیاری از افراد دارا و ثروتمند از آن جایی که خود در شرایط و وضعیت خوبی به سر می برند بر این باورند که وضعیت دیگران نیز مناسب و خوب است .

از این رو در ضرب المثل ها نیز آمده که سیر را غم گرسنه نیست؛ سواره را غم پیاده . به این معنا که سیران تحلیل درستی از اوضاع و موقعیت گرسنگان ندارند.

قرآن از این وضعیت به جهل و نادانی یاد می کند. به این معنا که تحلیل درستی از خود و دیگران نداشته و بر پایه این تحلیل دست به اقدام نمی زنند.

قرآن برای این که مساله تکدی گری را حل کند و یا به آن دامن نزند، از مومنان دارا می خواهد که نخست به مومنان عفیف و بی نوایان با شخصیت توجه کنند و از سوی دیگر با ستایش ایشان مردم را به سوی ایشان ترغیب و تشویق می کند که چنین رفتاری را در صورت گرفتاری سر مشق قرار دهند و از سوی دیگر نیز از مومنان می خواهد که از جهل و تحلیل نادرست بیرون آیند و با تحلیل و بررسی اوضاع خود و اجتماع، به فقیران عفیف کمک کنید تا آنان به خاطر افزایش بی نوایی در خطر تکدی گری نیفتند و به این وسیله به تکدی و گدایی پروری دامن زده نشود.

 

بنابراین راهکار قرآن را می توان در چند چیز خلاصه کرد: اول آن تکدی گری را مساله فرهنگی و اجتماعی بدانند، دوم آن که با مساله از راه تشویق و ترغیب به خودداری از تکدی گری برخورد کنند، سوم آن که افراد ثروت را به موقعیت و مسایل اجتماعی آگاه سازند و آن را با این مسایل درگیر کنند، چهارم آن که با پرداخت و کمک مالی به فقرای عفیف از گسترش تکدی گری و گداپروری جلوگیری به عمل آورند.

با این همه قرآن دور نمودن خشونت آمیز و طرد متکدیان و گدایان را نادرست بر می شمارد و از آن نهی کرده و به عنوان عملی ناپسند مذموم بر می شمارد.

زیرا برخورد خشونت آمیز و یا فیزیکی با متکدیان بدون از میان بردن عوامل و علل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی آن خود افزایش بحران است و جامعه را به سوی می کشاند که در یک آن ممکن است منفجر شود.

جامعه اگر مسایل خویش را ریشه ای حل نکند و آن رابه خشونت به لایه های زیرین و پنهان سوق دهد، روزی این معضل به گونه خطرناک تر سر باز می کند و آسیب های بیش تری را بر جامعه تحمیل می کند.

قرآن برای رهایی از مساله تکدی گری و گدایی پیشنهاد می دهد که نیازهای نیازمندان و بی نوایان از سوی جامعه اسلامی تامین گردد و راهی برای پیش گیری این معضل ایجاد و فراهم گردد.( بقره آیه 273)

از سوی به مومنان ثروتمند حکم و فرمان می دهد تا با تعاون و یاری دیگر افراد آنان را از وضعیت نابهنجار خارج سازند، تاکید بر پیمان های برادری و ایجاد الفت میان آنان به هدف تامین نیازهای روحی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی صورت می پذیرد.

این روشی بود که پیامبر در میان مومنان انصار و مهاجر در نخستین دولت شهر اسلامی یعنی مدینه اجرا کرد و جامعه اسلامی مدینه از فواید و اثار آن بهره برد.

به گونه ای مومنان انصار برخی از خانه ها و اموال خویش را در اختیار مهاجران قرار دادند و وضعیت اقتصادی مدینه تا اندازه ای بهبود یافت.

این به معنای گسترش فقر نبود، چنان که اکنون برخی بر این باورند که اگر بخشی از ثروت سرمایه داران به طرق معقول و منطقی و قانونی در اختیار فقرا قرار گیرد به معنای تعمیم فقر است ، زیرا سخن از سرمایه گذاری از اموال ثروتمندان برای فقیران است و این همانند دادن ماهی و هم یاد دادن ماهیگیری به فقیران است.

به این معنا که نباید تنها به فقیر ماهی داد و نه تنها ماهیگیری بلکه در وهله نخست برای رهایی از فقر کشنده ماهی ای داد تا جان گیرد و سپس در یک برنامه بلند مدت به وی ماهیگیری آموخت، پس می بایست برای رهایی ای تکدی گری هم به مساله حال این افراد توجه کرد و فقر شان را برطرف کرد و هم کار فرهنگی و اجتماعی کرد و آنان را به سوی کار و شغل آبرومندانه هدایت کرد.

از این روست که قرآن هم سخن از دادن مال و غذا به گدایان می کند که شکم آنان را اکنون سیر کند.(حج آیه 36 ) و هم تلاش کرد تا با آموختن کاری و همکاری تعاون مومنان از دارایی برخوردار شوند و عزت نفس یابند( بقره آیه 273) .

بنابراین برای برخورد با پدیده نابهنجار تکدی گری می بایست در دو حوزه مختلف و با دو برنامه کوتاه مدت و بلند مدت کار ها را در ابعاد اقتصادی و فرهنگی پیش برد تا این معضل اجتماعی ریشه کن گردد.

 

نظر شما