این باز و بسته شدن های مقطعی جریان زاینده رود در پایین دست رودخانه به کجا خواهد انجامید؟
در بالادست این رودخانه چه می گذرد؟
کسانی که طرح استقلال امور آب استان ها را دادند و با وجود هشدارهایی که به آنان داده شد آن را با شتاب هر چه بیشتر به تصویب رساندند، اکنون کجایند؟ چه می کنند و در برابر مشکلاتی که به وجود آورده اند چه پاسخی دارند؟
آیا از مشکالت پیش رو، چیزی می بینند یا می شنوند؟ اگر آری، چه حسی دارند؟
در پاسخ به چنین پرسشهایی آنچه نخست به نظر می رسد این که برنامه ریزان و تصمیم گیران، در سطوح مختلف، چنانچه سلامت جوامع انسانی و پایداری زندگی آنان را مد نظر دارند ـ که مدعی هستند دارند ،نگاه شان به زاینده رود به طور اخص، و به سرزمین یا طبیعت، به طور اعم باید نگاه سیستمی و جامع باشد. چنین نگاهی است که به تهیه یا تعیین راهبرد توسعه ی منطقه (حوضه) منجر خواهد شد.
راهبردی که مدیریت یکپارچه ی حوضه را دربرخواهد داشت، نوع و میزان کاربری های مناسب حوضه را مشخص خواهدکرد. حقابه ی بخشهای مختلف را مدنظر قرار خواهد داد. بارگذاری صنعتی و خدماتی را در منطقه محدود و مشخص خواهد کرد.در یک کلام، شدت پیامدهای بحران کنونی را کاهش داده و از تشدید فاجعه در درازمدت جلوگیری خواهد کرد.
کار مدیریت زاینده رود از دلسوزی و ابراز احساسات گذشته است. این رودخانه،برنامه ریز و مدیر می خواهد.
در پایان سخن و از خاستگاه احساس همگان نسبت به خشک شدن زاینده رود در اصفهان از نیاوردن این مثال دریغمان آمد که حال امروز زاینده رود، به انسان توانمندی می ماند که به علت جبر طبیعت و جهل انسان، توان جسمی و روانی خود را از دست داده، از شخصیت واقعی خود تهی گردیده و زار و ناتوان ، آماج سنگ کودکان کوی و برزن شده است.
آشکار است که چنین انسانی،برای این که خود و اعتبار از دست رفته را بازیابد، بیش و پیش از هر چیز نیاز به یک قیم دارد. قیم توانمندی که نخست،سنگ از کف کودکان کوی بگیرد، دهان جاهلان و مغرضان ببندد و بستر لازم و مناسب رابرای باز توانی بیمار فراهم نماید.
برگرفته از مقاله 《 زیست بوم زاینده رود،سرانجام این قطع و وصل چه خواهد بود؟ چه باید کرد؟》
محمود سلطانی