به گزارش برنا؛ دکتر «نعمتالله فاضلی» با برشمردن اهمیت آیندهنگری و داشتن افق مشخص برای آینده، گفت: وقتی میگوییم آینده ما دو مفهوم را مد نظر داریم؛ یا منظور آینده تقویمی است که به زمان خاصی اشاره داره مثلاً پنج سال یا 10 سال آینده و یا آینده به معنای آینده تاریخی.
وی افزود: در معنی دوم تعریف ما ناظر به سیر تطور و امتداد رویدادها و روند مشخصی، فارغ از هر گونه محدودیت یا نقطه اتکاء زمانی است که در این تعریف ما در دوران معاصر ایران قرار داریم که از زمان مشروطه آغاز شده و تاریخ انتهای آن مشخص نیست. نکته مهم اینست که بدانیم علوم انسانی و اجتماعی چه نسبتی با این تاریخ دارد.
علوم انسانی و اجتماعی پدیده ای مدرن
این انسانشناس و نویسنده ایرانی ادامه داد: علیرغم تصور برخی از صاحب نظران، علوم انسانی و اجتماعی منشاء و خاستگاه غربی دارد.
وی تصریح کرد: این شاخه از علوم در غرب شکل گرفت و از نیمه دوم قرن بیستم نیز جنبه بینالمللی به خود گرفت به نحوی که مولفه بینالمللی شدن علوم انسانی و اجتماعی در نیمه دوم قرن بیستم، تمرکززدایی آن است و تمرکززدایی به معنای تکثر نظری در علوم انسانی و اجتماعی است.
وی افزود: به عبارت دیگر نگاه تک سویه غربی با ساختارشکنی سایر جوامع از بین رفت و علوم انسانی و اجتماعی جنبهای متکثرانه به خود گرفت.
فاضلی تصریح کرد: در ایران پیش از تأسیس دانشگاه تهران، تکاپویی در عرصه این حوزه مطالعاتی صورت گرفت و در حال حاضر در وضعیتی قرار داریم که میتوانیم بگوییم انواع شاخصها و گرایشها در این علوم در ایران وجود دارد.
وی یادآور شد: گفتمان بومیگرایی در زمان پهلویها آغاز شد و گفتمان اسلامی کردن نیز پس از انقلاب اسلامی پا به عرصه وجود نهاد.
سطوح علوم انسانی و اجتماعی
فاضلی در ادامه خاطرنشان کرد: این علوم دارای سه سطح دانش، رشته و نهاد و گفتمان است که گفتمان عبارت است از دیدگاهها، مفاهیم و نظریههایی که در ساخت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تجلی مییابند.
وی با بیان این که ما در بین کشورهای همطراز و همجوار به صورت بسیار گستردهتری با این علوم و این سطوح مواجهه هستیم گفت: در حال حاضر بسیاری از نویسندگان و روزنامهنگاران از طریق زبان علوم انسانی و اجتماعی زندگی میکنند.
وی با بیان این که جنبشهایی نیز مانند جنبش جوانان و زنان در ایران نیز با زبان علوم انسانی و اجتماعی دوام و قوام یافتهاند، اظهار کرد: ما در علوم مهندسی و طبیعی با کالاها به عنوان دستاورد این رشتهها آشنا میشویم که عینی و ملموس هستند اما در علوم انسانی و اجتماعی، کالایمان همان گفتمان است.
علوم اجتماعی و سیاسی به مثابه گفتمان
به گفتهی دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، علوم اجتماعی و انسانی یک نوع گفتمان مدرن است که ما با آن زندگی میکنیم و گاهی چنان این گفتمان در زندگی ما تنیده است که اصلاً متوجه آن نیستیم.
وی با بیان این که زبان علوم انسانی و اجتماعی بیش از زبان سایر علوم رشد کرده است، گفت: بیشترین نفوذ علوم انسانی و اجتماعی روی همین مقوله گفتمان است. در ایران نیز این گفتمان از زمان مشروطه شروع شده و تا کنون نیز ادامه دارد.
وی ادامه داد: حتی خود واژه گفتمان که مفهومی چند بعدی و پیچیده است نیز معلول همین علوم است و اینها همگی نشان دهنده تأثیر علوم انسانی و اجتماعی بر زندگی بشری هستند.
نویسنده کتاب انسانشناسی مدرن در ایران معاصر افزود: کسانی که عنوان میکنند علوم انسانی و اجتماعی در ایران در وضعیت وخیمی قرار دارد چون نظریه ندارد، سخت در اشتباه هستند و حتی در صورت اثبات حرف آنان میتوان گفت علوم انسانی و اجتماعی تنها یک پایه از سه پایه خود را ندارند.
وی با اشاره به این که بعد دیگر مسئله به تعریف نظریه مربوط میشود، گفت: ویژگی مهم این علوم نظریهپردازی به سبک علوم طبیعی نیست بلکه تداوم گفتوگو و برانگیزاننده آن است.
جایگاه علم انسانی و اجتماعی به لحاظ نسبت با جامعه در ایران معاصر
دکتر فاضلی در خصوص جایگاه این علوم در جامعه ایران نیز اظهار کرد: جامعه ایرانی یک جامعه متجدد است، متجدد با مفهوم مدرنیته متفاوت است و همین اندیشه تجدد نیز یکی از محصولات علوم انسانی و اجتماعی در ایران معاصر است. این نظریه به خوبی میتواند جامعه ایرانی را در دوران معاصر توضیح دهد.
وی با ذکر این سوال که علوم انسانی و اجتماعی با آینده جامعه متجدد چه پیوندی دارد؟ گفت: در این خصوص باید به کارکردهای این علوم دقت شود. به طور کلی می توانیم بگوییم که این علوم چهار کارکرد دارند؛ نخست، زیست جهان را برای ما معنا دار میکنند و ما به کمک زبان این علوم به نوعی دنیا را ادراک و مفهوم سازی میکنیم.
فاضلی تصریح کرد: مفاهیم در این علوم باری معنایی جهانشناسی را در خود دارند مانند مفهوم ملت که در زمان قدیم به معنای فرقه و دین بوده است اما در حال حاضر به اجتماع انسانی اشاره دارد. ارزش مفاهیم نیز از این طریق تثبیت میشود.
وی با بیان این که دومین کارکرد به ویژگی ارتباطی بودن این علوم بر می گردد توضیح داد: در این معنا گفتوگو به معنای توانایی فهم دیگری است. انتقال جوامع از وضعیت سنتی به مدرن موجب شده که دیگر الگوی روابط به صورت ریش سفیدی و پدرسالاری نسخ شود و الگوی جدیدی از روابط بر پایه گفت و گو و فهم دیگری صورت گیرد.
وی یادآور شد: کارکرد سوم حل مسئله و مسئلهمند کردن جامعه است. جامعه یک مفهوم جدید است که مسبوق بر سابقه نیست و علوم مورد اشاره علومی مسئلهساز هستند و به همین دلیل برخی از صاحبان قدرت تمایلی به وجود این علوم ندارند و چهارمین و آخرین کارکرد نیز توسعه مرزهای دانش است.
آینده علوم انسانی و اجتماعی
دکتر فاضلی در خصوص آینده این علوم نیز خاطرنشان کرد: علوم انسانی و اجتماعی از طریق توسعه نهادی خود را مطرح می کند و از طریق پرورش نیروی انسانی سعی در ایجاد هژمونی دارد.
وی مهمترین رکن این علوم را آموزش نیروی انسانی دانست و افزود: ما نباید از دانشگاهها انتظار تولید دانشمند داشته باشیم. وظیفه دانشگاه آموزش نیروی انسانی است نه تولید ابن سینا چرا که این افراد محصول تمدن هستند نه دانشگاه.
وی افزود: همین بحث مقالهها یک معضل است که تبدیل به ابتذال سیستماتیک شده است. مقالهها برچسبی کالایی شدهاند، پژوهش محور کردن دانشگاهها یک آسیب جدی برای دانشگاهها است، آینده علوم انسانی و اجتماعی این است که بتواند مقوله آموزش را در دانشگاهها تثبیت کند نه پژوهش.