به گزارش خبرگزاری برنا، این داستاننویس و منتقد ادبی که کتابهایی از جمله «کوه مرد»، «گل آخر، دقیقه ۹۰»، «دختران آفتاب» و «ادواردو» را منتشر کرده به چند پرسش درباره وضعیت داستاننویسی پاسخ داده است.
*برگزاری نشستهای داستانخوانی را چگونه میبینید؟
خواندن داستان شهامت زیادی میخواهد و این جلسات این شهامت را در جوانان تقویت میکند. بچهها دور هم جمع میشوند، داستان میخوانند و به داستانهای یکدیگر گوش میکنند، این اتفاق خوبی است و به فهم بهتر از داستان کمک میکند. اینکه نویسنده اثر خود را در رویارویی با مخاطب ببیند، بسیار خوب و مؤثر است.
*ارزیابی شما از وضعیت کنونی داستاننویسی و توجه به داستان چیست؟
به نظرم در جوانان ذوق و علاقهای نسبت به داستان پدیدار شده که در دهههای قبل کمتر از این بود. مشکل این است که بچهها کمهمتتر و کمارادهتر شدهاند، کمتر مینویسند و کمتر میخوانند. در همه زندگی اینگونهاند که میخواهند کمتر تلاش کنند و زودتر به نتیجه برسند اما در داستان این امکانپذیر نیست.
*به نظرتان فضای اندیشه داستانی جوانان چه تغییری نسبت به گذشته پیدا کرده است؟
تا حدودی فضای دلمردگی، یأس و تلخی در نوشتههای جوانان به چشم میخورد، فضایی که گاهی فضای ذهنی خودشان هم نیست. برخی اوقات این فضا به دلیل خواستهها و توقعات زیاد است و بخشی هم یک پُز است که احساس میکنند اینگونه اجتماعیتر به نظر میرسند و با این مدل نوشتن بیشتر به آنها توجه میشود. اما در کل باید بگویم برخی داستانها تنها مکالمه و توصیف ساده است.
*بهترین کاری که میتوان برای کمک به تقویت داستاننویسی جوانان انجام داد، چیست؟
تنها کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، این است که نگاه آنها را بهسوی داستان و بایستههای داستان تکمیل کنیم. اصل کار چیزی است که در اراده آنها و نگاه آنها به زندگی باید اتفاق بیافتد. نگاه کسی که به داستاننویسی علاقه دارد باید داستانی شود. دنیای آنها باید تغییر کند و به نظرم نباید تصور کنند داستاننویسی یک مقوله ساده است.
*تعریف داستان از نظر شما در ذهن یک جوان چه باید باشد؟
بیشتر ما چون خواندن و نوشتن سادهای را میدانیم و فکر میکنیم چون میتوانیم کلمات را پشت سر هم ردیف کنیم میتوانیم داستان بنویسیم. داستان یک ساختن دوباره است و ما به این امر دقت نمیکنیم. داستان باید ساختن مجدد لحظهها باشد.
*آیا شهامت لازم برای نوشتن در جوانان وجود دارد؟
بله. اینکه امروز میبینیم افراد در مکانهایی مانند حوضخانه (مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان اصفهان) جمع میشوند یعنی این شهامت به وجود آمده است. هرکسی این قدرت را ندارد که در جمع چندین نفری داستان بخواند و شاهد نقد آن باشد.
*مهمترین عاملی که میتواند انگیزه را برای نوشتن افزایش دهد چیست؟
اگر بخواهیم برای مسیر داستاننویسی کار خوبی انجام دهیم، باید کاری کنیم داستانها چاپ شود و مردم داستانها را بخوانند. اگر نویسنده احساس کند نتیجه زحمات چندین ماه و شاید چندینساله او خوانده نمیشود، انگیزه خود را از دست میدهد؛ بنابراین باید تدبیری اندیشیده شود تا برای مدتی داستانها خوانده شود.