الهه ابوالحسنی مدیر کل بانوان استانداری البرز به خبرگزاری برنا گفت: بانوان به نقش اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی خود واقف شده اند و به عبارتی از سیطره نگاه سنتی که حریم زن را محدود می شمردند، خارج شده اند و اکنون در آوردگاه جدیدی از زندگی زیستی قرار دارند
وی افزود: نیمی از جامعه را زنان تشکیل داده اند و در واقع یک بال پرواز هستند که اگر نقش شان را بخواهیم محدود کنیم قاعدتا جامعه از تعادل خارج می شود . باید پذیرفت که شرایط اکنون دهکده جهانی داده های فراوانی را به جامعه زن ایرانی داده است جامعه بانوان مطالبه خواه و در واقع تبدیل به جامعه ای پرسش گر شده اند که باید برای ابعاد متفاوت خواسته های عمومی زنان ، پاسخ های قابل عرضه ای داشته باشیم
ابوالحسنی ادامه داد: در هم آمیختگی فضای سنت و تجدد و هم زمانی رخ دادن پدیده های غیر قابل پیش بینی و عبور از ذهنیت های پیشین ،جامعه مردان را به سمت و سوی پذیرش ادبیات جدید برده است و مجبور به پذیرش نقش های جدید زنان شده اند که این اجبار رو به پایان است و آرام آرام به فضای پذیرش آگاهانه پیش می رود
مدیر کل بانوان استانداری البرز تصریح کرد: جامعه زنان ارتقاء ذهنی یافته است و رشد آگاهی ها کاملا ملموس است لیکن توانمند سازی بانوان مقوله دیگری است که باید به آن توجه شود برای توانمند سازی و باورسازی در ساختار طبقات مختلف اجتماعی و فرهنگی ، باید نقش های مدیریتی کاربردی به بانوان تفویض شود و این تفویض اختیار و خروجی آن ، شرایط ذهنی جامعه زن ایرانی را اجرایی تر خواهد کرد و به تبع آن تردیدها زدوده خواهد شد
وی تاکید کرد: با توجه به اینکه جامعه ای در حال توسعه هستیم و شاید بهتر باشد از واژه کم تر توسعه یافته نام برد بر همین اساس به مرحله ثبات ذهنی نرسیده ایم یعنی اینکه در نقطه ای که قرار گرفته ایم همگی می دانیم که این نقطه گذرا است و مطلوبیت بهتری در راه است و یا اینکه حجم داده های بیرونی به گونه ای است که اگر هم بخواهیم توقف کنیم ، فشار وارده به شکلی است که ناگزیر به حرکت به سطح جدیدتری هستیم به همین دلایل پیوسته با پدیده های جدیدتری در حوزه زنان مواجه می شویم که این پدیده ها بدون بار و به عبارتی بدون واکنش های اجتماعی نیست
ابوالحسنی اضافه کرد: نسل نوجوان و جوان اعم از مرد و یا زن با ادبیات جدید خو گرفته اند و به عبارتی در برابر داده های بیرونی تمکین پذیری بالاتری دارند و بلوغ ذهنی آنان به گونه ای است که با کم ترین مقاومت در برابر شرایط جدید ، وارد مرحله پذیرش می شوند اما این نکته را هم باید پذیرفت که فرهنگ اسلامی و ایرانی جامعه با توجه به عقبه تاریخی ای که دارد باید خود تولیدگر ادبیات قابل عرضه باشد اینکه همواره در مقام واکنش و مقاومت باشیم فکر نمی کنم توانایی به منصه ظهور رساندن فرهنگ ناب ایرانی اسلامی داشته باشیم. بخشی از مقاومت ها بیهوده است چرا که کارکردهای شان در جامعه جاری و ساری شده است و از مرحله مخالفت به بی تفاوتی و پذیرش رسیده است لیکن بخشی از مقاومت ها جایز است چرا که به بنیان های خانواده و زنانگی مربوط است که در این حوزه ها باید طرح و برنامه قابل باور و پذیرش داشته باشیم
وی در پایان گفت: واقعیت های جامعه پیام های روشنی دارد اولا این پیام ها را درک کنیم و ثانیا واقعیت های امروز جامعه به ما می گوید که تا به اکنون چقدر توانسته ایم ادبیات تولیدی خودمان را به جامعه تزریق کنیم و سوالی که مطرح می شود اینکه آیا جامعه و مخصوصا جامعه زنان ایران اسلامی آن ها را پذیرفته اند؟ اگر نپذیرفته اند دلایل عدم توفیق چیست؟!