خشم چندثانیه ای زمین و چند نکته

|
۱۳۹۶/۰۳/۱۰
|
۱۳:۳۱:۴۸
| کد خبر: ۵۶۶۶۶۴
خشم چندثانیه ای زمین و چند نکته
واپسین شنبه ماقبل انتخابات بود. بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۶. یک و نیم ساعتی مانده بود تا نیمه شب؛ که به فردایش وارد شویم؛ که به حماسه درخشان ملت نزدیک تر شویم. ناگهان فلک چرخید و زمین لرزید. همه لرزیدیم...

به گزارش خبرنگار خبرگزاری برنا به نقل از روابط عمومی استانداری خراسان شمالی ، در واپسین شنبه ماقبل انتخابات بود. بیست و سوم اردیبهشت 1396. یک و نیم ساعتی مانده بود تا نیمه شب؛ که به فردایش وارد شویم؛ که به حماسه درخشان ملت نزدیک تر شویم. ناگهان فلک چرخید و زمین لرزید. همه لرزیدیم. یک ثانیه، دو ثانیه، سه ثانیه، چهار ثانیه، پنج ثانیه... انگار که زمین دهان باز کرده باشد. خیلی زود فهمیدیم که سینه پر جوش و گداز مادر طبیعت، جایی ترک بزرگی برداشته؛ جایی همین نزدیکی ها؛ 11 کیلومتری زیر پای مان. گسلی لغزیده بود؛ که برای ما یعنی فاجعه.

در این فاجعه، خیلی ها بی سرپناه شدند. خیلی ها آسیب جسمی شدید، و خیلی های بیشتر، صدمات روحی فراوان دیدند. دو نفر هم زیر آوار سهمگین سقف و دیوارهای کاهگلی ماندند و جان باختند. اما خیلی زود، شورای مدیریت بحران استان تشکیل شد. تیم های امداد و نجات به مناطق زلزله زده اعزام شدند. نخستین ساعات بامداد تاریک یکشنبه بود که خبر دادند عملیات امداد و نجات پایان یافته. همان شب اسکان اضطراری مردم با توزیع و نصب چادرها آغاز شد. البته طبیعی است که در ساعات اولیه هنوز برآورد دقیقی از میزان خسارات و مناطق بیشتر آسیب دیده وجود ندارد. امکان تجهیز و پشتیبانی هم به اندازه استان های بزرگ و باسابقه نیست. پس بعضی ناهماهنگی ها و کندی عملیات اسکان، طبیعی می نماید. به بعضی خانوارهای آسیب دیده، چادرهای امداد یا اقلام ضروری دیرتر یا کمتر رسیده و در بعضی نقاط، آواربرداری بسیار کند است.

از فردای روز رخداد زمین لرزه، رفت و آمد و سرکشی مسئولان ارشد استانی و کشوری به مناطق آسیب دیده آغاز شد. سفر پشت سفر؛ هم زمان با ادامه عملیات اسکان اضطراری و توزیع مایحتاج اولیه. استاندار و معاونان هم که مستمر و به نوبت در منطقه حاضر بودند. بحبوحه انتخابات بود و کارزار تبلیغاتی نامزدها و تدارکات روز رأی گیری هم باید مدیریت می شد. صدالبته که زلزله زدگان هم باید رسیدگی می شدند. می گویند حادثه خبر نمی کند. این بار هم خبر نکرده بود.

مخاطره طبیعی برای بروز و ظهورش از کسی اجازه نمی گیرد. کاری هم ندارد که بنی بشر برای آن روز و هفته چه برنامه ای برای خودشان چیده اند. این بار هم، مثل همیشه، بی خبر آمد و بعضی ها را مصیبت زده کرد و رفت. در استانی که در فهرست تاثیرپذیری از مخاطرات و بلایای طبیعی جزو 5 یا 6 استان بالای جدول است: زمین لرزه، سیل، خشکسالی، حتی رانش زمین... به تناوب می آیند، خودی نشان می دهند، بشر دو پا را به تعظیم در برابر قدرت طبیعت و تکاپو برای چیرگی بر پیامدهایش وامی دارند، و می روند.

به هر روی، عالی ترین مقام اجرایی کشور و نظام، وزیر و نماینده ویژه اش را به منطقه گسیل کرد. معاون اولش هم تلفنی پیگیر اوضاع بود. رئیس سازمان مدیریت بحران هم آمد. رئیس و دبیرکل و نماینده ولی فقیه در جمعیت هلال احمر هم به نوبت آمدند. رئیس بنیاد مسکن کشور هم؛ نمایندگان عضو کمیسیون عمران مجلس هم؛ معاونان وزیر راه و شهرسازی هم؛ کسان دیگری هم... همه آمدند تا کاستی ها و نیازمندی ها را ببینند و روند خدمات رسانی را نظارت کنند.

هفته منتهی به انتخابات بود. همین بود که خیلی ها که مسئولیتی هم نداشتند، دایه دلسوز شدند برای زلزله زدگان. موسسه محترم نیکخواهی از 250 کیلومتر آن سو تر، کمک هایش را به این استان گسیل کرد. آن ها که تا روزهای قبل بین مردم آرد و نبات متبرک پخش می کردند، حالا برنج خام و پخته هم آوردند. حتما نیت خیر داشتند که بین راه، در بعضی شهرها و روستاهای زلزله نزده هم بارشان را خالی کردند! هواداران شان هم این جا و آن جا صدای اعتراض بلند کرده بودند که چرا به زلزله زدگان غذای گرم نمی دهید؟ ببینید که ما مخلصانه و با گشاده دستی غذای گرم توزیع می کنیم؟! بعدتر خبر رسید که 3،4 نفری از همین غذاها مسموم شده اند. برای عموم آشکار شد که چرا برابر پروتکل های مصوب، توزیع غذای گرم در روزهای آغازین حوادث طبیعی و شرایط بحرانی ممنوع است.

در آستانه انتخابات بودیم. شاید به همین دلیل بود که حکایت چوب دو سر طلا پیش آمد. به قول استاندار، کار می کردند و متهم می شدند و فحش می خوردند. اگر هم کار نمی کردند، حکما باز ناسزا می شنیدند از جماعت دلواپس. این جماعت البته با رفتار و کردارشان نشان داده اند بیشتر از آن که دلواپس مردم و رفاه و سعادت ملت باشند، دلواپس منافع و پست و مقام شان هستند. معترض شدند که حضور مقامات در مناطق زلزله زده به هوای انتخابات در پیش و برای کسب چند رأی بیشتر است. می گفتند این که مقامات استانی و کشوری مدام از کمک ها و تسهیلات درنظر گرفته شده برای آسیب دیدگان سخن می گویند، همه انتخاباتی است. حتی بیمه شدن رایگان صد هزار واحد روستایی استان در برابر حوادث و مخاطره های ناگوار طبیعی را که از دو سال قبل اجرایی شده بود، توطئه ای انتخاباتی می دیدند! آسیب دیدن برخی واحدهای مسکن مهر هم دستمایه تخریب دولت از سوی اینان شد؛ درست در آستانه انتخابات. خود را به فراموشی زدند که این طرح مشعشع، دستپخت سوگلی دولت مهرورز بوده. تسهیلات دولت فعلی برای تکمیل زیرساخت ها و کاستن از حجم مشکلات ساکنان این واحدها هم گویا به چشم اینان نیامده انگار. 

جمعه انتخابات رسید؛ روز سرنوشت. دلواپسان به اندازه ای که مقدورشان بود، از این آب گل آلود ماهی مرادشان را صید کرده بودند. حالا هم که دیگر از آن وعده های غذایی گرم متبرک خبری نیست. زلزله زدگان اما هم چنان سوژه اصلی رسانه های رسمی و غیررسمی شان است. دستاویزی برای هجمه به دولت منتخب اکثریت ملت.

دو هفته ای از این رخداد ناگوار گذشته. کار اسکان اضطراری خسارت دیدگان تقریبا پایان یافته. همه مصدومان هم با تدبیر مقامات استانی، رایگان مداوا شدند؛ هرچند با طرح معجزه وار تحول سلامت دولت تدبیر و امید، حتی اگر درمان شان رایگان هم نمی شد، باز فقط بین 3 تا 6 درصد هزینه ها را باید پرداخت می کردند. کار آواربرداری از ابنیه تخریب شده هم در حال انجام است؛ هرچند به دلیل کمبود امکانات در استان، کارها به کندی پیش می رود. البته بخشی از این تاخیر هم ناشی از کمبود بازرسان شرکت های بیمه ای است که باید تخریب ها را مستند کنند، برای پرداخت همان غرامتی که در تعهد دارند؛ غرامتی که افزون بر کمک های بلاعوض دولت و تسهیلات کم بهره و طولانی مدت بانکی برای بازسازی واحدهای تخریب شده و تجدید کسب و کار مردم است. ساکنان مسکن مهر هم از مقامات وزارتخانه متبوع قول گرفته اند که دوره تنفسی برای بازپرداخت اقساط شان داشته باشند تا روال بازسازی واحدهای آسیب دیده آن ها هم تکمیل شود. ستاد بازسازی در استانداری نیز مرتب تشکیل جلسه می دهد. ارزیابی خسارات را ممیزان دولتی و بیمه ها هم زمان انجام می دهند تا بانک آمار و اطلاعات آسیب ها و آسیب دیدگان تکمیل شود. در همین مدت، صدها پرونده برای تجدید بنای واحدهای تخریب شده و به بانک ها اسال شده؛ حتی چند واحد روستایی جدید پی ریزی شده و همه در تلاشند که زلزله زدگان، فصل سرما را در چادرها به سر نبرند. 

این ها البته مبین این نیست که این زلزله زدگان اغلب محروم ده ها روستا و حاشیه نشینان دو شهر استان، حالا هیچ مشکلی ندارند. بالاخره خانه و کاشانه و سرپناه اغلب نقلی که داشتند، بر سرشان آوار شده و اسباب و اثاثیه و زار و زندگی شان دیگر به کار نمی آید. بعضی ها هم وسیله امرار معاش شان را از دست رفته می بینند. چند ماه چادرنشینی هم برای کسانی که تا دیروز، زیر سقفی می آسودند، کم مصیبتی نیست. بسیاری هم، به ویژه کودکان و بانوان، به حمایت های روحی، روانی و اجتماعی نیاز پیدا کرده اند که تاکنون سهمی از کمک رسانی ها نداشته است. اما به هر حال، دولتیان هم در این فقره قضیه، بی کار نبوده اند. هر کدام به سهم خود، فکر چاره بوده اند و با توجه به مقدورات، پیگیر و جویای احوال آسیب دیدگان. قاطبه مردم نجیب ما هم حتما درک می کنند که خرابی، لحظه ای و به چشم برهم زدنی اتفاق می افتد، آوار برداری اش روزها کار می برد و بنای دوباره اش ماه ها به درازا می کشد. پس باید در عین مطالبه گری از کار به دستان، مثل همیشه صبور بود. باید صبور بود و آستین همت را هم بالا زد و به پشتوانه کمک های دولت، سقفی نو برساخت. عمارت هایی ایمن و مقاوم، و البته برخوردار از پوشش بیمه، برای روز مبادا.

 

نظر شما