به گزارش خبرگزاری برنا، «نیویورک تایمز» نوشت: «باب دیلن» درست در آخرین روزهایی که ممکن بود جایزه ۹۰۰ هزار دلاری نوبل ادبیات را از دست دهد، بالاخره دست به کار شد و فایل سخنرانی خود را تسلیم آکادمی نوبل کرد.
او طی ماههای گذشته با پاسخ ندادن به تماسهای این آکادمی، سخنان ضد و نقیض درباره حضور یا حضور نداشتن در مراسم دریافت جایزه نوبل و در پایان با غیبت در این مراسم، حواشی بسیاری به پا کرد. آخرین خبرها این بود که او تا دهم ژوئن وقت دارد تا فایل سخنرانی خود را برای اعضای آکادمی بفرستد، و در غیر این صورت، مبلغ ۹۲۴ هزار دلاری که به عنوان جایزه نقدی به او اعطا شده، پس گرفته خواهد شد.
روز گذشته این خواننده و ترانهسرای مشهور سخنرانی ۲۷ دقیقهای خود را به آکادمی تحویل داده که بخشهایی از آن در روزنامههای مختلف منتشر شده است. «سارا دانیوس» دبیر دائمی آکادمی نوبل، درباره سخنرانی «دیلن» نوشت: سخنرانی او خارقالعاده و همانطور که انتظار میرفت، شیواست.
«دیلن» حرفهایش را اینگونه آغاز میکند: «من در شگفتم که دقیقا ترانههای من چطور به ادبیات مربوط میشوند. میخواستم درباره این مسئله صحبت کنم و بفهمم که این ارتباط کجاست.»
«باب دیلن» در ادامه سخنرانیاش، از «بادی هالی» خواننده و ترانهسرای آمریکایی یاد میکند و میگوید: «اگر بخواهم از شروع همه چیز حرف بزنم، باید از «بادی هالی» بگویم... او کهنالگو بود. او همه آن چیزی بود که من نبودم و میخواستم باشم.»
این هنرمند سپس به سه شاهکار ادبی که در خلق ترانههایش الهامبخش بودهاند، اشاره میکند. این کتابها «موبی دیک» (نهنگ سفید) نوشته هرمن ملویل، «اودیسه» شاهکار حماسی «هومر» و «در جبهه غرب خبری نیست» اثری از «اریک ماریا ریمارک» بودند و «دیلن» اذعان میکند که تاثیر آنها به سالهایی که او کلاسهای گرامر را میگذرانده بر میگردد.
برنده نوبل ۲۰۱۷ نقل قولهای شاعرانه ملویل و روایت دراماتیک رمان «موبی دیک» را ستایش میکند و میگوید: «این کتاب اثری شگفتانگیز است، کتابی مملو از صحنههای پرهیجان و دیالوگهای دراماتیک. در گذشته پادشاهان روغن نهنگ را استفاده میکردند. تاریخ نهنگها، جمجمهخوانی، فلسفه کلاسیک، نظریات شبه علمی و توجیه برای تبعیض... همه اینها هست و هیچ یک از آنها منطقی به نظر نمیرسد. روشنفکر، بیفرهنگ، تعقیب مرگ، تعقیب توهمات، وال سفید بزرگ، سفید مثل خرس قطبی، سفید مثل یک سفیدپوست، امپراطور، پریها، تجسم شیطان...»
این خواننده سپس میگوید که تحت تأثیر غوغای نامفهوم رمان «در جبهه غرب خبری نیست» که به موضوع جنگ جهانی اول پرداخته، قرار گرفته است: «این کتابی است که تو در آن کودکیات را، ایمانت به جهان معنادار و دغدغهات برای افراد را از دست میدهی. تو در یک کابوس گیر میکنی. تو خیلی تنهایی، بعد یک گلوله به سرت برخورد میکند و تو میمیری. تو از عرصه به در شدی. منهدم شدی. من این کتاب را کنار گذاشتم و آن را بستم. دیگر هیچ وقت نخواستم رمانی درباره جنگ بخوانم و هرگز هم نخواندم.»
خواننده «هله لویا» بعد از آن به تأثیر اثر بزرگی چون «اودیسه» بر آثار ترانهسرایان مهم و برخی از کارهای خودش میپردازد و سپس درباره اثر گمگشتگیها و اشتباهات «اودیسه» در اثر حماسی «هومر» بیان میکند: «الههها و خدایان از من محافظت میکنند، اما بعضی از آنها میخواهند من را بکشند. «اودیسه» هویتش را تغییر میدهد، او خسته است، به خواب میرود و با صدای خنده بیدار میشود. او داستانش را برای غریبهها بازگو میکند. ۲۰ سال است که سفرش را آغاز کرده، او را به جای دیگری بردهاند و حالا اینجا رها کردهاند. موادی داخل نوشیدنیاش ریخته شده، راه سختی است برای پیمودن.»
«دیلن» سرانجام حرفهایش را با تأثیری که ادبیات بر خودآگاه و ناخودآگاه او گذاشته به پایان میبرد و میگوید که لزوما نیاز نیست شما تمام یک کتاب شعر یا یک ترانه را بفهمید: «ترانهها مثل ادبیات نیستند. آنها نوشته میشوند تا به صورت آواز خوانده شوند نه اینکه روخوانی شوند.»
او سپس از شنوندگان سخنرانیاش میخواهد تا ترانههایش را به نحوی که قرار است شنیده شوند، تجربه کنند.
«دیلن» در پایان اظهار میکند: «اگر یک ترانه شما را تکان میدهد، همین مهم است. من لزوما نباید از معنای یک ترانه سردربیاورم. من از همه چیز در ترانههایم نوشتهام و قرار نیست درباره معنای کلی آن نگران باشم.»
«باب دیلن» از نگاه بسیاری، تاثیرگذارترین چهره در تاریخ موسیقی آمریکاست. برخی از ترانههای او توسط خوانندگان مشهور دوبارهخوانی شده که از جمله آنها میتوان به «از فراز برج دیدبانی» که توسط «جیمی هندریکس» اجرا شده است، اشاره کرد. او در پدیدار شدن سبکی در موسیقی به نام «راک بومی» در اواسط دهه ۶۰ بسیار تاثیرگذار بود و به «شکسپیر» همنسلان خود شهرت یافت. «دیلن» در پنج دهه اخیر در موسیقی آمریکا یک پدیده بوده است. این هنرمند اواخر سال گذشته جایزه نوبل ادبیات ۲۰۱۶ را از آن خود کرد.