دام مرد هزارچهره برای زنان جوان!

|
۱۳۹۶/۰۴/۱۵
|
۲۱:۰۸:۳۲
| کد خبر: ۵۸۳۱۰۷
دام مرد هزارچهره برای زنان جوان!
حامد 37 ساله است. او سه بار به اتهام سرقت، کلاهبرداری و صدور چک بی‌محل بازداشت شده و به زندان افتاده است.

به گزارش گروه حوادث خبرگزاری برنا، حامد 37 ساله است. او سه بار به اتهام سرقت، کلاهبرداری و صدور چک بی‌محل بازداشت شده و به زندان افتاده است. چندی پیش که از زندان آزاد شد، شیوه جرایمش را تغییر داد. این بار با حضور در شبکه اجتماعی لاین وتلگرام با زنان طرح دوستی می‌ریخت و بعد از آن که اعتماد این افراد را به خودش جلب می‌کرد، مدعی می‌شد از مشاوران شهرداری‌های تهران است، درمراجع قضایی نفوذ دارد و می‌تواند مشکلات افراد را حل کند. او حتی وانمود می‌کرد سهمیه خودروهای مدل بالا دارد و اگر بخواهند با قیمت پایین این خودروها را می‌فروشد.

با این ترفندها، زنان را فریب می‌داد و از آنها کلاهبرداری می‌کرد. برنامه رادیویی یک پرونده ـ یک روایت رادیو جوان در برنامه سه‌شنبه خود به گفت‌وگو با این متهم که معروف به مرد هزارچهره است، پرداخته که در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

در دوران کودکی دوست‌داشتی چه شغلی داشته باشی‌؟

خیلی شغل‌ها را دوست داشتم، اما دوران کودکی‌ام بد گذشت. مادر و پدرم با هم دعوا می‌کردند. آنها با هم درگیری داشتند. فضای خانه پر از بی‌مهری بود‌. تنش و ناراحتی درخانه ما موج می‌زد. زندگی‌ام پر از فراز و نشیب بود. شرایط کودکی‌ام آنقدر تلخ بود که از به یاد آوردن آن ناراحتم.

این همه تنش و ناراحتی برای چه بود‌؟

پدرم با زنی آشنا شده و سر مادرم هوو آورده بود‌. همین باعث درگیری میان او و مادرم شد. مادرم زن مهربانی بود و همه سختی‌ها و مشکلات زندگی را فقط به خاطر حضور من و خواهرم تحمل می‌کرد. پدرم به زندگی و آینده من، خواهرم و مادرم توجهی نمی‌کرد. او فکر و ذکرش همسر دومش شده بود و علاقه‌ای به زندگی ما نداشت.

خودت ازدواج کردی‌؟

مشکلات زندگی‌ام باعث شد تا الان که 37 ساله‌ام ازدواج نکنم،‌ اما خواهرم که کمی از من بزرگ‌تر است، ازدواج کرده. او به دلیل فشارهای موجود در زندگی ما ازدواج کرد و رفت تا از این وضعیت خلاص شود. یک سال بعد از این که من به دنیا آمدم، پدرم ازدواج دوم کرد. ای‌کاش من به دنیا نمی‌آمدم. شاید قدم من بود که باعث شد این همه مشکلات و بدبختی به زندگی‌مان سرازیر شود.

دانشگاه رفتی‌؟

نه. شرایط زندگی ما طوری نبود که بتوانم به ادامه تحصیل فکر کنم. فقط تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم. پدرم وقتی متوجه شد من دوست ندارم درس بخوانم، قبول کرد ترک تحصیل کنم.

کار می‌کردی؟

بله، او مرا به شرکتی برد که آنجا کار می‌کرد. مدتی آبدارچی آنجا بودم، اما به دلیل این که با پدرم اختلاف داشتم، نشد آنجا بمانم. بنابراین از آن شرکت بیرون آمدم. بعد از آن که بیرون آمدم، در دو جای دیگر کار کردم. آنجا نیز مدتی بودم و بعد بیکار شدم.

دنبال کار جدید رفتی؟

نه، بی‌انگیزه شده بودم. سرگردان خیابان‌ها بودم و شب‌ها پیش مادرم می‌رفتم. هدف و انگیزه درستی در زندگی‌ام نداشتم. دنبال این بودم که کاری پیدا کنم و بتوانم با آن قدرت پیدا کنم تا شاید با آن خلأهای عاطفی‌ام را پر کنم.

اعتیاد داری؟

بله.

از چه زمانی سیگار کشیدن را شروع کردی؟

از کلاس پنجم ابتدایی و تا الان که 37 ساله‌ام همچنان سیگار می‌کشم.

 

چند سال است اعتیاد داری؟

چهار سال است که معتادم. شیشه و دارو مصرف می‌کنم.

 

نوجوانی‌ات چطور گذشت؟

خیلی بد. مدام شاهد بدرفتاری پدر با مادرم بودم و اشک‌های بی‌امان مادرم را دیدم. کتک‌های پدرم به یادم می‌افتد و هزاران بدبختی دیگر.

 

برویم سراغ جرایمت، چه عناوینی را جعل کرده‌ای؟

عنوان معاون و مشاور شهرداری مناطق 2،3 و 4 تهران، عناوین انتظامی و عنوان مدیر دفتر دو مرجع قضایی.

 

چطور این عنوان‌ها را انتخاب می‌کردی؟

اطلاعات مربوط به نام افرادی را که می‌خواستم عنوان آنها را جعل کنم و با همان عنوان زنان را فریب دهم، در اینترنت سرچ می‌کردم. بعد طبق همان اطلاعات برخورد می‌کردم تا سوژه‌هایم به من شک نکنند و اعتمادشان به من بیشتر شود.

 

سابقه کیفری داری؟

سه مورد. سال 77 مشارکت در سرقت در شهر تهران،سال 80 صدور چک بلامحل و سال 90، کلاهبرداری .

اگر افکارم را در راه صحیح پیش می‌بردم، شرایط و موقعیت کاری و زندگی‌ام بهتر می‌شد نه این که به راه خلاف بیفتم و گرفتار زندان شوم، به آخر خط برسم و هر آنچه را در زندگی داشتم و نداشتم، از دست بدهم.

 

چطور سوژه‌هایت را شناسایی می‌کردی؟

اول بلد نبودم چطور از زنان کلاهبرداری کنم. دوستم به نام محمد که فروشنده تلفن همراه بود و چند بار گوشی از او خریده بودم، به من پیشنهاد داد که از خانم‌ها کلاهبرداری کنم.

 

چطور کلاهبرداری می‌کردی؟

دوستم در لاین و گروه‌های تلگرامی با جا زدن خود به عنوان یک خانم با زنان دوست می‌شد. حتی برای این که اعتمادشان به وی جلب شود، او در گروه‌هایی که عضو می‌شد از عکس خانم استفاده می‌کرد. اول نمی‌خواستم با او همراه شوم، اما آنقدر با من حرف زد که وسوسه‌ام کرد. می‌گفت خانم‌ها می‌ترسند و شکایت نمی‌کنند. بهتر است آنها را به دام بیندازیم و ازآنها کلاهبرداری کنیم و از این راه پول خوبی نصیبمان می‌شود.

 

بعد چه شد؟

او در لاین و گروه‌های تلگرامی با زنان حرف می‌زد، اعتمادشان را جلب می‌کرد و بعد از ماجرای زندگی شان مطلع می‌شد. زمانی که می‌فهمید آنها همسری ندارند و تنها هستند یا از همسرانشان جدا شده‌اند، مرا عضو آن گروه‌ها می‌کرد تا با آنها دوست شوم.

 

چند خط تلگرام داشتی؟

چهار خط تلگرام برای دوستی با خانم‌ها داشتم. دو خط تلفن را دوستم محمد داد و دو خط هم متعلق به خودم بود.

 

چطور خانم‌ها به تو اعتماد می‌کردند؟

چرب‌زبانی می‌کردم. خودم را معاون و مشاور شهرداری‌های مناطق 2،3 و 4 تهران، صاحب عناوین انتظامی، اطلاعات و مدیر دفتر دو مرجع قضایی از‌جمله رئیس دفتر دادستان قرچک و معاون دادستان استان گلستان معرفی می‌کردم. آنها بعد از این که بررسی می‌کردند و مطمئن می‌شدند، نام و سمتی که معرفی کرده‌ام، صحت دارد، ارتباطشان را با من ادامه می‌دادند.

 

در همه کلاهبرداری‌ها محمد با تو بود؟

زیاد نه. او بیشتر شیوه کلاهبرداری را به من آموزش داد. یک روز گوشی‌ام را در یک ساندویچی سرقت کردند که گمان کردم محمد باعث این سرقت شده تا شماره خانم‌هایی را که سرکیسه‌شان می‌کردم، از من سرقت کند. همین باعث شد با هم دعوایمان شود و هر کدام راه خود را پیش بگیریم.

 

شاکیان را با چه وعده‌ای فریب دادی؟

با وعده این که می‌خواهم برای ملک آنها مشتری پیداکنم. خودروی مدل بالای سهمیه‌ای با قیمت پایین به آنها بفروشم و یک مورد را هم علاوه براین کلاهبرداری‌ها به بهانه ازدواج فریب دادم.

 

بـرای کلاهبـرداری و دیـدن سوژه‌هایت سفر می‌کردی؟

بله. برخی سوژه‌هایم در تهران و برخی در شهرهای دیگر بودند. یکی از آنها اطراف اصفهان بود. یکی زن جوانی بود که می‌خواست برای برادرزاده‌اش خودرو بخرد. زمانی که با او طرح دوستی در تلگرام ریختم، وانمود کردم مشاور یکی از شهرداری‌های تهرانم و برای ماموریت عازم اصفهان هستم. گفتم همان جا خودرویی را که به عنوان سهمیه قرار است به من بفروشند، 3 میلیون تومان زیر قیمت به او می‌فروشم. او فریبم را خورد و زمانی که به آنجا رفتم، پول را گرفتم و ناپدید شدم.

 

چطور با این مالباخته آشنا شدی؟

در تلگرام. پیش از این که با این خانم ملاقات کنم، روزی چهار تا شش ساعت با او در تلگرام حرف می‌زدم.

 

تماس تلفنی هم داشتید؟

بعد از یک روز حرف زدن با این خانم 38 ساله، اعتمادش به من جلب شد و باورش شده بود، گفته‌هایم درست است. بعد در لاین شماره تلفن خود را به من داد. سه چهار روز تلفنی حرف زدیم. یکی دو روز بعد به ملاقات او رفتم و همان جا از وی کلاهبرداری کردم. پول را گرفتم تا خودروی ارزان به او بدهم که خودرویی تحویلش ندادم و فرار کردم.

 

چقدر از شاکی کلاهبرداری کردی؟

طی دو مرحله و هرمرحله 4 میلیون و 500 هزارتومان از او کلاهبرداری کردم.

 

نفر بعدی را چطور به دام انداختی؟

آن خانم را به طور اتفاقی در خیابان‌های ورامین هنگام رانندگی شناسایی کردم. آن روز من و دوستم محمد سوار خودرویی بودیم. این زن هم راننده خودروی کناری ما بود. او با سرعت بالایی حرکت می‌کرد. همین باعث شد که از او سبقت بگیریم و در رانندگی کل بیندازیم. زمانی که پس از طی مسافت طولانی هردو خودرو متوقف شد، این زن شماره‌اش را به من داد و ارتباطمان شکل گرفت. با او در تلگرام حرف می‌زدم. بعد از آشنایی گفت، یک ملک دارد که می‌خواهد برایش بفروشم و او را به بهانه ازدواج فریب دادم. 37 میلیون تومان از او کلاهبرداری کردم.

 

سوژه بعدی؟

خانمی بود که می‌خواست خودروی ال 90 خودش را بفروشد و با پول آن خودروی مدل بالا‌تر بخرد. با او نیزدر تلگرام و لاین آشنا شدم. به بهانه فروش خودروی سهمیه‌ای با قیمت پایین او را به دام انداختم. زمانی که اعتمادش را جلب کردم و به زندگی خصوصی‌اش راه یافتم، متوجه شدم که او تنها زندگی می‌کند و خانه اجاره‌ای در تهران دارد.

 

به خانه‌اش رفت و آمد داشتی؟

بله. علاوه براین، اعتماد این زن را به خودم جلب و از او کلاهبرداری کردم. به عناوین مختلف از جمله فروش خودرو، همسایه‌های این زن در همان مجتمع مسکونی و حتی مغازه داران محل زندگی او را هم فریب دادم و از هر کدام مبالغی کلاهبرداری کردم.

 

به عواقب کارت فکر می‌کردی؟

اگر به عواقب کلاهبرداری‌هایم و این که یک روز بازداشت و مجازات شوم، فکر می‌کردم، کلاهبرداری نمی‌کردم.

 

چطور خانم‌ها به این راحتی اعتماد می‌کردند؟

خیلی چرب‌زبانی می‌کردم و با حرف زدن آنها را قانع می‌کردم. با پوشیدن کت و شلوار شیک به دیدن آنها می‌رفتم. همیشه با خودروهای گران قیمت اجاره‌ای سر قرارهایم می‌رفتم. اگر به عنوان پلیس خودم را معرفی می‌کردم، تجهیزات پلیسی مثل دستبند و چراغ گردان و باتون همراهم بود که اعتمادشان به من جلب شود.

 

تا به حال شده بود از تو کارت شناسایی بخواهند؟

طوری نقشم را بازی می‌کردم که کسی شک نمی‌کرد و از من کارت شناسایی نمی‌خواستند. همین باعث می‌شد به کلاهبرداری‌هایم ادامه دهم.

 

از لباس نظامی هم استفاده کرده بودی؟

از عنوان پلیسی بله، اما از لباس پلیس نه. فقط با پوشیدن لباس پلیس چند تا عکس در گوشی‌ام داشتم تا سوژه‌هایم مطمئن شوند پلیس هستم. بی‌سیم و سلاح هم همراهم بود که بیشتر به من اعتماد کنند.

فضای مجازی چقدر به تو در کلاهبرداری‌هایت کمک کرد؟

شاید 90 تا 99 درصد، حضورم در فضای مجازی باعث شده بود که افراد بیشتری را به دام بیندازم و براحتی از آنها کلاهبرداری کنم.

 

عنوان وکیل هم برای کلاهبرداری‌ات جعل کردی؟

نه. جعل عنوان قضایی داشتم؛ از جمله مدیر دفتر دادستان قرچک و معاون دادستان استان گلستان.

 

فکر می‌کردی بازداشت شوی؟

در کلاهبرداری‌های آخرم، خسته شده بودم. می‌خواستم از این وضع خلاص شوم. می‌دانستم دیر یا زود بازداشت می‌شوم اما طمع پول باعث شده بود که کلاهبرداری‌هایم را ادامه دهم.

 

هنگام فرار از دست پلیس به چند خودرو آسیب زدی؟

تعدادشان یادم نمی‌آید. بعد از کلاهبرداری از خانم اصفهانی که آخرین سوژه‌ام بود، به تهران فرارکردم. در یکی از خیابان‌های تهران در خودرویم در حال مصرف شیشه بودم که متوجه شدم ماموران در تعقیبم هستند. برای فرار از دست آنها با خودروهایی که اطرافم بودند،‌ برخورد کردم تا راهی برای فرار پیدا کنم. در جریان این تعقیب و گریز زمانی که خودرویم متوقف شد، فهمیدم هنگام فرار باعث مصدومیت دو مامور شده‌ام. علاوه برآن 27 خودرو را در هم کوبیده و به مالکان این خودروها آسیب زده بودم. حالا پول‌های کلاهبرداری شده از خانم‌ها و خسارت مالکان این خودروها را باید بپردازم.

 

هیچ وقت پشیمان نشدی؟

برخی مواقع از کاری که می‌کردم و کلاهی که سرخانم‌ها گذاشته بودم، ناراحت می‌شدم،اما کلاهبرداری عادتم شده بود .الان می‌فهمم یک روز آزادی چقدر با ارزش است. می‌ارزد به این که این همه مشکلات، بازداشت و زندانی شدن را نداشته باشم.

 

هشدار‌های مهم پلیس

سرگرد بابک نمک شناس،رییس مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ درباره این پرونده گفت: این متهم به‌دلیل جعل عناوین انتظامی، دولتی و فریب زنان در فضای مجازی و کلاهبرداری از آنها، به مرد هزار چهره معروف شده بود. همان‌طور که فضای مجازی آثار مثبتی دارد، می‌تواند آثار مخربی هم داشته باشد. از خانواده‌ها می‌خواهیم نظارت بیشتری بر فرزندان خود داشته باشند تا در فضای مجازی مورد سوء‌استفاده قرار نگیرند.

وی افزود: ازخانم‌ها می‌خواهیم هنگام حضوردر فضای مجازی دقت لازم را داشته باشند و براحتی فریب نخورند و به افرادی که در فضای مجازی با آنها آشنا می‌شوند، براحتی اعتماد نکنند و اطلاعات شخصی و خانوادگی خود را دراختیارآنها قرارندهند. همچنین مشکلات خود را با افراد غریبه در میان نگذارند تا مورد سوء‌استفاده قرار نگیرند. اگر با افرادی آشنا می‌شوند که با عناوین مختلف خودرا به آنها معرفی می‌کنند، ازاین افراد کارت شناسایی خواسته و ضمن استعلام مطمئن شوند که آنها هویت واقعی دارند. در غیر این صورت موضوع را به پلیس اطلاع دهند.

 

نظر شما