هیس! بگذارید آتنا‌ها فریاد کنند...

|
۱۳۹۶/۰۴/۲۳
|
۱۴:۳۰:۱۷
| کد خبر: ۵۸۷۶۶۲
صالح میرزایی

بهار 1395 زخمی بر دل‌های ما نشست که عمق آن قابل گفتن نبود و نیست. ستایش کودک مهاجر افغان که خانواده‌اش تا آن‌روز فقط درد فقر و غربت را می‌چشیدند، داغی بر دلشان نشست که صد داغ‌ بعد از آن، دیگر به چشمشان نخواهند آمد. قتل وحشتناک ستایش معصوم و بی‌گناه که گویی مرگ تمام بشریت و انسانیت بود، دل هر انسانی را به درد آورد. فاجعه‌ای که ابعاد گوناگون داشت و دارای ریشه‌های مختلف روانشناختی و جامعه شناختی بود. فاجعه‌ای که یک بیماری را در سطحی اجتماعی فریاد می‌زد.

هنوز مرهمی بر زخم ماجرای ستایش نیافته بودیم که داغ آتنا این زخم را ناسور کرد. بار دیگر دختری، بار دیگر خانواده‌ای و بار دیگر جامعه‌ای و جنایتی...

ابعاد احساسی این ماجرا آنقدر زیاد است که هر متن و تحلیلی در ابتدا بیشتر شکل مصیبت‌نامه و نقل قولی عاطفی به خود می‌گیرد. همیشه دوست داشتم این نظریه در مورد انسان را بپذیرم که، ذات انسان با عشق آمیخته شده است و یا به قول روسو انسان فطرتی پاک دارد و جامعه سمت و سوی او را تغییر می‌دهد، اما روزگار مثال‌های نقض زیادی را به ما نشان می‌دهد که فکر می‌کنیم نظر هابز بیشتر به حقیقت نزدیک است.

معمولا در چنین مواقعی، بازار شایعات گرمتر از حقیقت است و قبول کردن آن نیز برای مردم راحت‌تر و قابل پذیرش‌تر است. تا اینکه کم‌کم مراجع قانونی ابعاد ماجرا را رسانه‌ای کنند. در این میان با واکنش‌های احساسی مردم حاضر در میدان ماجرا، واکنش‌های احساسی و هیجانی کاربران فضای مجازی که در قالب شعر، جمله، عکس و... به   ابراز همدردی می‌پردازند و حضور پررنگ این‌ها می‌تواند تحلیل‌های کارشناسانه را تا اندازه‌ای کمرنگ کند.  به هر حال در این میان جان دختری معصوم گرفته شده و بار دیگر زنگ‌های هشدار به صدا در آمده است که: آتنا هم رفت، به داد ستایش‌ها و آتناهای دیگر برسید. لااقل اینبار صورت مسئله را پاک نکنیم و برای این بحران که شاید روزی دامن خودمان را بگیرد راه حل و جوابی پیدا کنیم.

آسیب‌های اجتماعی

اعتیاد، طلاق، خودکشی، دزدی، انحرافات جنسی و ... در زمره آسیب‌های اجتماعی قرار دارند که می‌تواند در سطح فردی، خانوادگی، اجتماعی و برخی ابعاد دیگر بروز کند. اگر مورد خاص آتنا را بخواهیم در نظر بگیریم مسلما ابعاد روانی آن در سطح ملی است چرا که یک کشور را حداقل در کوتاه مدت تکان داده است و اذهان را مشغول به خود کرده است.

علل مختلفی برای بروز آسیب‌های اجتماعی برشمرده‌اند که از زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و ... می‌توان نام برد.

متاسفانه در جامعه امروز ایران با رشد آسیب‌های اجتماعی روبه رو هستیم، خصوصا در مورد مسائل جنسی. عاقلانه‌ترین و کم هزینه ترین راه برای در امان بودن از آسیب‌های اجتماعی، پیشگیری از آن است. برای پیشگیری از آسیب‌ها آموزش شاید مهمترین قدم باشد. آموزش مهارت‌های اجتماعی، آموزش مهارت‌های زندگی( مانند پیدا کردن دوست و شناخت خود)، آموزش بدن به عنوان حریم شخصی و شناختن آسیب‌هایی که از این نقطه می‌توانند فرد را تهدید کنند و بسیاری موارد آموزشی دیگر . اگر چه جامعه دینی و مذهبی ما در برابر برخی آموزش‌ها گارد می‌گیرد و از خود مقاومت نشان می‌دهد، ولی باید قبول کرد که عدم اگاهی نسبت به این مسائل سرنوشتی همچون ستایش‌ها و آتناها را رقم خواهد زد.

مورد آتنا

خلاصه ماجرا

در نمونه موردی جنایت پارس آباد، قاتل صاحب مغازه‌ای رنگرزی است که آتنای بی‌گناه گاهی برای آب خوردن به آنجا می‌رفته است. پدر آتنا مرد دستفروشی است که گویا در نزدیکی همان مغازه بساط پهن می‌کرده است. و روز حادثه آتنای مظلوم پدر را به قصد رفتن به سمت خانه ترک می‌کند هرچند رفتنش بی بازگشت می‌شود. چرا که قاتل به گفته خود با دیدن طلاهای آتنا وسوسه می‌شود و در نهایت قتل آتنا به انگیزه سرقت طلاهایش رقم می‌خورد.

خانواده آتنا

ابتدایی‌ترین و اصولی‌ترین آموزش‌ها از خانه و خانواده آغاز می‌شود. شخصیت کودک در این محیط شکل می‌گیرد و پدر و مادر اولین الگوهای اخلاقی کودک می‌شوند. در اینجا نباید از نقش خانواده آتنا غافل شد هر چند  شاید بازگو کردن این مسائل در شرایط کنونی تنها نمک بر زخم این خانواده داغدار می‌پاشد و چیزی بجز سرزنش کردن برای آنها نخواهد داشت و خود را مقصر فرض می‌کنند. از آنجا که قاتل فردی معتاد و  بدنام در محله بوده و گویا شهرتی هم در نزول خواری و کسب مال نامشروع داشته‌است، خانواده باید آتنا را هوشیار می‌کردند که برای آب خوردن و استفاده از دستشویی هیچ وقت به مغازه این فرد رفت و آمد نکند. با این حال گویا پدر آتنا خود نیز برای همین امور گاهی به آنجا رفت و آمد داشته  و همین امر مطمئنا اطمینان خاطری به آتنا می‌داده است که خیلی راحت و بدون هیچ ترسی به آنجا برود.

از طرفی در جامعه‌ای که سرقت وجود دارد، آویختن و نمایان کردن طلا آنهم برای کودکان، خالی از خطر نیست و متاسفانه در مورد آتنا همین امر باعث وسوسه قاتل و رقم خوردن این جنایت هولناک شده است.

نقش دستگاه قضا

واقعا جای تاسف دارد که شخصی مانند قاتل آتنا باید راحت در جامعه حضور داشته باشد و جنایتی دیگر بر رزومه وحشتناک خود اضافه کند. قاتل، فرد معتاد و سابقه داریست که جرایمی همچون کودک ربایی، تجاوز به عنف و اعمال منافی عفت در پرونده خود دارد. آیا جای این شخص در میان مردم کوچه و خیابان است؟ آیا برای هیچ یک از اعمال نام برده محکومیتی وجود نداشته است؟ آیا لازم دیده نشده است که نامبرده تحت روان درمانی قرار بگیرد یا لااقل معاینه بشود تا خیال‌ها از وجود این فرد در جامعه آرام بگیرد؟ ای کاش این جرایم هم مصداق اقدام علیه امنیت ملی بود تا شاید قاطعانه با آن برخورد می‌شد.

نقش رسانه ملی

هنوز هم در این کشور، پر بازدیدترین رسانه متعلق به صدا و سیماست. از اینرو باید از این پتانسیل استفاده شود و آموزش و آگاهی‌بخشی درباره مهارت‌های اجتماعی و سبک زندگی صحیح برای کودکان که متاسفانه امروز قربانیان اصلی ناآگاهی در جامعه هستند داده شود. رسانه‌ای که برای یک بازی فوتبال چندین برنامه تحلیلی و تفسیری می‌گذارد، برای جنایتی که در حق ستایش شد چند برنامه کارشناسی تهیه کرد؟ چقدر در این زمینه اطلاع رسانی کرد که دیگر شاهد چنین جنایاتی در جامعه نباشیم؟ آیا بازگو کردن این مسائل را آب به آسیاب ضد انقلاب ریختن می‌دانند، یا به عنوان واقعیاتی باید به آن نگاه کنند که در صورتیکه به آن پرداخته نشود هرروز باید منتظر نمونه جدیدی از آن باشیم؟ آیا بهتر نیست به جای ده‌ها برنامه بی‌محتوای زمانسوز، برنامه‌هایی برای خانواده‌هایی که دارای فرزند هستند بگذارند تا آن‌ها را برای تربیت فرزندان و رویارویی با واقعیات جامعه آماده کنند؟

نقش ما

مگر علی (ع) در جریان ربودن خلخال از دختر یهودی نفرمود که اگر مرد مسلمان از غصه این رسوایی بمیرد سزاوار است؟ چطور این جنایت در جامعه ای اسلامی رقم می‌خورد و ما و آقایان می‌توانیم سر بالا بگیریم؟

 ما در کنار نهادهای مدنی باید پیگیر ماجرا باشیم، در کنار نهادهای مدنی باید به فرهنگ‌سازی و آموزش بپردازیم، باید مطالبات خود را از دستگاه‌های اجرایی و قضایی به صورت جدی داشته باشیم و این امر به دست فراموشی سپرده نشود تا خدایی نکرده جنایتی دیگر از خواب بیدارمان کند. همانطور که امروز گروه‌های مختلف مردم از هنرمند، ورزشکار ، دانشجو، کاسب، دانش آموز و ... نسبت به این موضوع واکنش نشان داده‌اند و همگی دردی مشترک را فریاد زده‌اند، باید این صدا زنده بماند و این داغ قدیمی نشود و گویی همین امروز اتفاق افتاده است. باید به صورت دائم یادآوری کنیم که این جامعه از فقر فرهنگی آموزشی رنج می‌برد، اگر درمان آن با داروی تلخ 2030 هم امکان پذیر است، ما آن دارو را می‌خواهیم.

 باید از پتانسیل فضای مجازی برای آموزش بهتر و بیشتر استفاده کنیم و بجای سرگرمی‌های بی‌ارزش موضوعات جدی‌تر و کارگشاتر را به اشتراک گذاریم تا دردی از دردهای جامعه خود بر داریم.

مرگ آتنا به واسطه فشردن دست بر دهان و گلویش بوده است، ولی امروزما به جای او دردش را فریاد می‌زنیم تا خواب از چشم آن‌ها که هنوز در خوابند گرفته شود.

نظر شما
پیشنهاد سردبیر
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت
رایتل
قیمت و خرید طلای آب شده
بانک صادرات
بلیط هواپیما
دندونت