روزنامهنگارانی که گرچه صدای خاموش دفاع از حق و بیان مطالبات اقشار مختلف جامعه هستند، اما خود دیوارشان کوتاه بوده تا به سادگی و آسانی تمام و با هر بهانهای عذرشان خواسته شود و مرجعی نیز نباشد که از حق و حقوقشان دفاع کند.
هر چند که البته تا به امروز و با وجود تمام ناملایمتها و بیتوجهیها روزنامهنگاران با سیلی نیز که شده صورت خویش را سرخ نگه داشتهاند و اجازه ندادهاند مصائب و مشکلات، آنان را از رسالت راستین خویش در برافروختن چراغ روشنگری دور سازد، اما بدتر از همه ژست عدهای است که خود به دفعات از نردبان روزنامهنگاری بالا رفته و در بالای نردبان قدرت نیز یاران و همکاران خویش را ندیدهاند تا امروز که انجمن صنفی روزنامهنگاران 11 سال است تعطیل شده و فعالیتی ندارد، با موجسواری دوباره به دنبال این باشند که بدون در نظر گرفتن تمام تلاشها و رایزنیهای صورت گرفته در راه بازگشایی و فعالیت انجمن صنفی روزنامهنگاران، توپ مسائل و مشکلات موجود بر سر راه فعالیت دوباره انجمن را به زمین وزیری بیندازند که خدماتش طی این همه سال بر جامعه کارگری پوشیده نیست.
روی سخن من با علی نظری، نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی است که در این مجال نمیخواهم اشاره کنم که او چه سان به خانه ملت پا گذاشت و صد البته پیش از آن در هفتهنامه «ارزش» با حمله یکطرفه و بیوقفه به یکی از ارکان و شخصیتهای نظام، برای خود شرایطی را فراهم نمود تا به هر طریقی شده پایش به مجلس باز شود که البته حرف و حدیث پیرامون آن نیز زیاد است و در این مجال جای پرداختن بدان نیست.
در اینجا باید از علی نظری پرسید که به نوبه خود چه کاری را برای صیانت از حق و حقوق روزنامهنگاران انجام داده است؟ تا آنجا که به ما مربوط میشود و از همکاران مستقیم ایشان شنیدهایم، وی حتی حق مطلب را در تامین حق و حقوق همکاران خویش در دوره فعالیت مطبوعاتی به جای نیاورده و چه بسیار کسانی که تا امروز از ایشان طلبکار بوده و دستشان نیز به جایی نرسیده و بعضا نیز دستشان از دنیا کوتاه است. اصلا چرا راه دور برویم، ایشان که امروز داعیه دفاع از انجمن صنفی روزنامهنگاران را دارد، هیچ از خود پرسیده است که چرا در دوره فعالیت این انجمن به عضویت آن درنیامد؟!
بدیهی است کسی که خود عضو انجمن نبوده و قدمی نیز در جهت اهداف آن و صیانت از حق و حقوق صنفی روزنامهنگاران برنداشته، امروز نمیتواند مدعی دفاع از آن باشد!
در خاتمه باید خدمت این همکار قدیمی عرض کنم که روزنامهنگاران حقیقی کسانی هستند که با وجود تمام تنگناها و سختیهای کار و بهرغم تمام فرصتهای پیش آمده در راه چرخیدن به سمت منابع قدرت و ثروت، ماندن و ساختن با مصائب و کمبودها را به جان و دل خریدهاند تا چراغ نقد و روشنگری هیچگاه در حرفه روزنامهنگاری خاموش نشود.
نویسنده: نادر ملک پور