به گزارش گروه باشگاه جوانی خبرگزاری برنا، عشق، بیتعریفترین احساسی است که برای هر شخص تعریف می شود. یکی از زیباترین احساساتی که می تواند شکلی تند و سخت به خود بگیرد که گاه زیان آور و گاه موجب احساس شادی و خوشبختی می شود.
با اینکه برخی از بزرگان، وصال را مدفن عشق دانسته اند اما ما خود می شناسیم انسان هایی را که حتی در سنین پیری یکدیگر را دیوانه وار دوست دارند و عاشق یکدیگر هستند. در سراسر دنیا مردم به هم عشق می ورزند، در مورد عشق، شعر می سرایند و داستان می نویسند. افسانه و اسطوره تعریف می کنند، برای عشق می کشند و کشته می شوند.
وقتی به تاریخ نگاه می کنیم، نمونه های فراوانی از بروز عشق را می بینیم. در جنگل های گواتمالا معبدی وجود دارد به نام جاسا چان که به دستور یکی از پادشاهان مایاها در سال 700 میلادی ساخته شده است. کتیبه نویسان مایایی ادعا کردند که او شدیدا عاشق همسرش بوده است. از شگفتی های معبد او این است که هر سال هنگام پاییز و بهار و در زمان اعتدال، خورشید از پشت معبدش طلوع می کند و معبد همسرش در سایه آن قرار می گیرد و مجددا همین اتفاق در غروب آفتاب برای معبد خودش اتفاق می افتد.
هلن فیشر، محقق و انسان شناس از دانشگاه نیوجرسی در رابطه با تاثیر عشق بر مغز انسان پژوهشی را انجام داده است او در این رابطه می گوید: من و همکارانم 37 نفر از کسانی را که دیوانه وار عاشق یکدیگر بودند مورد بررسی قرار دادیم. در این تعداد 15 نفر دچار شکست عشقی شده بودند و بقیه آنها هم از عشق خود راضی بودند.
همواره در موارد عشق جدایی اتفاق افتاده است. در یک مطالعه در بین دانشجویان آمریکایی سوالی با این عنوان مطرح شد که آیا تا به حال اتفاق افتاده است کسی را که خیلی دوستش داشتید، شما را ترک کند؟ و یا بالعکس. حدودا 95 درصد از آقایان و خانم ها جواب "بله" به هر دو سوال داده بودند و این یعنی تقریبا هیچ شخصی نیست که از عشق آسیب ندیده باشد.
هلن فیشر ادامه می دهد: ما مغز آنها را با دستگاه MRI دیدیم ودریافتیم که در یک قسمت کوچک نزدیک ریشه مغز که به آن ventral tegmental گفته می شود، فعالیت هایی انجام می شود که در زمان عشق به وجود می آید. در واقع عشق همان تاثیری را داشت که مواد مخدری مثل کوکایین بر مغز دارد و باعث ترشح نوعی خاص از هورمون ها می شود.
عشق، محرک ترین حسی است که یک انسان می تواند داشته باشد. برخی آن را احساسات جنسی می پندارند اما اینگونه نیست؛ چند انسان را می شناسید که به علت نبود موافقت فرد دیگر برای روابط جنسی او را کشته اند؟ در صورتی که تعداد افراد کشته شده به علت عشق بسیارند حال چه خودکشی کرده باشند و چه توسط طرف مقابل کشته شده باشند.
هلن فیشر می گوید: در تصاویر MRI افرادی که دچار شکست عشقی شده بودند، دیدیم که در مراکز مربوط به محاسبه کردن فعالیت هایی انجام می شود که فرد دایما به دنبال دلیل رفتن و ترک کردن او توسط معشوقش است و این افکار از او جدا نمی شوند.
80 درصد از افکار اشخاصی که واقعا عاشق فردی هستند در طول شبانه روز پس از جدایی مرتب به معشوق فکر می کنند و در واقع به دنبال دلیل جدایی او می گردند و برای بازگشت او تلاش می کنند. این افراد پس از ترک شدن بیشتر از قبل عاشق می شوند و این احساس برای مدت ها درون این افراد باقی می ماند.
سخن پایانی
زندگی بدون عشق، مانند انسانی است که روح ندارد و در واقع مرده است. مادری که به بچه اش تبسم می کند، کودکی که به دنبال پروانه می دود و جای جای زندگی حاوی صحنه هایی است از عشق تلاش کنیم که زندگی خود را سرشار از عشق کنیم و از این گوهر وجودی بهترین استفاده را بکنیم.
و در نهایت، شعری از یک شاعر خارجی را در اینجا می آوریم:
«آتش با درد عشق تو از تن من می گذرد
درد با آتشهای عشق من به تو از وجودم می گذرد
درد عشق من برای تو، مثل جوششی است در آستانه فوران
چیزی را که به من گفتی، به یاد دارم
به عشق تو نسبت به من فکر می کنم
با عشق تو نسبت به من از هم پاشیدم
درد و باز هم درد!
با عشق من به کجا می روی؟
به من گفته بودند که تو از اینجا خواهی رفت
به من گفته بودند که تو مرا اینجا رها خواهی کرد
بدنم با اندوه بی حس است
چیزی را که گفتم یادت بماند، عشق من!
خداحافظ، عشق من!
خداحافظ!»