یاداشتی ازرحیم ملک نیا عضو هیات علمی دانشگاه;

جنگل‌های زاگرس رو به زوال هستند/تعطیلی طرح‌های موفق و اجرای برنامه‌های بی‌اثر

|
۱۳۹۶/۰۶/۲۱
|
۱۸:۵۳:۱۹
| کد خبر: ۶۱۲۰۳۸
جنگل‌های زاگرس رو به زوال هستند/تعطیلی طرح‌های موفق و اجرای برنامه‌های بی‌اثر
به اعتقاد عضو هیات علمی دانشگاه لرستان تا قبل از سال ۸۰ در غرب کشور طرح‌های جنگلداری اجرا می‌شد که این طرح‌ها نسبتا موفق بود اما با ورود طرح صیانت به برنامه‌های مدیریتی این جنگل‌ها، وضعیت حفاظت از عرصه‌های جنگلی غرب کشور تضعیف شده است. به گفته وی، به‌طور کلی طرح‌ صیانت در غرب کشور موفقیت چندانی به دست نیاورده است
برنا-ایلام;جنگل‌های غرب کشور تبدیل به درخت‌زارهایی شده‌اند که مورد حمله آفات و امراض قرار گرفته و زیرآشکوب آن‌ها به زمین‌های کشاورزی تبدیل شده است. در غرب ایران اکوسیستم‌های جنگلی به مخزن زمین برای مردم محلی تبدیل شده و درختان آن اگر از اجرای پروژه‌های عمرانی متعدد، جان سالم به در ببرند، به زغال قلیان مردم سراسر کشور تبدیل می‌شوند. تجارت زغال بعد از شخم زیرآشکوب، یکی از منابع درآمدی بخشی از مردم غرب کشور است. اگرچه سازمان جنگل‌ها به عنوان نهاد متولی حفاظت و مدیریت عرصه‌های جنگلی طبق قانون باید برای حفاظت از تمام عرصه‌های جنگلی برنامه داشته باشد، اما اثری از همان اندک برنامه‌های حفاظتی که در جنگل‌های شمال وجود دارد، در جنگل‌های بلوط غرب زاگرس که روزگاری انبوهی از درختان را در خود جای می‌داد، مشاهده نمی‌شود.

 

رحیم ملک نیا عضو هیات علمی دانشگاه لرستان در گفتگو با خبرنگار برنا در پاسخ به این پرسش که چه سطحی از جنگل‌های غرب کشور دارای برنامه مدیریتی است، طرح‌های تهیه شده برای جنگل‌های بلوط غرب را یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار دانست. به گفته وی سطح جنگل‌های بلوط غرب حدود ۶ میلیون هکتار است. به این ترتیب کمتر از یک سوم این جنگل‌ها دارای طرح‌های مدیریتی هستند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان درباره طرح‌های اجرا شده در جنگل‌های غرب کشور و میزان موفقیت این برنامه‌ها، بیان کرد: تا قبل از دهه ۸۰، در غرب ایران طرح‌های جنگلداری پیاده می‌شد.

وی افزود: به اعتقاد کارشناسان ادارات کل منابع طبیعی، طرح‌های جنگلداری موفق‌تر از طرح صیانت بود که از دهه ۸۰ در جنگل‌های غرب به مرحله اجرا گذاشته شد.

ملک نیا بیان کرد: دلیل موفقیت طرح‌های جنگلداری نسبت به طرح‌های فعلی وجود قرقبان‌های محلی بوده است. مردم محلی بین مردم مقبولیت داشتند در سال ۸۱ یا ۸۲ با مطرح شدن طرح صیانت، قرقبان‌ها حذف و کارشناسان جایگزین این نیروهای بومی شدند. اجرای طرح‌ها را به شرکت‌ها دادند. به این ترتیب حفاظت به درستی انجام نشد زیرا این شرکت‌ها در بین مردم مقبولیت نداشتند.

وی به این پرسش که چرا طرح‌ صیانت جایگزین یک طرح به نسبت موفق شد، این گونه پاسخ داد: برخی مدیران دوست دارند طرحی بدهند که بگویند این طرح حاصل کار ما بوده است. در حالی که می‌توانستند با رفع نقاط ضعف طرح‌های موجود، مسیر را ادامه دهند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: در ایران وقتی مدیر جدید می‌آید سعی می‌کند ادامه دهنده راه مدیران قبلی نباشد، در حالی که در جنگل یکی از دلایل تهیه طرح این است که مدیر بعدی بداند که چه کاری می‌خواهیم در عرصه انجام دهیم. طرحی که ۳۰ تا ۴۰ سال بعد اثر خود را نشان می‌دهد، باید نوشته شود و مدیر بعدی نیز مسیر نیروهای گذشته را ادامه دهد تا به نتیجه مطلوب برسیم.

وی درباره طرح صیانت بیان کرد: به اعتقاد کارشناسان ادارات کل منابع طبیعی استان‌های غربی، طرح صیانت موفق نبوده است.

ملک نیا، تدوین نادرست طرح، هدف‌گذاری نامناسب و اجرای بد را عوامل بی‌تاثیری طرح صیانت اعلام کرد.

وی افزود: طرح‌های مدیریتی زاگرس با نام " طرح جنگلداری چند منظوره صیانت زاگرس" تدوین شد. در چنین طرح‌هایی مسایل اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد اما تدوین کنندگان این طرح، به بحث‌های اکولوژیک خیلی اهمیت داده و نقشه‌های پوشش گیاهی برای آن تهیه کردند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان ادامه داد: در مرحله تهیه طرح روی نقشه‌های پوشش گیاهی مانور زیادی داده شد ولی مسایل اجتماعی را خیلی لحاظ نکردند. طرح با ساختار از بالا به پایین تدوین شد یعنی به جای اینکه اول نیاز سنجی کنند و نحوه مشارکت و نیازها مردم را بررسی کرده و طرح تهیه کنند، فقط در مرحله آخر یعنی اجرای برنامه‌ها به مسئله مشارکت توجه کردند. در حالی که باید از همان مرحله اول و در مرحله هدف‌گذاری و تعیین اهداف، به سراغ مردم می‌رفتند تا هم با واقعیت، بیشتر آشنا شوند و هم طرح و برنامه‌ها با مشارکت مردم نوشته شود.

وی یادآور شد: هدف طرح صیانت احیای جنگل و کاهش عوارض تخریب زاگرس بود اما امروز با روند وقوع حریق در جنگل، تغییر کاربری‌ها و فعالیت‌های توسعه‌ای نظیر اجرای عملیات معدن‌کاوی، لوله کشی گاز، جاده سازی و غیره می‌بینیم که حجم تخریب جنگل‌های زاگرس به شدت افزایش یافته و نسبت به اوایل دهه ۸۰ وضعیت بدتر شده است.

اجرای پروژه‌های غیر ضروری در زاگرس

ملک نیا درباره وضعیت پروژه‌های توسعه‌ای در جنگل‌های زاگرس عنوان کرد: در استان ایلام گردنه قلاده، جاده‌ای با هدف کاهش طول مسیر ایلام و کرمانشاه ساخته شد بود. این جاده از منطقه حفاظت شده جنگلی عبور می‌کرد و طرح تعریض جاده هم در آن اجرا شد. همزمان طرح تونل در قلاده اجرا شد! در حالی که برنامه‌ریزان می‌توانستند از ابتدا اعتبارات را صرف ساخت تونل کرده و از تعریض جاده جلوگیری کنند تا میزان خسارات وارده به منطقه حفاظت شده جنگلی کاهش یابد.

وی اضافه کرد: از آنجا که در سطح ملی اهمیتی برای جنگل‌ها قائل نیستیم و سازمان جنگل‌ها هم جایگانی در بین وزارتخانه‌ها ندارد، نمی‌تواند رایزنی کرده و مانع دخل و تصرف در عرصه‌های طبیعی شود. به همین دلیل شاهد اجرای پروژه‌های متعدد در جنگل‌های زاگرس هستیم. لوله کشی متعدد گاز در استان‌های لرستان، چهار محال و بختیاری کرمانشاه و غیره می‌تواند تا حد زیادی عرصه‌های طبیعی را تخریب کند.

 

 

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان استفاده از ادوات قدیمی و عدم به کارگیری تکنولوژی جدید در ایجاد مسیر لوله کشی گاز را یکی از عواملی دانست که سطح تخریب در عرصه‌های جنگلی زاگرس را افزایش می‌دهد در حالی که می‌توان چنین پروژه‌هایی را با تخریب کمتری انجام داد.

وی ادامه داد: در یک طرح چند منظوره باید الگوی مصرف سوخت تغییر کند. منابع درآمدی مثل کشت گیاهان دارویی و غیره باید برای مردم محلی ایجاد شود اما انجام تمام این مسایل از عهده سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور بر نمی‌آید.

ملک‌نیا تاکید کرد: تغییر الگوی سوخت نیاز به برنامه‌ریزی دقیق دارد. گاز را به صورت سیلندر (کپسول گاز) و لوله کشی می‌توان در اختیار جامعه محلی قرار داد. اما هزینه سیلندر برای مردم روستایی زیاد است و برای توزیع کننده نیز به صرفه نیست که با سیلندر گازرسانی را انجام دهند.

وی اضافه کرد: بر اساس پایان نامه‌ای که در دانشگاه داشتیم، یکی از توزیع‌کنندگان گاز سیلندر معتقد بود که اگر فقط یکی از سیلندرهای وی خراب شود، گازرسانی به مردم برایش سود اقتصادی نخواهد داشت. به همین دلیل برخی جوامع روستایی که با سیلندر به آنها گازرسانی می‌شود اما به سوخت هیزمی دسترسی دارند، ترجیح می‌دهند که برای رفع نیازهای خود درخت قطع کنند.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: در برخی مناطق کشت گیاهان دارویی انجام شده است اما گام بعدی آن لحاظ نشده است یعنی معلوم نیست که چه کسی باید این محصول را خریداری کند و برای فرآوری محصولات کشت شده هیچ برنامه‌ای وجود ندارد. تمام این مسایل روی عدم موفقیت طرح صیانت تاثیر داشته است.

به گفته وی طرح‌های ترسیب کربن نمونه‌های کوچک برنامه‌های موفق اجرای شده در کشور بوده‌اند اما طرح صیانت که برای جنگل‌های زاگرس تهیه شده، به طور کلی موفق نبوده است.

به اعتقاد برخی کارشناسان، طرح‌های جنگلداری زاگرس بیش از آنکه به جنگل توجه کنند، به دنبال باغداری هستند، ملک نیا در این رابطه گفت: در طرح صیانت قید شده که "بند الف" طرح طوبی باید انجام شود. بر اساس این بند، جنگل به باغ تبدیل می‌شود و این مسئله می‌تواند تخریب به همراه داشته باشد.

وی افزود: همچنین در بخش‌هایی از طرح صیانت اشاره شده که تلفیق جنگل و مرتع باید انجام شود. در حالی که بر اساس تعریفی که وجود دارد، تلفیق جنگل و مرتع کار درستی نیست. در واقع برنامه‌ریزان به دنبال اجرای آگروفارستری بوده‌اند اما در اگروفارستری هدف وارد کردن درخت به جنگل بوده است نه اینکه کشاورز و زراعت را به داخل جنگل ببریم.

به گفته این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان تخصیص اعتبارات طرح صیانت نیز وضعیت مطلوبی نداشته است. زیرا تخصیص اعتبارات ۱۰۰ درصد نبوده است. به جز سال اول که تخصیص اعتبار وضعیت مناسبی داشته، در سایر سال‌ها حدود ۵۰ درصد بوده است.

وی ادامه داد: برای اجرای برنامه‌ها باید در زمان خاص اعتبار دریافت کنیم. اما تخصیص اعتبارات به گونه‌ای بوده است که سبب شده زمان از دست برود. عمدتا در پایان سال بودجه به طرح صیانت اختصاص یافته که زمان مناسبی برای انجام اقدامات نیست.

ملک نیا درباره انحراف بودجه‌های طرح صیانت عنوان کرد: گاهی منابع مالی که باید صرف حفاظت و احیای جنگل می‌شد، به حقوق نیروهای شرکتی، خرید سوخت، قطعات ماشین آلات و غیره اختصاص شده است و بخش کمی از آن در جنگل استفاده شده است. در واقع این اعتبارات قبل از ورود به عرصه به اتمام رسیده است.

وی نبود برنامه دقیق درباره احیا و غنی سازی جنگل‌های زاگرس را نیز یکی دیگر از مشکلات دانست و افزود: گاهی عملیات غنی سازی انجام شده اما سال اول و دوم که نیاز به آبیاری مناطق جنگل‌کاری شده وجود داشت، عملیات آبیاری انجام نشده است. نقشه‌ای از مناطق غنی سازی شده در دسترس نیست و چند سالی است که چنین نقشه‌هایی تهیه می‌شود. نظارت بر عملیات غنی سازی نیز درست نبوده است در نتیجه با توجه به نبود ارزیابی دقیق، اطلاعات کافی نداریم و نمی‌دانیم وضعیت احیای جنگل‌های زاگرس به چه شکل بوده است.

این عضو هیات علمی دانشگاه لرستان گفت: برنامه‌های اجرا شده در جنگل‌های زاگرس هیچ سودی برای مردم جنگل‌نشین نداشته است در نتیجه مردم کمتر همراه بوده‌اند. در زمان غنی سازی عرصه، دام نباید وارد جنگل شود و این مسئله برای مردم ممانعت ایجاد می‌کند اما هیچ سودی برای مردم محلی در نظر گرفته نشده که آنها ضوابط تدوین شده را بپذیرند.

وی ادامه داد: باید سازمان جنگل‌ها برای نجات زاگرس دید خود را عوض کرده و با توجه به شرایط خاص هر روستا، برای آنها راه حل تعریف کند. مسایل و تضادهای عرفی راحل کند و راهکارهای درست را در پیش بگیرد.

به اعتقاد ملک نیا نجات جنگل‌های زاگرس نیازمند عزم ملی است. سازمان جنگل‌ها بدون حل مسایل اجتماعی نمی‌تواند این اکوسیستم‌ها را نجات دهد. این سازمان باید با همکاری سایر دستگاه‌ها وارد عمل شود اما از آنجا که جایگاه قانونی دفتر گیاهان دارویی وزارت جهاد کشاورزی از سازمان جنگل‌ها محکم‌تر است، دستگاه متولی حفاظت از عرصه‌های طبیعی نمی‌تواند به اندازه همان دفتر گیاهان دارویی وزارت جهاد کشاورزی موفق عمل کند.

وی یادآور شد: اگرچه داده‌های علمی در زمینه عدم موفقیت طرح صیانت وجود ندارد و این طرح در برخی جاها موفق بوده است اما به صورت چشمی می‌توان گفت که با این حجم آتش سوزی، تغییر کاربری و غیره شرایط جنگل نسبت به قبل از اجرای طرح صیانت بدتر شده است. برای موفق شدن طرح صیانت ابتدا باید عوامل تخریب کنترل می‌شد که این اتفاق نیفتاده است.

 

نظر شما