یادداشتی از محبوبه فیروزآبادی

بر احوال آن شهر باید گریست...

|
۱۳۹۶/۰۷/۲۰
|
۱۲:۳۷:۱۶
| کد خبر: ۶۲۳۷۸۱
بر احوال آن شهر باید گریست...
1- «از شما چه پنهان» خیلی اهل یادداشت نوشتن نیستم. اما به‌هرحال چیزهایی می‌نویسم که به قول یکی از دوستان «گاهی هم حرف حساب»! یادم است یک یادداشت برای استاندار کرمان نوشتم. همان روزی که معارفه شده بود و من حتی نامشان را تا آن لحظه نشنیده بودم. از هفت‌خوان استاندار نوشتم و چالش‌‌های پیش روی استان را برشمرده بودم که از قضا مورد استقبال ایشان هم قرار گرفت و گفته بودند می‌خواهند فلانی که این مطلب را نوشته از نزدیک ببینند که چنین شد. سال گذشته که به نمایشگاه مطبوعات آمده بودند گلایه کردند که چرا دیگر از آن یادداشت‌ها ننوشتی؟ قول دادم بنویسم و الان باید بگویم «الوعده وفا»

 

2- « شما که غریبه نیستید» حالا که گزارش سرپرست شهرداری کرمان را در صحن شورا شنیدیم باید بگویم حکایت این شهر همان است که می‌گفتند« تاجر که ورشکست می‌شود، میز و صندلی‌اش را رنگ می‌کند». نمی‌خواهم پایم را از دایره انصاف خارج بگذارم اما یکی بیاید بگوید خیلی از این پروژه‌های ریز و درشتی که در شهرداری اجرا شد و دردی هم از دل مردم دوا نکرد، چه ضرورتی داشت که اجرا شود؟ بی‌خود نبود که داد محمدجواد کامیاب عضو شورای شهر کرمان هم از این مساله درآمده بود و خطاب به مدیران شهرداری گفت: متوقف کنید این برنامه‌ها را. من بدون اجازه‌ ایشان اضافه می‌کنم «برنامه‌های نمایشی را». از وضع دخل‌وخرج شهرداری اگر مردم و من نوعی، بی خبر بودیم، مدیران شهری که خبر داشتند و البته که باید به استاندار و البته مردم گزارش می‌دادند که اگر ندادند باید بگویند چرا؟ 

 

3- الان باید بگویم «بر احوال آن شهر باید گریست که دخلش بود نوزده خرج بیست». لطفا کسی به خودش حق ندهد که بدهکاری 302میلیارد تومانی شهرداری را ناچیز جلوه کند. خانم‌ها، آقایان! آن‌طور که سرپرست شهرداری گزارش داده است تا این لحظه کم‌تر از یک‌ششم بودجه شهر کرمان محقق شده است. از وضع رکود و پرداخت عوارض که خودتان خبردارید، گواه روشنش همین‌که فقط 40 میلیارد تومان شهر کرمان از این محل در 6 ماهه اول درآمد داشته و مابقی از محل ارزش‌افزوده بوده است. خلاصه کلام آن‌که شهر ما «هشتش گرو نه است» 

 

4- مقصر این وسط کیست؟ در فضای مجازی همه دنبالش می‌گردند. این همان مصداق «آب در هاون کوبیدن است» دنبالش نگردید، نیست! «خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می‌رود دیوارکج». خشت مدیریت شهری در این شهر کج گذاشته‌شده است. افسار این شهر دست همه بوده و دست هیچ کس نبوده. مگر رشد بی حساب‌وکتاب محدوده شهری را نمی‌بینید؟ مگر رشد حاشیه‌نشینی را نمی‌بینید؟ مگر تبعیض در مناطق مختلف شهر را نمی‌بینید؟ یک نفر باید در مدیریت شهری حرف آخر را بزند. قانون می‌گوید: شهردار. شهردار هر که شد، بیاییم به قانون احترام بگذاریم.

 

5- «ضرر به موقع، بهتر از نفع بی‌موقع است» این فقط یک ضرب‌المثل نیست. پشتش تجربه یک ملت نشسته است. کار به این ندارم که خیلی‌ها اجرای این همه پروژه‌ی شهری و تغییر هویت شهر کرمان را به صلاح شهر و مردمانش نمی‌دانند، اما حتی اگر آن تفکر بی‌راه می‌گوید و کلید زدن پروژه‌های دیگر در شهر کرمان به نفع مردم است اما «این نفع»در این وضع بی‌پولی، «بی‌موقع» است. عجالتاً کلی جنازه به اسم پروژه شهری روی دست مردم این شهر مانده است که کسی را توان آن نیست که زیر تابوتشان برود. اصلا بخواهد برود مگر حساب «یک قران دو قران» است. چرا نمی‌خواهیم قبول کنیم که «یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است»

 

6- در همین وانفسایی که حکایتش رفت برخی زیر این علم سینه می‌زنند که پروژه‌های جدیدی را در شهر کلید بزنیم. مسلم است که اگر پول داشتیم می‌شد خیلی کارها کرد؛ به قول معروف «با پول روی سبیل شاه می‌توان نقاره زد» اما با خودمان که رودربایستی نداریم «بی‌مایه فطیره». ما باید « پایمان را اندازه گلیم‌مان دراز کنیم» و به‌قاعده خرج. حتماً حکمتی دارد که می‌گویند: «چو دخلت نیست، خرج آهسته‌تر کن»!

 

7-حال چه باید کرد؟ همه باید آستین‌بالا بزنند و برای برداشتن این بار سنگین از روی دوش مردم، پا پیش بگذارند. با حمایت معنوی کردن از پروژه‌ها کاری پیش نمی‌رود. گیرم چند اداره و شرکت با شهرداری، خدماتی را تهاتر کنند. «حساب دو دوتا چهارتا است». این که دردی از دل این شهر دوا نمی‌کند. باید عزم همه‌ آنانی که دستی بر آتش دارند ـخواه استاندار، خواه اعضای شورای شهر، خواه شهردار، خواه فعالان سیاسی یا حتی همین پیمانکاران خودمان- جزم شود تا با چانه‌زنی، اعتبارات ملی به این پروژه‌ها تزریق شود وگرنه ... وگرنه را ول‌کنید «آدم به امید زنده است»

 

نظر شما