به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا، مشخص نیست چند وقت دیگر یک ماه، یک هفته یا شاید حتی ظرف سال آینده صبحمان را با این خبر آغاز کنیم " علاالدین فرو ریخت" .
زمانی که به عناوین ساختمان های نا ایمن تهران نگاه می اندازیم شاید اولین خیابانی که به خاطرمان می آید، خیابان جمهوری و ساختمان علاالدین است .
قاعده فراموشی، قاعده شناخته شده ای برای ما است ،اتفاقی رخ می دهد نهایت چند ماهی رسانه ها آن را پیگیری می کنند و بعد از آن تنها تبدیل به یک عبارت برای یادآوری می شود.
پس از پلاسکو خبر هایی مبنی بر ایمن نبودن 30 درصد ساختمان های تهران منتشر شد که با ارسال آیین نامه به این ساختمان ها و آموزش کسبه به پایان رسید.
یکی از این ساختمان ها پاساژ علاالدین واقع در خیابان جمهوری تهران است که حال دو روز از اعلام خبر آتش سوزی بامدادی در آن می گذرد. آتش سوزی که خوشبختانه به سرعت مهار شد که البته به گفته ی مسئولان آتشنشانی علت گسترش نیافتن آتش به قسمت های دیگر ساختمان ایمن سازی و رعایت موارد ایمنی در این مرکز تجاری بوده است .
به گفته یکی از مسئولان آتش نشانی اگر آلارمها و سیستم های هشدار و اطفای اتوماتیک در لحظات اولیه آتش سوزی به موقع عمل نمی کرد ،همین عامل اجازه گسترش و سرایت آتش را به قسمت های دیگر داده بود.
خبر پاساژ علاالدین و ادعا انجام شدن مراحل ایمن سازی موضوعی بود که خبرنگار برنا را بر آن داشت سری به این ساختمان به عنوان نمونه ساختمان های ایمن سازی شده پس از فاجعه پلاسکو بزند و اندازه و میزان این ایمن سازی را ببیند.
مفهومی تازه از ایمن سازی
در ابتداری ورود به پاساژ شما متوجه راهرو های باریکی می شوید که بیشتر آن به وسیله جعبه ها محدود شده است ، میتوانید به سادگی تصور کنید که نه تنها خریداران بلکه 600 کسبه این بازار در صورت وقوع حادثه با چه مشکلاتی برای خروج از ساختمان مواجه می شوند و درهمان گام نخست متوجه می شوید که ایمن سازی این ساختمان بیشتر به نظر مسیری را طی کرده است تا فقط یک کاری شده باشد که ادعا شود فضا ایمن است نه اینکه واقعا شرایط به ایمن سازی رسیده باشد.
این ساختمان مدت زیادی است که با حواشی خود بخشی از اخبار شهری و حوادث را به خود اختصاص داده است، در سال 90 مالک این ساختمان اقدام به احداث طبقه هفتم کرده بود و 23 میلیارد تومان عوارض نیز برای احداث این طبقه پرداخت کرد؛ یعنی ساخت و ساز کاملا غیر قانونی که تنها سکوت عجیب شهرداری را به دنبال داشت؛ اما در نهایت در دولت یازدهم کمیسیون ماده 100 احداث این طبقه را صلاح ندانست و رای به تخریب این طبقه داد.
اما به نظر می رسد با اینکه این ساختمان سال ها است ساختش تمام شده است و حواشی طبقه هفتم نیز با تخریب آن به پایان رسیده است اما ظاهر این پاساژهمچنان به یک ساختمان نیمه کار می ماند ، با آسانسور هایی که ورودی اش با اجناس مصدود شده و سقفی که می توان سیم کشی ها را از میان آن دید.
درست پس از رخ دادن حادثه پلاسکو گروهی از مغازه داران در نامه ای درخواست رسیدگی به وضعیت پاساژ علاالدین را داشتند، متن این نامه به شرح زیر است :
«فاجعه عظیم تکرار شدنی است
بحساب خود برسید قبل از اینکه بحسابتان برسند ( نهج البلاغه خطبه 90)
باعرض تسلیت به خانواده وبازماندگان آتش نشانان شجاع وفداکار و همه مردم شریف ایران وابراز همدردی با کسبه ساختمان پلاسکو که خسارت جانی ومالی دیده اند.
ما کسبه پاساژ علاالدین نمی خواهیم بعد از ساختمان پلاسکو در آتش مال اندوزی و زیر آوار بی قانونی دفن شویم.
با تشکر از مدیریت شورای شهر تهران و سازمان آتش نشانی استان تهران در خواست داریم هرچه سریعتر نسبت به ایمن سازی این پاساژ از جوانب مختلف (پله فرار ،اطفاء حریق و اضافه وزن سازه) اقدام جدی بعمل آید.
از آنجایی که این محل دارای بیش از 1000واحد تجاری است و در محل حدود چهار هزار نفر شاغل هستند و بقول صاحبان پاساژ روزی سی هزار بازدید کننده در پاساژ داریم که تقسیم بر 10 ساعت کاری یعنی سه هزار نفر مراجعه در ساعت، حال بفرمایید که اگر اتفاقی مشابه در این محل رخ دهد چه کسی پاسخ گوی خون های به هدر رفته خواهد بود، صاحبان پاساژ !!! یامسئولان امر؟
حال بماند که بعد از حدود 20 سال از ساخت پاساژ هنوز تعداد زیادی از کسبه قرارداد خرید واجاره سرقفلی ندارند، لذا از مسئولین قوه قضائیه نیز درخواست مساعدت داریم.»
سرنوشت نامه چه شد
با توجه به نامه کسبه به مسئولان اهم درخواست کسبه اطفا حریق، پله فرار و اضافه وزن سازه بود، که بار رسیدگی مسئولان هر سه این موارد تعبیه شد. اما طبق گفته های کسبه با وجود اینکه چند مغازه برای احداث راه فرار اضطراری تخریب شد اما حالا این پلکان تنها به مکانی برای استعمال دخانیات تبدیل شده است از طرف دیگر مانند گوشه گوشه این پاساژ راهرو ها تبدیل به انبار شده است، نکته دیگر این است که در صورت وقوع حادثه افراد با چالش های زیادی مانند بر طرف کردن موانع سر راهشان رو به رو هستند.
نکته جالب دیگر در این پاساژ ،برخورد عجیب مغازه داران با خبرنگاران است که تلاش می کردند تا مبادا تصویری از وضعیت نابسامان این پاساژ برداشته شود و حتی بسیاری از آنان حاضر نمی شدند تا درباره وضعیت ایمنی مکانی که اهمیت بسیاری در معیشت و زندگی آنان دارد صحبت کنند.
در هر صورت یکی از مغازه داران در پاسخ به این سوال که شما خود چه اقداماتی برای ایمن سازی مغازه انجام داده اید گفت: من نباید هیچ کاری انجام دهم اما مدیریت پاساژ سیستم اطفا حریق را نصب کرده است و چند اقدام دیگر نیز برای ایمن سازی ساختمان اما به هر حال وضعیت عمومی ساختمان را می توانید از ظاهرش ببینید.
سخنان این فرد در حالی مطرح می شد که به پله های به اصطلاح اضطراری این ساختمان بعضا به جای خروج به مسیر بن بست و محبوس شدن می رسید!
چند تن دیگر از کسبه نیز به همین ترتیب اقداماتی نظیر نصب آلارم و سنگ کردن بخشی از ساختمان را برشمردند اما هیچ کدام حاضر به نمایش کپسول آتش نشانی در مغازه یا پاسخ دادن به این سوال که چه کسی مسئول جلوگیری از سد معبر ها که راه فرار در مواقع خطر را بسته اند در ساختمان است نبودند!
نتیجه پایانی
اما آنچه که مسلم است، این است که در خصوص ایمن سازی، وظایف نهاد های مختلف از بازرسی، اخطار تا اجرا مشخص است که انجام گرفته است اما ،گروه دیگری هستند که باید بیش از دیگران به ایمنی ساختمان ها اهمیت دهند؛ کسبه و ساکنان ساختمان ها ،چرا که در صورت بروز هر حادثه جان و مال آنان به خطر می افتد و به نظر می رسد در خصوص این ساختمان، کسبه علاالدین همچنان در انتظار بروز حادثه و پس از آن مطالبه به جای علاج پیش از وقوع هستند این در حالی است که حادثه خبر نمی دهد و هر لحظه حتی همین لحظه امکان دارد که رخ دهد و فاجعه شکل بگیرد.