به گزارش خبرگزاری برنا، هجدهمین نشست تخصصی از سلسله نشستهای «۲۰ نشست ۳۴» در ۲۹ مهرماه، آخرین روز از سیوچهارمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با حضور رخشان بنی اعتماد و با موضوعیت «انتقال یک تجربه؛ ایدهیابی و پرورش ایده» در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
رخشان بنی اعتماد در بخشی از سخنانش گفت: اگر شرایط دیده شدن، اکران و ساز کار هنر-صنعت بر فیلم کوتاه و مستند حاکم شود، فیلمسازان کوتاه برای ماندن در این حرفه احساس رضایت میکنند. زمانی که این توجه وجود ندارد فیلمسازان به ساخت فیلم بلند تمایل پیدا میکنند.
او ادامه داد: مشکل اساسی ما این است که بنیه بودجه ما مختص سینمای داستانی است و چون دیگر سبکها مثل بچههای ناخواسته سینما هستند، در نتیجه شرایطی که وجود دارد سازندگان فیلم کوتاه را به ساخت فیلم بلند بیشتر ترغیب میکند.
این کارگردان با تاکید بر اینکه "ایده، وحی یک شبه نیست"، اظهار کرد: ایده ارتباط مستقیم با دغدغههای صاحب اثر دارد و به لایههای عمیقی در گذشته، شناخت اجتماعی ، سواد و آگاهی نسبت به پیرامون بر میگردد. رفتن به درون در زمانهایی چنگکهایی به ذهن میزند که در آینده به شکل ایده خود را نشان میدهد و این ارتباط از دغدغههای پنهان ما ریشه میگیرد.
بنی اعتماد ادامه داد: فیلمنامه، طرح و ایده آن زمانی نیست که دست شما روی کاغذ قرار میگیرد بلکه به لایههای قدیمیتر برمیگردد.
او تاکید کرد: فیلمسازی که ارتباط مداوم با جامعه نداشته باشد، به یک تکنسین مجری ساخت تبدیل میشود.
وی در این مورد که ۳ کار اولش اجتماعی هستند ولی درونمایه طنز و کمدی دارد، گفت: موضوع و مضمون، ساختار را شکل میدهند و در واقع آن ساختار مناسب را خودمضمون تعریف میکند.
کارگردان «پول خارجی» به تفاوت اساسی بین سینمای مستند و فیلم کوتاه اشاره کرد و گفت: نیاز به قدرتمندی ایده و ساختار در فیلم کوتاه بسیار سختتر است. ایده در فیلم کوتاه بسیار مهم است زیرا زمان بسیار کنترل شدهتر از سینمای بلند است. زمانی که ایده پیدا میشود و در واقع او شما را پیدا میکند، مرحله کنکاش و پرورش ایده آغاز میشود.
بنیاعتماد اضافه کرد: باید حول محور آن ایده خودتان را مسلح کنید و نسبت به ابعاد مختلف آن شناخت پیدا کنید. اساس و ملاتی که قصه را شکل میدهد دانشی است که فیلمساز نسبت به آن موضوع و ایده دارد. کند و کاو کردن بسیار مهم است. فیلمنامهنویس باید برای هر سئوالی جواب داشته باشد که فیلم و قصه قوام بگیرد. ممکن است بسیاری از اطلاعات پژوهش در فیلم نباشد اما بالاخره تاثیر خود را میگذارد و به شکل گرفتن موقعیت کمک میکند و باعث ارتقاء فیلم و موضوع میشود.
این کارگردان ادامه داد: پرورش ایده مانند شخصیت است زمانی که فضا را درست میشناسید این رسوب تجربههای شما و درمعرض واقعیت قرار گرفتن ایده را قوام میدهد. هیچ کدام از فیلمها و فیلمنامههای من مبنای واقعی ندارد ضمن اینکه همه آنها پرتویی از واقعیت هستند که برآمده از رسوب شناخت، پژوهش و نزدیکی با موقعیتهاست. من برای ساخت فیلمهایم پژوهش میدانی میکنم و در فضا قرار میگیرم، نوشتن فیلمنامه برای من از زمان پژوهش شروع میشود و تا پایان کار این پژوهش ادامه دارد.
این فیلمساز در ادامه درباره تجربه کارکردن فیلمسازان جوان با بازیگران حرفهای سینما، گفت: فیلمساز باید بتواند اعتماد طرف را جلب و تسلطش را به او ثابت کند. مشکل زمانی است که فیلمساز نتواند توان مدیریت و تسلطش را به گروه از جمله بازیگران اثبات کند.
او درباره نقش زمان و ایده فیلمهایش بیان کرد: شاید دلیل اینکه سوژههایی که راجع به آنها فیلم ساختم همزمان با اتفاقات روزمان بود این است که با جامعه ارتباط مداوم دارم، زمانی که «خون بازی» را ساختم، اعتیاد در دختران در بالاترین حد خودش بود.
در ادامه این نشست جلسه پرسش و پاسخی نیز انجام شد.
بنی اعتماد با اشاره به اینکه "تکراری بودن مضامین هیچ گاه برای من بازدارنده نبوده است"، بیان کرد: جوهر موضوعات مطرح شده در ادبیات و سینما را اگر جمع بندی کنیم همه شان محدود و تکرار شونده هستند اما این تکرار به معنای کسالت تکرار نیست. این اصلا مانع نمیباشد و مهم زاویه نگاه است. من هرگز به این فکر نکردم که مبادا راجع به یک موضوعی که میخواهم کار کنم، فرد دیگری هم کار کرده باشد.
او در پاسخ به این نقطه نظر که امروزه مشکل فیلمنامه نویسی در سینمای ایران وجود دارد، گفت: نگارش کامل فیلمنامه پیش از شروع ساخت باید اتفاق بی افتد. بر روی دغدغه هایتان تمرکز کنید و راجع به موضوعهایی که میخواهید، فکر کنید. تکنیکها را می توان در کتابها آموخت، این حیرت آور است که اکنون ساخت فیلم را شروع میکنند و در حین کار تازه نگارش فیلمنامه تمام میشود.
این فیلمساز ادامه داد: فیلمنامه مانند یک موجود زنده است و باید بارها دیالوگهایش را بلند بلند برای خودتان تکرار کنید. در یک فیلم در لابلای واژهها و دیالوگها اطلاعات را در پنهانترین شکل ممکن انتقال میدهد. باید کنش شخصیتها در دیالوگ و عملکرد خود را نشان دهد. اگر نتوانید گذشته شخصیتی که ساختهاید را برای خود روشن کنید، آن کاراکتر و موقعیت قابل درک و باورپذیر نخواهند بود بنابراین برای شخصیت هایتان بیوگرافی بسازید و برای آن منطق پیدا کنید.
وی با تاکید بر لحن دیالوگها و تاثیر آن در روند فیلم افزود: دیالوگهای فیلمنامه در جریان تمرینها تغییر نمیکند اما در تمرینها ممکن است روتوش شود، در هم تنیده شوند و واقعیتر شوند. شما فیلم نامه تخیلی و فانتزی هم بنویسی باید بر اساس منطق باشد حتی پرواز خیال هم منطق خاص خودش را دارد.
رخشان بنیاعتماد در پایان درباره ایده متفاوتی که در فیلمنامه «قصهها» وجود دارد گفت: همان طور که در ابتدا گفتم ایدهها وحی نمیشوند و بر اساس نیازها و دغدغههای فیلمساز سراغ او میآیند. "قصه ها" نیز فیلم زمان خودش است. من زمانی که این فیلم را ساختم برای گرفتن مجوز ساخت فیلم مشکل داشتم و به شدت دلم برای سینمای اجتماعی و شخصیتهای فیلم هایم که کار سینمایی را با آنها آغاز کرده بودم تنگ شده بود. ایده ساخت « قصهها» نتیجه همه این فشارها بود که ۷ فیلم کوتاه بسازم و آنها را کنار هم تدوین کنم، در آن زمان، این ساختار راه حل من برای ساخت فیلم است.
در این نشست قسمتهایی از فیلمهای رخشان بنی اعتماد همچون «خارج از محدوده»، «زرد قناری»، «پول خارجی»، «نرگس»، «روسری آبی»، «بانوی اردیبهشت»، «زیرپوست شهر»، «گیلانه»، «خون بازی» و «قصه ها» به نمایش درآمد.