به گزارش خبرگزارى برنا، محمود کریمی، مداح اهل بیت در برنامه تلویزیونی «چهل چراغ» که شامگاه چهارشنبه 17 آبان پخش شد، در پاسخ به پرسش محمدرضا شهیدیفرد درباره انتخاب اشعار گفت: «شعر مثل یک الهام است و باید بگردیم و زیباترینش را جدا کنیم. چون شاعران زیاد شعر میگویند. خودم دستی بر آتش دارم و گاهی صفحه سیاه میکنم. شعر زیاد گفته میشود و مثلا یکی در وصف پدرش شعر میگوید. این نوشتنها به شاعر امکان میدهد که دسترسی بیشتری به واژهها داشته باشد.»
او درباره تفاوت شعر آئینی و غیرآئینی گفت: «شعر غیرآئینی مثل این است که شما تا یک حدی از طواف بیشتر نمیتوانید پائین بیایید اما دایرهتان وسیع تر است. مثلا در شعر غیرآئینی میتوان از کلمه قرمز به جای سرخ استفاده کرد. شعر آئینی وسعتش مثل کعبه است و ارتفاعش زیاد است. مثل این است که شما در هواپیما هم میتوانید نماز بخوانید. باید از این فضا استفاده کرد. مثلا برای زیارت سیدالشهدا نباید از کلمه ویزا استفاده کرد. شعر آئینی باید معنای فخیم و سازندهای داشته باشد.»
محمود کریمی درباره فضای مداحی گفت: «مردم به منِ مداح خیلی محبت دارند و مثلا در روز تاسوعا در حدود 25 هزار نفر در مراسم ما جمع میشوند. یک دعوایی با خودم بکنم که این جمعیت برای من جمع نمیشوند. یک دعوای دیگر با خودم این است که باید کاری با این جمعیت بکنم و سوم اینکه به خودم بگویم حرفی که میزنی را باور کن. این خیلی سخت است و همه چیز با باور به دست می آید.»
این مداح با گلایه از برخی اشعار سطحی در مدح سالار شهیدان گفت: «آقا امام حسین(ع) در اوج معصومیت و مصیبت در 48 بیت رجز خواندند بعد من محمود کریمی فکر میکنم خبری است و شعر گفتهام! پدرمان آقا امیرالمومنین خطبه بدون نقطه گفته است ما میتوانیم این شکلی بگوییم؟ ما چیزی برای عرضه نداریم اما فکر میکنیم که خیلی بالا آمدهایم اما به قله نگاه میکنیم و میفهمیم نه خیلی بالاتر وجود دارد. قیمت شعرها را خود حضرت فاطمه زهرا میگذارد و ما کارهای نیستیم. از لحاظ فنی میبینیم که جایی خواندن اشعار عامیانه جواب نمیدهد و در جلسهای تنها یک بیت حافظ میخوانی و میبینی به اندازه یک مجلس جواب میدهد.»
محمود کریمی در پاسخ به اینکه در صورت حضور در محشر کربلا چه اقدامی میکرد، گفت: «راست حسینی میگفتم آقا شما زورتان میرسد و معجزهتان هم حرف ندارد. من میترسم. ترس را از وجودم بردار تا بمانم. سادهاش این است اما خیلی ها میگویند که من فلان کار را میکردم اما سخت است. آقایی عمری با سیدالشهدا را گذراند اما تردید داشت. چقدر ما شهید دادیم و امام خمینی چقدر استقامت داشت و گفت که با خاطر آسوده میروم.»