به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، در نخستین روز از هفته فیلم «فیلمسازان زن ایران و فرانسه» دوشنبه ۶ آذر فیلمهای «قصهها» به کارگردانی رخشان بنی اعتماد و «گوش به زنگ» ساخته ماریان تاردیو در تالار استاد ناصری خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد. در ادامه نشست نقد و بررسی این ۲ فیلم با حضور رخشان بنی اعتماد، ماریان تاردیو، سعید نوری و سعیده مرادی برگزار شد. فرانسوا سنمو سفیر فرانسه در ایران و مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران در سالن نمایش فیلم حضور داشتند.
در ابتدای نشست نقد و بررسی سعید نوری به مشابهتهای اجتماعی این ۲ فیلم در دوران معاصر اشاره کرد و گفت: بزرگان سینما معتقدند هیچ اسمی معصومانه برای شخصیتهای فیلمها انتخاب نمیشود. در «قصهها» شخصیتهای آشنای فیلمهای پیشین بنی اعتماد را در وضعیت فعلی میبینیم. در «گوش به زنگ» هم اسم شریف به زبان انگلیسی به نوعی یادآور پاسبانی است.
وی سپس به طرح سوالی درباره دلایل رجوع بنی اعتماد به آن شخصیتها و بازگو کردن شرایط اسفبار آنها در سال ۹۰ پرداخت و پرسید آیا «قصهها» را میتوان پایانی بر یک دوره کاری او دانست؟
قصههای فراوان پشت ساخت «قصهها»
بنی اعتماد گفت: قصههای فراوانی پشت ساخت «قصهها» وجود دارد؛ «قصهها» فقط یک فیلم نیست بلکه حاصل یک دوران و شرایط دشوار و تاثیر آن شرایط بر من بود. اگرچه گرفتن اجازه برای ساخت فیلم در هیچ دورانی را متوجه نمیشوم، اما در آن دوره خاص نمیخواستم از دولت درخواست مجوز کنم. از سوی دیگر قصد انجام کار غیرقانونی نداشتم. ساخت فیلم کوتاه نیازی به اجازه ساخت ندارد، بنابراین ۷ فیلم کوتاه ساختم و از ابتدا هم میدانستم این ها قصههای مرتبطِ یک فیلم بلند است. هیچ جای قانون نیز نوشته نشده فیلمساز نمیتواند فیلمهای کوتاهش را کنار هم بگذارد. شخصیتهای فیلمهای من فقط روی پرده وجود ندارند، آنها جان دارند، نفس میکشند و در جامعه حضور دارند. در «قصهها» دلم میخواست به آنها برگردم و دیداری با آنها داشته باشم. این قصه «قصهها» بود.
وی ادامه داد: در دورانی که نوع سینمای اجتماعی به حاشیه رانده شد از سینمای داستانی فاصله گرفته بودم ولی باز هم کار میکردم و مثلا فیلم مستند ساختهام. هنوز هم پر کارم و به تازگی از مستند «توران خانم» هم رونمایی شده است. امیدوارم زمانی برسد که فیلمهای مستند هم به اندازه فیلمهای داستانی دیده شوند.
تلخ اما امیدوار
کارگردان «گیلانه» سپس درباره سهم تاریکی در «قصهها» گفت: قصههای «قصهها» تلخ است اما در تمام آنها روشنایی وجود دارد. نرگسِ فیلم «نرگس» اینجا استقلال اقتصادی هرچند کوچکی دارد و روی پای خود ایستاده است یا شاهد دیالوگی پر چالش میان ۲ جوان هستیم، اما در نهایت به تعریف دیگری از عشق و تفاهم میرسد که گرچه بعید به نظر میآید، اما وجود دارد. تمام ۷ قصه این فیلم در بستری تلخ شکل میگیرند، اما امید و مقاومت در آنها وجود دارد. مقاومت و اعتراض یعنی امید و یعنی اینکه آدمها زندهاند.
اعتقادی به جشنواره فیلمسازان زن ندارم
بنی اعتماد در ادامه در پاسخ به سوالی در مورد زن بودن شخصیتهای اول در فیلمهای کارگردانان زن ایرانی گفت: درباره سهم شخصیتهای زن باید آمار گرفت اما در فیلمهای خودم نقش مردان کم نیست. من به چنین نگاهی باور ندارم و به همین دلیل با جشنواره فیلمسازان زن همکاری نمیکنم. فیلمهایی درباره زنان را میفهمم ولی جشنواره فیلمسازان زن را نمیفهمم چرا که تمام اندیشه من که جنسیت من نیست. طبیعی است که فیلمسازان زن مسایل و مشکلات زنان را بیشتر و بهتر بشناسند. معضلات زنان هم مطرح نشده است و فیلمسازان زن هم به دلیل شناخت بیشتر سراغ آنها میروند، اما این صرفا به جنسیت آنها مربوط نمیشود. نظر من چیزی از اهمیت این جشنواره کم نمیکند و این اتفاق هم صرفا در ایران رخ نمیدهد. در تمام کشورهای اروپایی و آمریکا جشنواره خاص فیلمسازان زن وجود دارد که من تمایلی به شرکت در آنها ندارم.
خشم و امید در «قصهها» و «گوش به زنگ»
ماریان تاردیو در پاسخ به سوالی درباره دلیل انتخاب نام شریف برای نقش اصلی فیلم «گوش به زنگ» و دلایل پرداختن به افراد حاشیهنشین گفت: دوستی به نام شریف دارم و بهدلیل تعلق خاطر به او چنین نامی را در فیلم انتخاب کردم. افرادی که در فیلم میبینیم فرانسوی هستند و اصالت مراکشی دارند. فیلم در اطراف شهر رن فرانسه ساخته شده، دلیل آن هم اختلاف سطح مشهود و شکاف عمیقی است که بین مرکز شهرهای فرانسه و محیطهای اطراف شهرها وجود دارد. حسم این است که در هر ۲ فیلم «قصهها» و «گوش به زنگ» خشم نهفتهای وجود دارد، اما در نهایت آرامشی حاصل میشود و امیدی هرچند اندک در آنها وجود دارد.
وی سپس درباره نقش زنان در فیلمهای فیلمسازان زن گفت: در فیلم کوتاهی که پیش از این ساختم شخصیت اصلی فیلم یک مرد بود و اساسا پرسوناژها را بر اساس زن یا مرد بودن انتخاب نمیکنم. برای صحبت کردن در مورد مسالهای در جامعه فرانسه میتوان از پرسوناژ مرد یا زن استفاده کرد و انتخابی پیشینی وجود ندارد. درباره جشنواره فیلمسازان زن هم با بنی اعتماد موافقم که چنین چیزی معنا ندارد.
این کارگردان سینمای فرانسه در بیان نظرش درباره «قصهها» گفت: برای من درک تمام جوانب فیلم «قصهها» دشوار بود چرا که شاهد ۷ داستان فشرده در کنار هم هستیم. در آن شاهد موانع موجود بر سر راه افراد هستیم که به آنها اجازه نمیدهد بهرغم تواناییهایشان آنچه را دوست دارند، عملی کنند. در «قصهها» جامعهای تصویر شده که اعضای آن میتوانند با هم حرف بزنند و در کنار آن یک روحیه طناز و شوخطبع را هم میبینیم.
عصبانیت تماشاگران فرانسوی از «گوش به زنگ»
وی در پاسخ به سوالی درباره کُند بودن فیلم «گوش به زنگ» گفت: قصد نداشتم حوصله تماشاگران فیلم را سر ببرم، اما بعضی از بخشهای کُند فیلم تعمدا اینگونه ساخته شده است تا فرصتی برای تفکر به مخاطب بدهد و لحظات سکوت را تجربه کند، اما در ادامه ناگهان سرعت فیلم بالا میرود.