گفتگوی برنا با امیرحسین رستمی به بهانه درخشش در «لیسانسه‌ها» و حضور در نمایش خشم و هیاهو

قرارمان این نبود؛ تلویزیون «لیسانسه‌ها» را به دو فصل تبدیل کرد/با حضور ستاره‌ها در تئاتر مشکلی ندارم

|
۱۳۹۶/۱۰/۰۵
|
۰۹:۱۰:۰۰
| کد خبر: ۶۵۴۲۸۷
قرارمان این نبود؛ تلویزیون «لیسانسه‌ها» را به دو فصل تبدیل کرد/با حضور ستاره‌ها در تئاتر مشکلی ندارم
به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری برنا؛ امیر حسین رستمی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر این روزها سریال «لیسانسه‌ها» را روی آنتن دارد. علاوه بر این رستمی نمایش «خشم و هیاهو» را نیز به کارگردانی و نویسندگی مهرداد رایانی مخصوص روی صحنه برده است و مانیز به بهانه این نمایش با امیرحسین رستمی و نیز در خصوص حضور چهره‌های سینمایی و بازخوردهایی از سریال «لیسانسه‌ها» با او گفتگویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

نمایش‌های شما همیشه هم کارهای خوبی بوده‎اند و هم خوب فروش کردند. اگر به لحاظ حسی بخواهید به ما بگویید علاقه‌تان بیشتر به مقابل دوربین بودن است یا حضور روی صحنه تئاتر؟

زمانی که من در یکی از این دو مدیوم هستم دلم برای آن یکی مدیوم تنگ می‌شود. یعنی زمانی که روی صحنه تئاتر هستم دلم برای مقابل دوربین بودن تنگ می‌شود و زمانی که مقابل دوربین هستم به محض تمام شدن فیلم برداری دوست دارم که تئاتر کار کنم. من سال گذشته و دو سال قبل در ترافیک کاری سینما و تلویزیون بودم. یادم هست که به دوستانم گفتم سال 96 زیاد تئاتر کار خواهم کرد و برای آن برنامه ریزی کرده بودم طوری که نملیش «سیستم گرون هلم» را دوباره اجرا رفتیم، «شوایک» را دقیقه نود کار کردم و بعد هم به «خشم و هیاهو» رفتم.

امیرحسین رستمی ای که روی صحنه می‌بینیم خیلی متفاوت‌تر از امیرحسین رستمی  است که در تلویزیون می‌بینیم. به نظر می آید که درنقش های شما در تلویزیون به سمت کلیشه ای شدن میشود. چقدر این را قبول دارید؟

من اصلا این دو مدیوم را با هم قاطی نمی‌کنم و حتی در تلویزیون نمی گذارم که به تکرار برسم. مخاطب امسال من را در سریال «لیسانسه‌ها» با یک طنز خاص از سروش صحت و در سال 95 با یک کار ملودرام عاشقانه از حسن فتحی دید. در سال 94 نیز من را در سریال «دودکش» و قبل از آن هم با سریال «دختران حوا» سهیلی زاده تماشا کرد. در واقع من یک سال درام و یک سال طنز بازی کردم و سعی کردم این ترتیب را رعایت کنم. به عنوان مثال من در «شمس العماره» یک کاراکتری را تعریف کردم واگر بخواهم آن را تکرار کنم تمام شده‌ام، بنابراین صبر می‌کنم تا یک کار ویژه‌ای را در سریال محمد حسین لطیفی ارائه دهم که البته کاراکتر من در سریال «دودکش» با نقشم در «شمس العماره» زمین تا آسمان فرق می‌کرد و بعد با 180 درجه تفاوت به «لیسانسه‌ها» آمدم. اما اتفاقی که در تئاتر میفتد این است که قدرت مانور بازیگر اگر بتواند کمی کار و تمرین کند نسبت به سینما و تلویزیون بیشتر است به خاطر اینکه بازیگر تئاتر اجازه دارد هر شب اشتباهات شب قبل را روتوش کند ولی در سینما  و تلویزیون این اتفاق وجود ندارد. بازیگر در سینما و تلویزیون  یک سکانسی را بازی می کند و تمام میشود و اگر اشتباه کرد این فرصت نیست که روز بعد به کارگردان بگوید من می‌توانم این سکانس را بهتر بازی کنم زیرا دیگر آن لوکیشن تحویل داده شد و بازیگران هم تسویه کردند. اما این اجازه در تئاتر به بازیگر داده می‌شود ولی می‌‍توان در شب‌های بعدی اجرای نمایش اتود بزند و خودش را رتوش کند.

«لیسانسه‌ها» را یک کمدی موقعیت می‌دانید یا شکل دیگری از طنز در آن جریان دارد؟

مساله‌ای که گاهی اوقات ممکن است مخاطب را گول بزند ژانر است، ژانرهای کمدی نیز با هم تفاوت دارند، مثلا در کار سروش صحت کمدی موقعیت است.این کمدی موقعیت کاملا با تیپی که من در «دودکش» بازی کرده‌ام فرق دارد ما در این مجموعه تیپ بازی کردیم. اما در «لیسانسه‌ها» تیپ وجود ندارد و اگر مخاطب می‌خندند به اتفاقات عجیب و غریبی که توسط کاراکترها می‌افتد می‌خندند. البته منهای هوتن شکیبا که از ابتدا یک تیپ خاص برایش طراحی شده بود ولی من و امیر کاظمی کاملا رئال بازی می‌کنیم. چون موقعیتی که برای ما طراحی شده کمدی است، اصلا سروش صحت اجازه نمی‌داد واگر هم سروش صحت اجازه می‌داد من خودم تیپ بازی نمی‌کردم. زیرا تیپ بازی کردن برای من اولا کار سختی است، ثانیا اساس کار باید به من این اجازه را بدهد که تیپ بازی کنم. در «دودکش» این اساس در خود قصه وجود داشت ولی در کاری مثل «لیسانسه‌ها» مقدور نبود.

 

لیسانسه-ها

خودتان هم انگار در فضای کمدی راحت‌تر و رهاتر بازی می‌کنید؟

من یک بازیگر کمدی هستم  که گاهی درام بازی می‌کنم یعنی مخاطب عام من را به عنوان بازیگر کمدی پذیرفته است بنابراین من هرگز کمدی را رها نمی‌کنم چون حالم با کمدی خوب است. اگر بخواهیم این را کلیشه در نظر بگیرم من بازیگر کمدی هستم یعنی بازیگر درام نیستم که حالا می‌خواهد فضای کمدی تجربه کند. اما کمدینی که «شهرزاد»، «یک تکه زمین» و «دختران حوا» بازی می‌کند.

فصل دوم «لیسانسه‌ها» نسبت به فصل اول آن چندان با اقبال مخاطب مواجهه نشد؟ چرا؟

ما اصلا «لیسانسه‌ها»ی دو نداشتیم و «لیسانسه‌ها» دو را تلویزیون برای ما طراحی کرده است. ما یک فیلم نامه واحد داشتیم که ازاول تا پایانش نوشته  و تایید شد، به تلویزیون رفت و بازیگرانش انتخاب شدند و ما در یک تاریخ مشخص برای شروع و اتمام کار فیلم برداری را آغاز کرده ایم. اواسط کار که بودیم تلویزیون گفت کنداکتور ما خالی است هرچند قسمت که تا به حال ساخته اید برای پخش بفرستید. تهیه کننده به کارگردان گفت، کارگردان زیر بار نرفت در نهایت تلویزیون گفت ما قدرت داریم و اصلا یعنی چه که زیر بار نمیروید. و هر چند قسمت که داشتیم برای پخش به تلویزیون رفت و با عنوان «لیسانسه‌ها»ی یک پخش شد. ما نه کار را قطع کردیم نه فیلم نامه‌ای عوض کردیم. من این را در مورد «لیسانسه ها» نمیپذیرم. چون این سریال اینطوری نبوده که فصل اول آن را بسازیم بعد فیدبک جامعه را بگیریم و بعد بخواهیم فصل دوم را بسازیم. از نظر ما همه این ها یک سریال بود و همه چیز از کست، تاریخ شروع و اتمام کار همه چیز مشخص بود. اگر در «لیسانسه‌ها»ی یک طبق گزارش میدانی شما اتفاقاتی افتاده که مخاطب دوست داشته است و اگر ما همان اتفاقات را در سری دوم پررنگ می‌کردیم  به این معنی بود که ما نشات گرفته از سری اول و فیدبکهای جامعه بوده ایم. از اول تکلیف کار ما مشخص بود و تقسیم شدن به فصل یک و دو کار تلویزیون بوده است.

 

یعنی این ذهنیت را تلویزیون برای مردم ایجاد کرد؟

 شاید، چون اغلب فکر میکنند ما رفتیم فصل اول را کار کردیم یک مدت استراحت کردیم و بعد دوباره به ماگفتند که بیاییم سری دوم را بسازیم. باز هم تاکید می کنم ما یک سریال به نام «لیسانسه ها» بازی کردیم که از ابتدا یک فصل بود.ما را الان با خودمان میسنجند آن هم در چیزی که اصلا قرار نیست با خودمان سنجیده شویم.

 

فکر میکنید فیلم نامه «لیسانسه ها» انقدر قدرت دارد که به سری سوم برسد؟

«فوق لیسانسه ها» قرار است نگارش شود که از نظر تلویزیون و مردم فصل سوم محسوب می‌شود وفعلا تصمیم قطعی در مورد آن گرفته نشده است.

amirhoseyn-rostami

با حضور این ستاره ها در تئاتر از نظر شما  این هنر می‌تواند یک صنعت باشد و مثل سینما یک گردش مالی داشته باشد؟

تعدادتئاترها از یک جایی به بعد زیاد شد اما کیفیت آن پایین آمده است. این را از تعداد زیاد تئاتری که روی صحنه است می‌توان تشخیص داد ولی کار موفق، موفق است اما یک تیم ثابت بیننده تئاتری که همیشه تئاتر را دنبال می‌کنند و کاملا حرفه‌ای است آنها قبل از این که یک کار به اجرا میرود میدانند که آن کار باید دید یا نه؟ و یک کاری که جدید است را ممکن است 50 درصدشان آزمون و خطا کنند و 50 درصد دیگر انقدر سابقه دارند و تماشاگر ثابت تئاتر هستند که آنها را نمی‌توان گول زد. بنابراین تعداد تئاترهای تجاری که در حال افزایش است و بیشتر جنگ و دعواها سر مخاطب عام است نه مخاطب خاص. الان «خشم و هیاهو» مخاطب خاض خودش را دارد وهم آنهایی که تئاتری هستند می دانند این تئاتر چه اتفاقای در سال 79 پشت سر گذاشته و چند بار کشورهای مختلف دنیا و در منچسر با بازیگران مختلف انگلیسی اجرا رفته است. چند مدل از «خشم وهیاهو» با بازیگران مختلف اجرا رفته که همه آنها نیز موفق بوده است. بنابراین مخاطب تئاتری این کار می‌بینید و اما می ماند مخاطب عام که جنگ و دعواهای سالن ها سر آن است.

تکلیف مخاطب عام چه می‌شود؟

اینجا هم تهیه کننده و کارگردان به این فکر می‌کند که ما باید مخاطب عام را هم جذب کنیم پس بهتر است ازسلبریتی استفاده کنم که عقبه تئاتری داشته باشد تا مخاطب خاصم را از دست ندهم. اگر انتخاب اشتباه در بازیگران داشته باشد ممکن است مخاطب خاصش را هم از دست بدهد. بنابراین اینجاست که  کارگردان و تهیه کننده می‌گویند ما به سمت سلبریتی می‌رویم که به آن مخاطب خاص تضمین شده ما لطمه نزد. سراغ هانیه توسلی میرود که می داند تئاتر خوانده است و یا امیر حسین رستمی که می‌داند حداقل سالی یک بار یک نمایشی روی صحنه دارد.

تجربه تئاتری شما اما شما را از این قضیه تمیز میدهد. این را قبول دارید؟

اتفاقا من با کارگردانانی که کارکرده ام لول Aبوده است یعنی هنوز من با کارگردانی که لول B باشد کار نکرده ام. من با کسانی که کار کرده ام همه شان مدرس و بسیار در کار سختگیر بوده اند و بهترین کامنتهایم را من از تئاتر گرفته ام. حتی کسانی که ممکن است نسبت به بازیگرانی که از تصویر به سمت تئاتر آمده اند کمی بداخلاقی کرده باشند ولی در مورد من این اتفاق نیفتاده و بهترین کامنت‌ها را همین ها به من دادند.

خودتان با حضور چهرهای معروف سینما در تئاتر مخالف نیستید؟

نه اصلا، من با هر نوع محدودیتی مشکل دارم. زمانی که پژمان جمشیدی سریال بازی کرد قرار بود من در آن سریال در فرمت دیگری باشم اما چون در سریال دیگری بودم نتوانستم با در سریال حضور داشته باشم اما  با پیمان قاسم خانی گپ زدم، نشستیم به یک طراحی رسیدیم که من درچهار پنج قسمت باشم. همان موقع می‌دیدم که همه گارد می‌گیرند که یک فوتبالیست وارد عرصه تلویزیون و سریال سازی شده است. ولی من اولین نفری بودم در مصاحبه‌ها از پژمان جمشیدی طرفداری کردم.  گفتم ماندن و نماندن، تدوام داشتن و نداشتن یک بازیگر در سینما، تلویزیون و تئاتر و نشان می‌دهد در آن جایگاهی که هست موفق بوده یا نه؟ اگر پژمان جمشیدی بازهم در سینما، تلویزیون و تئاتر پیشنهاد کار دارد یعنی هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام  او را می‌خواهند. وقتی علی سرابی که در تئاتر از پژمان جمشیدی دعوت می کند یعنی او در این کار قبول شده است پس چرا بگوییم وای این بازیگر را برای فروش می آورند. وقتی که دکتر رایانی من را برای تئاترش انتخاب می کند نگاه می کند میبنید من در شوآیک، سیستم گرون هلم نمره قبولی گرفتم و... همین کافی است. دیگر چقدر باید به یک نفر فرصت بدهیم تا خودش را نشان دهد.

این درباره بازیگرانی است که امتحانشان را خوب پس دادند بازیگرانی که رد شدند چه؟

حالا یک نفر می‌ آید در عرصه تئاتر بازی می‌کند که نه صدایش میرسد نه بادی لنگویج دارد و حتی تلاش هم نمی‌کند اما بعد می‌بینیم که دیگر دعوتی از اونمی‌شود. این شرط اول یک جامعه بزرگ و مدرن است. شرط یک جامعه جهان اولی این است که همان اول یک خوش آمدگویی خوب داشته باشد.ما باید خوش استقبال باشیم و بگذاریم بدرقه را مخاطب انجام دهد ولی ما اجازه نداریم شواری بازبینی، بایکوت و سانسور شویم. هر کسی  اجازه دارد دراین دنیا به سمت رویاهایش برود اگر رویاهایش عملی شد یعنی کارش را درست انجام داده است.

 

 

نظر شما