«چهارراه استانبول» جدیدترین ساخته مصطفی کیایی است که در جشنواره فجر سی و ششم به نمایش درآمد.این فیلم با نگاهی انتقادی به وضع موجود اقتصادی، اجتماعی ورشکستگی و مشکلات تولیدکنندگان داخلی و دختران فراری با نگاه ویژه به ریزش ساختمان پلاسکو با چاشنی تعدادی شعار گلدرشت ساخته شده است. فیلمی که مانند دیگر آثار کیایی مانند« خط ویژه» مملو از موضوعات مختلف ، متفاوت و بی ربطی است که در نهایت هدف سازنده از آن در هاله ای از ابهام قرار می گیرد.فیلم «چهارراه استانبول» درباره تولیدکننده ورشکسته میهنی ای است که به قمار رو میآورد تا پولهای ازدسترفتهاش در بازار پوشاک را بازیابد.او به فکر فرار از کشور در تانکر شیر است.در این میان درگیر داستان آتشسوزی پلاسکو نیز میشود. داستانهایی که هرکدامشان به شکل مستقل میتواند فیلمی متفاوت در ابعادی وسیع تر و کامل تری ساخته شوند.
«چهارراه استانبول» فیلم شلوغی است که مخاطب را سردرگم میکند .بیننده نمیداند کدام داستان را چگونه و تا کجا باید دنبال کند. نمیداند داستان لادن و محمود خانواده لادن را پی بگیرد، مشکلات بهمن و فرنگیس را زیر ذربین نگاهش قرار دهد و یا داستان احد و بهمن و ماجرای طلب کاران و تعقیب و گریز قماربازان را باید جدی بگیرد. در این کشوقوس و مشکلات این خانوادهها و شخصیتهای منفی داستان که همگی در پی هم هستند. ناگهان پدیده لاینحل پلاسکو پیش می اید و داستان مرد آتشنشان و شهادت آتشنشانان پلاسکو مطرح میشود ، فروریختن ساختمان و اکشن ناشی از آن همه داستان فیلم را در بر می گیرد که مخاطب کل شخصیت های قصه را به فراموشی میسپارد و محو جلوههای ویژه بصری و کامپیوتری فیلم میشود؛ بگونه ای که گویا فیلم درباره واقعه فرو ریختن پلاسکو ساخته شده است. و ناگهان این داستان با همه جزئیاتش به کناری نهاده می شود و نگرانی های شخصیتهای اصلی قصه، مانند آقاجان، زهره، فرامرز، محمود، سرایدار، حمید و مرد آتشنشان فراموش میشود تا مخاطب به سراغ وضعیت و داستان جدیدی که لادن، احد، بهمن و فرنگیس قصد دارند رقم بزنند برود؛ اما چیز زیادی عایدش نمیشود جز شعارها و بیانیههایی فیلمساز اینکه «پلاسکو زمانی که جنس چینی وارد کشور شد مرد و فروریخت» و «مدیریت بحران ما صفر است»، «آتشنشانها وظیفهشان خاموش کردن آتش است» و...نهایتاً در سکانس بعد با حبابی که از تانکر شیر بیرون می زند متوجه می شویم آنها در ترکیه دستگیر شده اند. هیچ یک از داستان های «چهارراه استانبول» ، اوج و فرود های آن، مشکلات شخصیت های اصلی اش بهعنوان تولیدکننده ، فرار دختر(لادن) از خانه، مشکل آتشنشانان در پلاسکو و تعقیب و گریز ها و توجیه قمار به عنوان راه برون رفت از شرایط موجود بهطور کامل درک نمیشود و مانند «خط ویژه» دیگر ساخته این کارگردان، همه چیز به شکل سردستی به اتمام میرسد.
معلوم نمیشود حرف اصلی و هدف فیلمساز چیست؟ مشکل دختران فراری، مشکل تولیدکنندگان داخلی که جنسهای چینی و ترک، آنها را به مرز ورشکستگی میکشاند که چاره ای جز فرار و اعلام مرگشان ندارند. قماربازهایی که پول مردم را یکشبه به باد میدهند؟ یا مشکل ساختمان پلاسکو است که معلوم نیست علت سقوطش مردمی بودند که ساختمان را تخلیه نکردند و یا مدیران کتوشلوارپوش که مدیریت بحرانشان صفر است؟ و یا افرادی مانند لادن که برای رد گم کردن پیامکهای دروغ میزنند که آتشنشانها فکر کنند گروهی در ساختمان گیرکردهاند ازاینرو موضوع اصلی فیلم معلوم نیست.
ابعاد حادثه ساختمان پلاسکو بسیار بزرگ بوده و هست که هنوز هم حواشی و واقعیتهایی بی شمار و حرفهای ناگفته بسیاری دارد بیشک پرداختن به آن نیازمند نگاهی مستقل و دقیق تری است. نمیتوان آن را در دل یک داستانی که خود ضعف های بسیاری دارد و در کنار موضوعی درباره تولیدات داخلی و ورشکستگی تولیدکنندگان نیمنگاهی به این موضوع داشت و بعد از چند سکانس از آن هم و با چند شعار نخنما شده از آن عبور کرد و با تلفیق چند تصویر از فرار قهرمانان قصه از کشور در تانکر شیر و جسد آتش نشانان از ساختمان پلاسکو به آن پایان دهد. بهگونهای که از بازگو کردن دقیق هردوی این داستانها باز می ماند و نمی تواند حق مطلب را ادا کند.
شعارزدگی و صدور بیانیه خصیصه ذاتی آثار مصطفی کیایی است. او در همه فیلمهایش مایل است تا شعارهایی گل درشت و غیرواقعی را دردهان بازیگرانش قرار دهد.البته.علت را میتوان در دو بخش جستجو کرد: نخست اینکه معمولاً زمانی که کارگردان و فیلمسازی نتواند در زمان معمول فیلم هدف و نگاه خود را به مخاطب منتقل کند چارهای برایش باقی نمیمانند جز این که به مستقیم گویی روی بیاورد؛ یعنی مستقیم هدف از ساخت اثرش را به مخاطب بگوید. اینیکی از ضعفهای بزرگ فیلمساز و فیلمنامه نویس است که به ورطه مستقیم گویی افتاده است. علت دوم جذب مخاطب است، مخاطب دوست دارد یکسری حرفها را رسا در تریبونی پرطمطراق و از زبان غیر بشنود. پس کیایی این سخنان را در فیلمش بازگو میکند و برای فروش بیشتر در تیتراژ فیلمش نیز از آن سود می برد تا مخاطب را برای شنیدن آن به سالن سینما بکشاند.
یکی از ویژگیها و نقاط مثبت فیلم کیایی بیشک جلوهای ویژه کامپیوتری و حتی جلوههای ویژه میدانی فیلم است. جلوههای ویژهای که در سکانسهای متعدد حضور آتشنشانهادر ساختمان پلاسکو دیده شد. او با استفاده از فیلمهای آرشیوی و حتی بازسازی برخی از صحنهها مانند حضور خبرنگار تلویزیون درزمان وقوع حادثه و فروریختن ساختمان و نیز ایجاد فضای ریزش آوار و تلاش آتشنشانها برای بیرون راندن کسبه به خارج از ساختمان توانست حس نگرانی و ترس را بهتمامی ایجاد کند.