به گزارش خبرنگار برنا از اهواز، این روزها وقتی صحبت از خوزستان می شود ناخودآگاه ذهن آدم به سمت آلودگی هوا، ریزگردها، گرد و غبار، کم آبی، خشکسالی و کارون خشک شده و در حال نابودی و در نهایت انتقال آب سوق داده می شود.
قاعدتا همه این مسائل چنان ذهن خوزستانی ها را مشغول و تن و بدن رنجور آنها را خسته کرده که دیگر حوصله و توان اندیشیدن به دیگر مسائل را ندارند.
با کمی دقت بیشتر متوجه می شویم که دقیقا همین بهمن ماه پارسال بود که اهواز به دنبال پدیده گرد و غبار و هجوم ریزگردها در بی آبی، بی برقی و خاموشی مطلق فرو رفت و چه آسیب های مالی، روحی و روانی بسیاری که مردم و دولت متحمل نشدند.
همان موقع انگشت اتهام به سمت سوء مدیریت برخی مدیران آب و برق استان نشانه رفت و حتی بعضی از این مدیران کم کار مستعفی یا برکنار شدند.
اما هدف از برشمردن و یادآوری مسائل فوق این است که چطور می شود جلوی تکرار حوادث مشابه در دیگر بخش های گوناگون را گرفت و از به دردسر افتادن مردم خسته و رنجور خوزستان جلوگیری کرد؟
کشتاره بین جاده ای در استان خوزستان سلامت و امنیت غذایی مردم این استان را به خطر انداخته و تهدیدی جدی محسوب می شود که در غفلت و ضعف دامپزشکی خوزستان ایجاد شده است.
اگر در یک روز پایان هفته از مسیر اهواز به سمت مسجدسلیمان تا لالی و اندیکا و یا از مسیر اهواز به سمت باغملک و «باران گرد» تا ایذه حرکت کنیم با نگاه به بیابان های اطراف این شهرها و حاشیه جاده ها به خودروهای وانت پر از گوسفندی برمی خوریم که افرادی با برپاکردن یک چهار پایه ساده و خون آلود که مگس های بی شماری روی آن در حال تغذیه و استراحت هستند و یک ترازوی دیجیتالی بسیار کثیف که احتمالا دستکاری نیز شده و یا یک ترازوی قدیمی که برای وزنه توزین آن از چند تخته سنگ بزرگ خون آلود برای وزن کشی استفاده می کند و بدون هیچ علامت و مشخصه ای قطعا چهار کیلو را پنج کیلو نشان می دهند.
افراد مذکور بدون رعایت حداقل مسائل بهداشتی، بدون وجود یک قطره آب یا مایع شوینده و ضد عفونی کننده که لااقل دست و چاقوی خود را بشویند و زمینی پر از خون تازه امروز، دیروز، روزها و هفته های قبل که توسط حیوان های ولگرد اهلی و وحشی کاملا مورد وارسی و پاکسازی قرار گرفته بی وقفه در حال کشتار، سلاخی، توزین و فروش هستند و در مقابل این افراد مردم متمولی هستند که با خودروی های شاسی بلند و شاسی کوتاه ملی و اروندی در لیست انتظار خرید قرار دارند.
معمولا بعضی از این کشتارگاه ها نظیر سه راه شوشتر ـ اهواز ـ مسجد سلیمان که از نعمت برق صلواتی نورافکن های ایستگاه پلیس و دکه های بین راهی برخوردار هستند تا نیمه های شب بی وقفه در حال فعالیت هستند که جا دارد یک خسته نباشید به این عزیزان و دستگاه های نظارتی و مسئولان بگوییم.
این ها همه مشاهدات میدانی هر شهروند و شهروند خبرنگاری است که اگر از هر شخصی سوال شود تمام این مناظر را با جزیئات شرح می دهد!
در ابتدا این سوالات به ذهن متبادر می شود که متولیان و مسئولان اصلی بر خورد با این پدیده و بدعت نامیمون و زننده کیست و اینکه آیا فرماندارن و بخشداران این شهرها از مسیرهای فوق گذر نکرده و این صحنه ها را نمی بینند؟؟؟
آیا دامپزشکی خوزستان یا شهرهای فوق این صحنه ها را نمی بینند؟ اگر نمی بینند یعنی در نظارت ضعیف عمل کرده و در غیر این صورت نیز با وجود تداوم این فعالیت های غیرمجاز باید مدیریت این اداره کل را ناتوان خطاب کرد؛ اصلا علت چشم پوشی دامپزشکی خوزستان بر این حقیقت تلخ قابل پذیرش و اغماض نیست.
ظاهرا دامپزشکی خوزستان برای سلامتی مردم این استان اهمیتی قائل نیست که تعداد این قصابان غیر بهداشتی به راحتی افزایش پیدا می کند و قطعا اگر فکری به حال آنان نشود از اندیکا و ایذه به قلب اهواز و زیتون کارمندی و کیانپارس نفوذ می کنند.
شاید هم برخی از این مدیران کل و جزء آنقدر مانده اند که دیگر انگیزه ای برای کار و خدمت ندارند.
واقعا جای سوال است که آیا نمایندگان مردم این شهرها در مجلس شورای اسلامی که اتفاقا در روزهای پیک کشتار یعنی پنجشنبه ها و جمعه ها برای حل مشکلات مردم به حوزه های انتخابیه سر می زنند این مناظر را نمی بینند یا می بینند و سکوت اختیار می کنند؟
آیا مسئولان محیط زیست این شهرها به خاطر آلوده کردن طبیعت این افراد را مقصر نمی دانند و یا اینکه آیا مردمی که در صف خرید گوشت از این مکان ها هستند از سلامت و بهداشتی بودن این گوشت ها و لاشه ها خبر دارند؟
باید خطاب به خریداران این گوشت های غیربهداشتی میان راهی گفت آیا می دانند که به صورت نرمال در یک کشتارگاه ولو سنتی روزانه چند دست جگر و کله پاچه و حتی لاشه ضبط می شود؟ اما در این کشتارهای بین راهی مسئولیت ضبط لاشه ها و یا توقف بیماری احتمالی این گوسفندان با چه کسی است؟
سؤالات بسیاری به ذهن متبادر می شود که به نظر می رسد حداقل در کوتاه مدت اراده ای برای حل این موضوع وجود ندارد مگر اینکه طبق معمول مسئولان ارشد استان از جمله استاندار خوزستان وارد عمل شده و با تغییرات اساسی در رأس و بدنه برخی ادارات کل نسبت به ریشه کنی این این بدعت اقدام کند؛ البته ما خوزستانی ها عادت داریم تا اتفاقی رخ نداده به فکر چاره اندیشی نخواهیم بود.