به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ در پیام سیدعباس صالحی آمده است: «در تاریخ بلند و پرشکوه ما مهمانان ایران چه آنان که به زحمت آمده بودند و چه آنانکه به رحمت، طرفهای را به سرعت در مییافتند و آن این بود که مردمانش حاصل فرهنگ، اندیشه و منش ایشان است و این ویژگی چنان رشته تسبیح و رنگ پیوند داشتهها و امیدهای ما را در این جغرفیای پهناور و تاریخ درازدامن به هم بر دوخته است. در این سرزمین همانگونه که نوآوری سنت مردمان بوده پذیرش نیکوییها، معارف و معادی از هر قوم و قبیلهای است، چرا که ایرانیان در یک موضوع متفق هستند و آن اینکه کشورشان شایسته بهترینها است.
برای کمالطلبی ایرانیان حد و غایتی نمیتوان گذاشت، حتی اگر کار به بزم جان باشد و تاریخ متفق است که آغوش گشاده ایران برای دین مبین اسلام و مهر و ولایت پیامبر خاتم(ص) و امامان مطهر(ع) از همان عهد ازلی سرچشمه میگیرد. یکی نه سر و مهتر ایرانیان برای نگاهداری فرهنگ و اعتلای هنر و دین مداری و وطن دوستی حکیم توس است و شاهکاری که جان و جاه بر او ورزیده است، نه کتاب که لشکر بیزوالی سامان یافته برای پاسداری کاخ بلندی که او پی افکند.
نخستین ویژگی خدمت حکیم به فرهنگ و هنر ایران شاید آن بود که به درستی و ژرف اندیشی نمایاند که آموزههای اسلام چقدر گوارای جان ایرانی است و چگونه ایرانیان این آموزههای مینوی و آسمانی را از عمق جان باور دارند و چگونه پاسدارش مینهند در آینه داستانها، روایتها و فصههای پهلوانی مناظر خیالانگیز و نقشهای دلپذیر. فردوسی بود که ابیات شاهنامهاش چون گنج زر زبان به زبان و سینه به سینه میگشت و نبود اما دید که داستانهایش در ذهن هنرمندان و شاعران هر روز زنده میشود و راه میسپارد.
شاهنامه او نه تنها بر ادبیات که بر سنت نگارگری اثر گذاشت و آن را وامدار خود کرد. تا آنجا که بیشترین شمار کتابها و داستانهایی که دستمایه نقاشان قرار گرفته به هنرمندی و چشم بندی از شاهکار او است. شاهنامه او نه تنها بر ادبیات بلکه به نقلهای خسروانی بارور دوباره در یادها آمد و مقاها و نغمههای فراوان چه در قاب رسمی هنر و چه در قالب مردمی و مقامی موسیقی بازآفریده شد. شاهنامه او نه تنها در ادبیات که در پردههای نقالی و روایت گری یکی از گونههای بی بدیل نمایشی را پی ریخت به گونهای که ترکیب نقاشی، موسیقی و ادبیات بود با بیان حرکت، حس و حال. قالبی چنان جانانه که با تار و پود احساس مخاطبان در میآمیخت و گره میخورد و در برآمن و دیدن ایرانی اثرها داشت.
حکیم و شاهنامهاش نه تنها زنده کننده تاریخ گذشته ایران بلکه برانگیزاننده آدمیان و الهام بخش هنرمندان مومن و معتقد برای آفرینشگری فردا و فرداها است و محتوای شاهنامه همچنان و همیشه میتواند منبع و مصدر خلاقیت پیوسته هنرمندان باشد. بیراه نیست اگر بگوییم هر روزی که اثری به الهام از حکیم پدید میآید به راستی روز فردوسی است حتی اگر ۲۵ اردیبهشت ما نباشد.»