خانم خامنه اگر موافق باشید با حضور شما در یک برنامه غیر تخصصی نسبت به کارنامه تان گپ و گفت را آغاز کنیم. "عصر خانواده" برنامهای نزدیک اما دور از ذهنیت مخاطب از شمایی بود که سالها در عرصه کودک و نوجوان فعال است.
گیتی خامنه: اول باید تشکر کنم از شما خیلی ممنونم از همه چیز و اینکه خوشحالم که امروز قرار است با شما در مورد برنامهمان صحبت کنم من قبلا نسبت به آقای کریمی ارادت نداشتم و قبل از جناب کریمی خانم سحر رضوی تشریف داشتند و تهیه کننده برنامه بودند و من با ایشان همکاری میکردم. بعد از مدتی خانم رضوی به دلایلی رفتند که بعد از ایشان آقای کریمی با من تماس گرفتند و با سعهصدر مثل همیشه خواستند که این همکاری ادامه پیدا کند.
خیلی راحت با آقای کریمی وارد گپ و گفت شدیم و تعامل خوبی برقرار شد... من با ایشان ارتباط خوبی برقرار کردم و نظراتم را راجع به حضور خودم در برنامه با ایشان مطرح کردم به طور مثال پیشنهاد دادم یک روز معین را به کودک اختصاص دهیم تا بتوانیم تمام مباحث تخصصی نسبت به این گروه سنی را مطرح کنیم. آقای کریمی پذیرفت و این همکاری کلید خورد.
کریمی: پیشنهادات خانم خامنه به نظرم بسیار حرفهای و فکر شده آمد به همین دلیل به سرعت از آن استقبال کردم.
گیتی خامنه: این جمع برای من بدون تعارف مثل یک خانواده است. وجود بچهها و رابطه بسیار دوستانهای که وجود دارد خیلی فضا را زنده و پر انرژی کرده است. ما هر روز از حضور در برنامه انرژی میگیریم و این جمع پر انرژی باعث شده است بسیار شاد و سرحال کار کنیم. در هر پروژه گروهی (TEAM WORK) همه نیازمند انرژی و حمایت هستند اگر این اتفاق رخ دهد همه عوامل با انرژی بسیار کار می کنند. در این پروژه هم آقای کریمی با حمایت از گروهشان به دنبال یک اتفاق ویژه بودند.
با زمان پخش برنامه شروع کنیم...
گیتی خامنه: من فکر میکنم زمان پخش برنامه زمان مناسبی نیست. برنامه خانواده مختص خانواده است و همانطور که از اسم آن برمیآید باید زمانی روی آنتن برود که تمام اعضای خانواده دور هم جمع باشند.
در حال حاضر با توجه به فشار اقتصادی جامعه شاید مردم کمتر مخاطب سیما باشند اما صرفا برنامههایی دیده میشود که تمام اعضا خانواده به اجبار دور هم هستند. بنابراین ای کاش مسئولین به شکلی برنامهریزی کنند تا همه اعضاء خانواده بتوانند تماشاگر چنین برنامههای باشند. من فکر می کنم که تغییر زمان برای اینکه خانواده مخاطب قرار بگیرد خیلی الزامی است.
کریمی: ما زمانی که به همراه خانم رضوی برنامه عصر خانواده را طرحش را ارائه کردیم قرار بر این شد دو روز من کار کنم دو روز با خانم رضوی کار ادامه پیدا کند. ما رقیب هم نبودیم و بیشتر تیم بودیم چون بار مسئولیت زیاد بود تصمیم گرفتیم دو نفری کار را پیش ببریم.
با توجه به اینکه اصولا در حوزه خانواده ما باید حساسیت زیادی داشته باشیم و معمولا محتوایی که مخاطب میببند تاثیرگذار در زندگیاش است، مبنای شما برای انتخاب سوژههای برنامه چیست؟
خانم بیات (سردبیر برنامه): فرم قالب برنامههای خانواده به گونهای است که حتما باید آشپزی، بخش پزشکی و... را داشته باشیم و شبکه چنین چیزی را از ما میخواست. به همراه تهیهکننده تصمیم گرفتیم که در این قالب نوآوری داشته باشیم مثلا شنبهها اختصاص داده شد به سلامت و سبک زندگی سالم که اولویت اصلی ما در آن پیشگیری بود. با توجه به صحبت شما ما باید حساسیت خاصی نسبت به این موضوع داشته باشیم چون ممکن است مخاطبی ما را همراهی کند که به هیچ منبعی جز تلویزیون دسترسی ندارد مثل تعدادی از مخاطبانی که در شهرستان زندگی میکنند. روز یکشنبه و دوشنبه ما مباحث روانشناسی را مطرح میکنیم چون خدمات آن بسیار گران است اتفاقا به طور همزمان بازخوردهای خوبی هم از مردم گرفتیم.
چقدر این بازخوردها در کار شما موثر بود؟
خیلی زیاد چون مردم چیزی که میخواهند را به ما اطلاع میدهند و ما بخشهای مختلفی داشتیم که در واقع مخاطب را بازی میدادیم و از نظراتشان در جهت پیشبرد هرچه بهتر برنامه استفاده میکردیم. ما سعی کردیم به موضوعی بپردازیم که در سبد معمول خانوادهها نیست و بحث روانشناسی جز کالاهای لوکس محسوب میشود. اولویت ما موضوعی بود که در حالت طبیعی مردم آن را نداشتند و این امر خیلی به کار ما کمک میکرد.
یکی از مشکلات تلویزیون ما چه در بحث نمایشی و چه در بحث برنامههای ترکیبی، تولید محتوا است و اصولا مجریهای ما که باید حاصل کار همه تیم را به مخاطب منتقل کنند مسئولیت سختی دارند چراکه گاهی محتوایی وجود ندارد. شما سابقه و کارنامه کاریتان بر میگردد به زمانی که محتوا خیلی مهمتر از ساختار بود و تمام مطالبی که بیان میشد مورد نیاز کودکان آن زمان بود. در مورد محتوا و مسئولیتی که در قبال حداقل مخاطب خود داریم صحبت کنید...
خامنه: متاسفانه در حال حاضر تلویزیون از یک الگو تبعیت می کند و آن چیزی است که یا ریسکی ندارد یا ریسکش خیلی کم است و شاید محافظانه برخورد کردن با سوژهها و موضوعات بیشترین علت برای ریزش مخاطب باشد. مخاطب ما هوشمند است و پی به این موضوع میبرد اما از سوی دیگر برنامهسازان، علاقهمند به پرداختن مسائل روزمره مردم هستند منتها چارچوب تلویزیونی و شاید عدم ریسکپذیری مدیران این اجازه را به آنها ندهد. اگر مسئولی پشت برنامه باشد سایر برنامهسازان دیگر هم نگرانی از این جهت ندارند که ممکن است اشتباهی را مرتکب شوند. مک لوهان گفته: مهم نیست شما به چه مقوله ای میپردازید مهم این است که در چه چارچوب و قالبی به آن پرداخته میشود منظورم این است که تئوریسینهای بزرگ ارتباطات، به این نتیجه رسیدهاند که اگر شما موضوع ضعیفی را هرچقدر هم که تلخ و آزاردهنده باشد، اما اگر جنس گفتههایتان را تغییر دهید میتوانید آن را برای مردم جذاب کنید. متاسفانه به نظر میرسد که رسانه همان قالبهای تکراری سالهای پیش را دوباره تکرار میکند چون متصورند عواقبی گریبانشان را نخواهد گرفت در صورتی که اینطور نیست.
در حال حاضر با توجه به گسترش و میزان تاثیر پذیری فضای مجازی ما درست حرکت می کنیم. در گذشته تلویزیون رقیبی نداشت و تنها رسانه ای بود که مخاطبین خود را حفظ می کرد.
حضور هنرمندان در عرصه تبلیغات را چگونه میبینید؟
من در جمعی شنیدم که خیلی از افراد فالور و لایک میخرند و از این راه بیزنس میکنند پس نباید تعجب کنیم اگر همکارهایمان برای تبلیغات به مدل تبدیل شوند. در نتیجه این اتفاقات ما دیگر نمیتوانیم شاهد اعتمادی که در گذشته وجود داشت باشیم. من اگر در برنامهام به بچهای که مخاطبم بود میگفتم برو عقبتر بنشین به خاطر اعتمادی که وجود داشت اون بچه واقعا چندمتر عقب تر میرفت. در واقع این به شکل سمبولیک نشان دهنده اعتماد و پاکی نوع ارتباطی بود که پایه گذاری کرده بودیم. یکی از نکات مهم گروهمان این است که تعارفی بین ما وجود ندارد و رابطه واقعا دوستانه است و جمع خیلی صمیمی، بی ریا و بی تکلف هستند. ما سابق بر این هوشمند نبودیم که اگر بودیم تا این حد ریزش مخاطب نداشتیم. من فکر میکنم نیاز به جلساتی داریم که در آن علت موفقیت زبان رسانههای مجازی را تحلیل و بررسی کنیم. موفقترین رسانهها هم اگر زبان مخاطب را نشناسد محکوم به شکستند. به نظرم ما باید علت موفقیت و آسیبهای فضای مجازی را بررسی کنیم و تلاش کنیم از آن بهره ببریم. اگر مردم زبان فضای مجازی را میپذیرند باید از آن استفاده شود. در تمام رسانههای مطرح این اتفاق میافتد که یک تیم با هم همکاری میکنند و اگر برنامهای موفق بوده به هم معرفی میکنند و در واقع هوای یکدیگر را دارند. اگر کار تیمی ما کیفیت بیشتری داشته باشد قطعا اوضاع بهتر یخواهیم داشت.
در گذشته هنرمندان یک شخصیت دست نیافتنی برای مردم بودند و به نوعی قداستی وجود داشت اما امروزه فضای مجازی باعث شده فاصله مخاطب با هنرمندان کمتر از قبل شود...
بله با این صحبت شما موافقم
اصولا با سوپراستار سازی برای سینما و تلویزیون موافق هستید؟
من واقعا خوشحال میشوم اگر سوپراستارسازی متوقف شود چراکه ما خیلی از این موضوع ضربه می خوریم. همیشه ارزشهایی در زندگیام وجود داشته و دارد که اگر رعایت کنیم هیچ کس به خاطر نوع پوشش و طبقه اجتماعی و اتفاقاتی از این قبیل به کسی فخر نمیفروشد. از دل همین مردم یک سریها چهره شدند. من ویژگی برتری نسبت به هیچ کس نداشتم ولی بعضیهایمان این بزرگ کردنها را پذیرفتیم و خودمان هم باور کردیم که بزرگ هستیم. متاسفانه یک فرضیه ذهنیت یافته در مردم شکل گرفته که یک سلبریتی باید در شرایط خاصی خرید کند و متفاوت از بقیه باشد من در مورد این پیش ذهنیت مسموم صحبت می کنم؛ اگر جامعه من جامعه ای نبود که شهید داده به این میزان اذیت نمی شدم. آرزو میکنم فرهنگ سوپراستار سازی تبدیل شود به بزرگ کردن کسانی که کار ویژهای انجام دادهاند. به امید بزرگ شدن و ستاره شد آدمهایی که زیر آسمان این کره خاکی بدون هیچ سوسویی کارهای بزرگ انجام میدهند.
با توجه به اینکه در چندسال اخیر تلویزیون به لحاظ اقتصادی اوضاع مناسبی نداشته میبینیم که برنامههای تلویزیونی با افت کیفی مواجه بوده است...
علی کریمی: قطعا وضعیت اقتصادی بر کیفیت تولیدات موثر بوده است، اگر بگویم تاثیر ندارد برنامه ساز خوبی نیستم. بعضی از مدیران گروه در جایگاه خودشان نیستند یعنی اگر طرحی را مطرح میکنی فقط روی آنتن رفتن برایشان مهم است و محتوا خیلی اهمیتی ندارد. همه کسانی که در یک تیم کار میکنیم از یک طبقه هستیم و من زمانی میتوانم تهیه کننده خوبی باشم که مسئولیت پذیر باشم. متاسفانه تلویزیون هیچ تعهدی نسبت به ما ندارد در صورتی که قبلا به این شکل نبود. نسل جوان را باید وارد کنیم تا در کنار قدیمیترها باشند و فعالیت کنند. من معتقدم یک برنامه خانواده داشته باشیم ولی آدمهای متخصص را در آن به کار بگیریم.
خانم خامنه شما سالها به شکل تخصصی در حوزه کودک و نوجوان فعالیت داشتید ولی در حال حاضر تلویزیون از کودک و نوجوان جا مانده است در واقع کودک متریال و مطلب مورد نیازش را از تلویزیون نمی گیرد به همین جهت سراغ گزینههای دیگر می رود...
خامنه: کار برای کودک خیلی دشوار است چون کودکان الان خیلی متفاوتتر از گذشته هستند اما متاسفانه آگاهی نسبت به این قضیه رشد نکرده است. دنیای بچه امروز خیلی گسترده است و کودک حق انتخاب دارد. ما تنها به این فکر می کنیم که برنامهای داشته باشیم و این کار را انجام دهیم ولی برای بالا بردن سطح اطلاعات تلاشی نمیکنیم و برای ما جا افتاده که همیشه در ردههای آخر حضور داشته باشیم.
چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
بچه های فعلی با گذشته متفاوتند از این منظر که تمام آنچه بچههای گذشته را راضی می کرد الان دیگر برای بچهها و کودکان امروز راضی کننده نیست. ما زمانی که سعی کردیم واقعیت را تغییر دهیم یا منکر آن شویم دچار معضل شده ایم و راهکارش این است که این نسل را بشناسیم. ما نمی توانیم به شکل ایزوله زندگی کنیم و توقع داشته باشیم پیشرفت کنیم بنابراین باید به روز باشیم و علت های موفقیت در کار کودک را پیدا کنیم بعد از آن اعتقادات و خط قرمزهایمان را در آن تعریف کنیم.
از فعالیت این روزهایتان بگویید...
برنامه "آبی تر از رویا" را دارم که از شبکه پویا پخش شد ولی من خیلی دوست دارم که این برنامه ادامه داشته باشد. به هرحال هنوز به "آبی تر از رویا" فکر می کنم و امیدوارم دوستی که علاقه مند و تلاشگر در حوزه کودک است اعلام همکاری کند تا این برنامه را دوباره بسازیم و ادامه دهیم. در شبکه جام جم هم تقریبا یک سال است که برنامه "باهمستان" را به همراه آقای امیر احمدی برای بینندگان خارج از کشور اجرا میکنیم. برنامه عید را هم با این دوستان در برج آزادی و با حضور سفرای کشورهای مختلف کار میکنیم و به نظر می آید برنامه فاخر و غنی باشد.
شما برای تمام مردم ایران خاطره ساز هستید چون زمانی کودک و بزرگسال هردو تلویزیون می دیدند و مخاطب برنامه کودک تنها کودکان نبودند. این ارتباط که مردم با شما در جامعه دارند، چطور برقرار شد؟
من باورم بر این است که یکی از غنی ترین آدم های این کره خاکی هستم نه به واسطه اوضاع اقتصادی بلکه بخاطر مهری که بی هیچ شرط و چشم داشتی از سوی مردم به من هدیه می کنند که امیدوارم مستحق آن باشم. یک جمله ای هست که وقتی مردم با من روبرو می شوند از آن استفاده می کنند که "ما با تو بزرگ شده ایم و کودکیمان را با تو گذرانده ایم" و فکر میکنم این زیباترین توصیفی است که شنیدهام. چون اینکه معصوم ترین و ناب ترین مقاطع زندگی آدمها با من گذشته است نعمت بزرگی است که روی دوشهای من است.
این ارتباط عاطفی که با مردم دارید کار را برای سفرهای خارجی که می روید سخت می کند به رغم اینکه می دانم اونجا هم فعالیت هایی داشته اید. در این مورد توضیح می دهید؟
تجربه زندگی در خارج از کشور برای هیچ کس به اندازه من دشوار و سخت نیست و به این خاطر خیلی راحت توانستم از مزایای زیادی بگذرم و در کشورم بمانم که فکر می کنم برد با من بوده است. البته تصویر من از قاب دوربین با خودم متفاوت است که خوشبختانه وقتی مردم من را از نزدیک می بینند راضی تر هستند. البته خارج از کشور هم برخوردهای عجیبی دیدم اما فارغ از تمام دشواری ها و تفاوت هایی که زندگی رقم می زند بخش عظیمی از آن کمک می کند به جهانی شدن شما. جهانی تر می بینید، تصمیم می گیرید، امتیاز می دهید و به نکته مهمی واقف می شوید که انسان ها علی رغم فرهنگها از یک خمیره و سرشته هستند و زبان مشترک محبت و درک آدمها را به هم نزدیک میکند. ما متفاوتیم از همه لحاظ ها اما همه انسانیم.
پشیمان نشدید که برگشتید؟
نه پشیمان نشدم... گاهی دلم تنگ می شود برای آن جا اما بسیار به موقع برگشتم چون پدر و مادرم به کمک من نیاز داشتند و یک سرمایه گذاری عاطفی که شاید برد و باختش را خیلی ها نپذیرند و با من هم عقیده نباشند برای خودم داشتم.
بچه های دیروز را کار کردید و مردم بازخورد خوبی هم نشان دادند. به نظر شما حیف نیست آن برنامه را هرسال ادامه ندهید؟
به قدری بازخورد مردم نسبت به این برنامه عالی بود که من بعد از این همه سال خودم هم غافلگیر می شدم و کاملا با شما هم عقیده ام و آرزو می کنم دوستی که تجربه تهیه کنندگی دارد بیاید و در قالبی که صداقت در راس آن است این برنامه را بسازد. مطمنا مردم و بچه های دیروز به آن نیاز دارند و طالب آن هستند. آرزو می کنم کسی همت کند و این مجموعه را بسازد و من از الان با همه قلبم پاسخ مثبت می دهم.
یک سوال بدون رودربایستی!
بله در خدمتم
اصولا اهل استفاده از کالای ایرانی هستید؟
باور کن، بله. من هرجا که می روم می گویند این خارجی است اما من جنس ایرانی را انتخاب می کنم. داخل منزل من همه چیز ایرانی است و خیلی از داشتن این اجناس خوشحالم. ما بسیاری از کالاهایی که می گیریم به اسم سایر کشورها می باشد اما در واقع کالاهای ایرانی هستند ولی بخاطر نگرانی از فروخته نشدن برچسب کشور دیگری را زده اند.
گفت و گو: مجتبی احمدی
فاطمه زاهد