سفر رئیسجمهور به کشورهای سوئیس و اتریش در بافت خروج آمریکا از برجام و تحت شعاع این اقدام از سوی آمریکا قرار میگیرد. باید به این نکته دقت داشت که به هر طریق اروپا متحد سالیان دور آمریکا بوده و در اتحادیه غرب، بهعنوان یک کنشگر بینالمللی نزدیک به ایالات متحده آمریکا عمل میکند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا با اینکه در حال رقابتهای شدید با آمریکا هستند به همان اندازه و حتی بیشتر با آمریکا تفاهم دارند. لذا سفر رئیسجمهور به منطقه اروپایی بهویژه اتریش و سوئیس نشاندهنده تحرک دستگاه سیاست خارجه ایران با برگهای نهایی خود یعنی رئیسجمهور به عنوان شخص دوم مملکت، در حوزه سیاست به معنای کلان آن، شخص اول مملکت و در حوزه نمایندگی ملت ایران در میان دیگر کشورهای نظام بینالملل وارد اریکه دیپلماتیک میشود.
اتریش و سوئیس یک جایگاه معنادار در میان کشورهای اروپایی دارند. به هر ترتیب باید بپذیریم که کشورهای درجه اول اروپایی در تصمیم سازی و تصمیمگیری در اتحادیه اروپا بهخوبی مشخص هستند و کنشگران اتحادیه اروپا را باید در فرانسه، آلمان و انگلستان دانست. لایههای دیگر حول محور اروپای کهن در واقع کشورهای متفاوتی هستند که از نظر میزان قدرت ملی از یکسو توان آنها محاسبه میشود و تأثیرگذاری آنها در اتحادیه اروپا مورد سنجش قرار میگیرد.
اتریش بهعنوان یکی از مهمترین کشورهای دیپلمات پذیر اتحادیه اروپا مطرح است و سوئیس به عنوان یک مرکز با ثبات اقتصادی و اجتماعی در نظام بینالملل شهره است. سفر رئیسجمهور کشورمان در وضعیت فعلی که ایالاتمتحده آمریکا از برجام خارج شده است و اتحادیه اروپا در پی ارائه بسته پیشنهادی حمایتی خود از ایران است، نشاندهنده این است که ایران از یکطرف، کشوری را که از منظر دیپلماتیکی میتواند جایگاه مؤثری را در ارتباط با افزایش گستره فعالیتهای دیپلماتیک ایران با اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای اروپایی بهصورت انفرادی فراهم آورد، نزدیک میشود و تلاش میکند در این باب وارد مذاکره جدی شود.
از طرفی دیگر با کشور سوئیس که به هر ترتیب در کلونی کشورهای اروپایی از جایگاه و حرمت و احترام از منظر دموکراتیک و اقتصادی برخوردار است. این هدفگذاری تا حدود زیادی میتواند هوشمندانه تلقی شود اما در نهایت باید بر این نکته تأکید داشت که وضعیت ایران در حوزه بینالمللی تحت تأثیر دکترین ایالات متحده آمریکا در برخورد با ایران است. دکترینی که از یک طرف در پی محدود کردن همکاریهای بینالمللی با ایران است و از طرفی دیگر محاسبه منطقهای تهران را دنبال میکند. این سفرها در این چارچوب قابل تحلیل است اما نتایج این سفرها بهدرستی روشن نیست و باید منتظر آینده بود.