با آن که پشت سرمان حرف می‌زند،چه کنیم؟

|
۱۳۹۷/۰۴/۲۳
|
۱۶:۳۵:۲۱
| کد خبر: ۷۲۹۰۳۲
با آن که پشت سرمان حرف می‌زند،چه کنیم؟
امام صادق علیه‌‏السلام فرمودند: زبان جنسى است که از شر آن انبیا و ائمه علیهم‏ السلام و اولیاى الهى در امان نبودند.

به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛ «امام صادق علیه‌ السلام در پاسخ پرسش یکی از اصحاب خود فرمود: اى علقمه! واقعاً مى‌ خواهى تمام مردم دوستت داشته و پشت سرت حرف نزنند؟ اصلاً امکان ندارد، «مِمَّا لَمْ یَسْلَمْ مِنْهُ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُهُ وَ حُجَجُ اللَّهِ» زبان جنسى است که از شر آن انبیا و ائمه علیهم‌ السلام و اولیاى الهى در امان نبودند.

«أَلَمْ یَنْسُبُوا یُوسُفَ علیه ‌السلام إِلَى أَنَّهُ هَمَّ بِالزِّنَا» آیا به یوسف صدیق و محسن و صابر و متوکل و نبى خدا ـ. که همه این اوصاف در قرآن مجید آمده ـ. تهمت زنا نزدند؟!

اى علقمه! مگر زبان [مردم]نبود که آمد و گفت: مى‌ دانى چرا ایوب مبتلا به این همه بلا شده؟ از بس که گناه کرده مبتلا گشته است، اگر آدم خوبى بود که این همه بلا بر او نازل نمى‌ شد؟!

اى علقمه! مگر داود علیه‌ السلام پیامبر خدا نبود؛ با این زبان به او تهمت زدند که کبوتربازى مى‌ کرد، چشمش به زن همسایه افتاد، شوهر آن زن را با یک خنجر کشت و بعد آن زن زیبا را گرفت.

اى علقمه! مگر زبان مردم نبود که مى‌ گفتند: موسى بچه‌ دار نمى‌ شود.

آیا زبان مردم نبود که همه فرستادگان الهى را ساحر خواندند؟

آیا زبان مردم نبود که گفتند: مریم علی‌ها السلام، نعوذباللّه به یک نجارى زنا داده و عیسى به دنیا آمده، ولى، چون آدم خوبى است، خدا او را پیغمبر کرده است؟

آیا زبان مردم نبود که در شام امام زین العابدین علیه ‌السلام را خارج از دین دانستند؟ آیا زبان مردم نبود که پیغمبر صلى‌ الله ‌علیه ‌و‌آله را شاعر و مجنون خطاب مى‌کرد؟

آیا زبان مردم نبود که روزى در مدینه گفتند: پیغمبر اسلام یک بار زن زید بن حارثه را دیده و عاشق او شده و آنقدر پیش زید تبلیغ سوء کرد تا زید زنش را طلاق داد و بعد با او ازدواج کرد!

بعد امام صادق علیه‌ السلام اشک ریخت و فرمود: اى علقمه! مى‌ دانى این مردم با زبانشان چه بلایى بر سر امیرالمؤمنین علیه ‌السلام آوردند؟! کارى کردند که بابایم امیرالمؤمنین علیه‌ السلام آرزوى مرگ کرد.

چرا قلب مرا آتش مى‌‌زنید؟

یک روز امیرالمؤمنین علیه ‌السلام از مسجد بیرون آمد و مالک را صدا زد و فرمود: مالک! خیلى دلم گرفته است، بیا برویم خانه ما، با هم رفتند به خانه حضرت، امیرالمؤمنین علیه ‌السلام از مالک سؤال کرد که اى مالک! من آدم بدى هستم؟ مالک! همینطور متحیّر ماند که این چه سؤالى است، چرا قلب مرا آتش مى ‌زنید؟ حضرت فرمود: اگر تو تصدیق مى‌ کنى و قبول دارى، پس چرا مردم اینقدر پشت سر من حرف مى ‌زنند؟ مگر من چه کرده ‌ام؟

طریق باز کردن راه معراج، سلامت زبان است. «واجعل لسانی بذکرک لهجا و قلبی بحبک متیما»

گردآوری:تبیان

 

 

 

نظر شما