به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا؛درحالی که هریک از دوشاهزاده سعودی و اماراتی سه و نیم سال پیش با انگیزه هایی خاص وارد نبرد با یمنیها شدند اما در ظاهر چنان وانمود کردند که هدفی مشترک را تعقیب می کنند و آن بازگرداندن دولت مستعفی هادی درحکومت یمن بود.
درپشت این ادعا اما واقعیت چیز دیگری بود. درحقیقت بن سلمان گونه ای استعمار سرزمینی را در سر می پروراند و بن زاید به گونه ای استعمار دریایی و بشیوه استعمار پرتغالیها درقرنهای گذشته میاندیشید.
یکی تصاحب سرزمین، حکومت و منابع غنی یمن را در رویاهایش میپروراند و دیگری به بنادر یمنی و حضور کاملا موثر بر آبراه استراتژیک باب المندب فکر میکرد؛ در آنزمان رفاقتها وهمراهیها بر رقابتها غلبه داشت چرا که تضادی درمنافع و عواید حاصل از جنگ در یمن مشاهده نمیشد. اما درسایه گذر ایام و بویژه دریکسال و چند ماه اخیر و با ولیعهد شدن بن سلمان، مبادرت او به انجام اصلاحات در عربستان، سفرهای پرهزینه به کشورهای غربی برای جلب حمایت از پادشاهیش، تاکید براحیای برخی اختلافات ارضی با همسایگان و بلاخره آشکار شدن جنبه هایی از کوشش هایش برای حقنه کردن خود به عنوان رهبر جهان اسلام، محمد بن زاید که اینک در یمن دوشادوش ولیعهد جوان سعودی میجنگید و در برخی موارد باعث شده بود فضاحت شکست درجنگ علیه یمنیها قدری از بن سلمان دورشود، به این جمع بندی رسید که دور از ذهن نیست با قدرت گرفتن بن سلمان و جلوس او برتخت پادشاهی سعودی سرنوشتی مانند سایر همسایگان در انتظار امارات باشد و بهمین خاطر ترجیح داد به تعقیب منافع خود فارغ ازبن سلمان مبادرت کند.
ممانعت از ورود هادی به عدن در یک برهه زمانی، ارائه پیشنهاد آتشبس دریمن بدون آنکه هادی را به عنوان باصطلاح رییس دولت یمن _ چنانکه سعودی بر آن اصرار دارد_ درجریان بگذارد در دیگر زمان، تلاش جهت اخراج سیاستمدارنه هادی از عدن در سایه تشدید پروژه ترورهاو... جملگی شواهدی هستند که تایید میکنند ماه عسل میان بن سلمان و بن زاید تمام شده و دوران رقابت آنان بشکلی جدی آغاز گردیده است.
درشرایطی که در عرصه داخلی از اصلاحات بن سلمان در عربستان جز اعطای حق رانندگی به زنان هیچ خبری نیست، فعالان سیاسی یکی پس از دیگری به بند کشیده میشوند، شخصیتهای دینی و صاحبان فتوا که از جمله وفادارترین افراد به نظام وهابیت محسوب میشوند باهدف جلب رضایت جوانان _جوانانی که بن سلمان آنان را بیش از مسلمان معتقد بودن لائیک میپندارد_ دستگیر و روانه زندان میشوند اوضاع درعرصه سیاست خارجی سیاستهای شاهزاده جوان نیز چندان تعریفی ندارد و یکی پس از دیگری به بن بست میخورد.
نمونه اخیر این ناکامیها در ماجرای قطع روابط کانادا با سعودی خود رانشان داد. نظر به این وضعیت بن زاید بنظر تصمیم خود را جدی تر از هر زمان گرفته است که دیگر پیاده نظام بن سلمان نباشد؛ تاملی بسیار ساده در چند رویداد کافی بود تا بن زاید به این جمع بندی هر چند دیرهنگام برسد. شکست دوازده گردان مزدور امارات متشکل از نیروهای صالح عفاش و عمالقه در اشغال الحدیده در حقیقت بیش از آنکه بپای سعودی نوشته شود بنام بن زاید تمام شد. قبل از آن رسوایی کشف زندانهای اماراتی در عدن در کارنامه بن زاید ثبت شد، ترورهای گسترده درعدن پرونده امارات را بسیار سیاه کرد و انقلاب جنوبیها بیش از آنکه متوجه عربستان باشد امارات را نشانه رفت و بلاخره گزارش دو روز پیش آسوشیتد پرس که از رسوایی مشترک امارات و سعودی در همکاری با القاعده دریمن پرده برداشت بشکلی مشترک هیمنه و اقتدار ادعایی بن زاید وبن سلمان را نشانه رفته بود.
دراین گزارش مستند اعلام شده امارات و عربستان به القاعده یمن پول میدادند تا از مواضعش عقب نشینی کند و با این شیوه ضمن حضور در منطقه خالی از مبارز از سویی خود را فاتح جنگ با تروریسم معرفی میکرده اند و از دیگر سو با اعلام جشن پیروزی اقتدار خود را به رخ میکشیده اند.
اگرچه گفته میشود دلیل کم رنگ شدن حضور عادل الجبیر در عالم رسانه از یکسو و بن سلمان از دیگر سو بدلیل آن است که ایشان کل پرونده یمن و مدیریت آن را به بن زاید واگذار کرده اند اما بن زاید عاقلتر از آن است که پیام حضور پهباد یمنی در فرودگاه ابوظبی را دریافت نکرده باشد، فرودگاهی که تا فرودگاه دبی فقط 120 کیلومتر فاصله دارد و هر آن ممکن است بر این مرکز اقتصادی بین المللی نیز سایه افکند و فراری دادن سرمایه ها از آن، امارات را به وضعیت چهل سال پیشش بازگرداند. نظر به آنچه گذشت بنظر میرسد پای بن زاید برای ادامه حضور در قمار خطرناک بن سلمان بسیار سست شده است و از این پس باید شاهد تقویت رقابت بین دو محمد بجای رفاقتهای گذشته بویژه درمساله یمن بود.
منبع:العالم