به گزارش خبرنگار اجتماعی برنا؛ چندین دهه است که روزانه دهها مطلب در مورد کودکان کار و معتادان منتشر میشود. اگر بخواهیم به صورت سرانگشتی هم حساب کنیم آمار گزارشهای منتشر شده به بیش از میلیونها مطلب میرسد؛ مطالبی که گویا مسوولان بدان توجه ندارند و یا تنها در ظاهر خود را دغدغه مند نشان میدهند که اگر جز این بود آمار معتادان و کودکان کار میبایست به جای رشد وحشتناک صعودی، کاهش مییافت.
یکی از معضلات جدید که چندسالیست کارشناسان بیشتر به آن میپردازند پایین آمدن سن اعتیاد در کودکان است. اعتیاد در مورد کودکان به دو بخش تقسیم میشود، کودکانی که در سنین نوجوانی یا پایینتر به اعتیاد روی آوردهاند و کودکانی که از بدو حیات، معتاد متولد شدهاند.
هم اکنون تهران به یکی از شهرهایی تبدیل شده که کودکان کارتن خواب بسیاری که از شهرهای مجاور و یا کشورهای دیگر به آن مهاجرت کردهاند را در گوشه و کنار خیابانهای جنوب شهر خود جای داده است.
کودکانی که از ترس کتکهای دردناک و آزار و اذیت والدین معتاد خود از خانه به خاک سیاه نشسته فرار میکنند و سپس به علت دلایل معلوم و نامعلوم به شهر شلوغ و بیرحم تهران مهاجرت میکنند. پس از مهاجرت به تهران، عمده این کودکان شبهای خود را در پارکها سر میکنند و در همین بین مورد آزار و اذیتهای گرگهای خیابانی از جمله مورد تعرض قرارگرفتن، تجاوز، بهرهکشی و ... قرار میگیرند و به مصرف همان موادخانمان سوز میپردازند تا تسکینی بر دردهای بیپایانشان باشد. اما بیخبر از همه جا این مواد مخدر آیندهشان را هم در خود میسوزاند و در کوتاهترین مدت یک نوجوان یا کودک را به پوچی کامل از زندگی میرساند.
اینجا باید از همه مسوولان مربوطه از حاکمیت تا پایینترین مقام سوال کرد که شما در این چند سال چه اقداماتی انجام دادهاید که تاکنون حتی آمار کودکان معتاد ثابت نایستاده است و هرازچندگاهی به بیان آمارهای پایین میپردازند تا موجب نگرانی در مردم نشود. اما مگر چه عیب دارد که آحاد جامعه از عمق فاجعهای که برای بخشی از کودکان در حال به وقوع پیوستن است خبر داشته باشند؟
هادی شریعتی - حقوقدان و فعال حقوق کودک در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری برنا، ابتدا از دید حقوقی به موضوع کودکان معتاد پرداخت و گفت: «تدبیر حقوقی در بحث پیشگیری و درمان اعتیاد کودکان دچار پراکندگی است. کنوانسیون حقوق کودک به عنوان مرجع بین المللی در زمینه مسائل پایهای حقوق کودک در مادهی 33 به موضوع مصرف مواد مخدر در کودکان پرداخته است. این ماده کشورهای طرف کنواسیون را ملزم کرده است که تمام اقدامات قانونی ، اجرایی،اجتماعی و آموزشی را جهت حمایت از کودکان در برابر استفاده غیر قانونی از مواد مخدر یا مواد محرک وجلوگیری از استفاده از کودکان در قاچاق این مواد به عمل آورند.»
وی با بیان این مطلب که در قوانین داخلی نیز هرچند محدود و پراکنده اما به موضوع پرداخته شده، افزود: «به طور مثال در ماده 3 قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که اخیراً در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید کودکانی که دارای والدین معتاد باشند و یا کودک و نوجوانی که خود مبتلا به اعتیاد باشه در دسته کودکان در شرایط مخاطره آمیز قرار گرفتهاند و بر همین اساس سیستم حمایتی نیز برای او تعریف میشود. همچنین ماده سی و پنج قانون مبارزه با مواد مخدر اجبار کردن افراد زیر هیجده سال به مصرف یا حمل مواد مخدر را دارای مجازاتی مضاعف و تشدید شده اعلام کرده است.»
شریعتی در مورد آمار کودکان معتاد اظهار داشت: «به دلیل عدم شفافیت و خاکستری بودن بحث آمار آسیبهای اجتماعی در ایران نمیتوان به صورت دقیق و مستند تعداد و سن کودکان مبتلا به اعتیاد را اعلام کرد. اما در تازهترین اظهار نظرها اعلام شده است که سن مصرف مواد در ایران به 11 سال رسیده و این در حالی است که طبق آمار بهزیستی در سال گذشته 200 کودک بدسرپرست که مبتلا به اعتیاد بودهاند تحت درمان این سازمان قرار گرفتهاند. آمارها بسیار تکان دهنده و تاسف آور هستند. این علائم و آمارهای رسمی نه چندان دقیق و معتبر نشان از بروز فاجعهای میدهد که از سالها قبل شروع شده و همچنان ادامه دارد.»
این فعال حقوق کودک با بیان این مطلب که موضوع گرایش به اعتیاد را نمیتوان تنها در کودکان کار و یا نوجوانان طبقات محروم اجتماع مشاهده کرد، افزود: «اعتیاد کودکان در حال حاضر موضوعی فراگیر است. نشانههای آن در کودکان خانوادههای مرفه، متوسط و کارگری مشاهده می شود اما علت، گرایش و نوع مصرف مواد در این کودکان دارای تفاوتی معنادار است. به طور مثال زندگی در حاشیه شهرها و گرفتار شدن کودکان در جغرافیای پر از فقر ، تنگدستی و بزهکاری زمینه را برای گرایش به مصرف مواد مخدر ایجاد خواهد کرد یا کودک کاری که مجبور است بیش از 9 ساعت در گرما و یا سرمای طاقت فرسای خیابان کار کند نیاز به نیرویی مضاعف در برابر فشارهای کاری پیدا می کند؛ در واقع فشار کار و محیط ناامن خیابان آنها را در معرض انواع آسیبها از جمله اعتیاد قرار میدهد. در حالی که علت گرایش کودکان و نوجوانان در خانوادههای متوسط و مرفه کاملا متفاوت است. در این میان فصل مشترک اغلب کودکانی و نوجوانانی که مبتلا به اعتیاد میشوند رها شدگی در خانواده و اجتماع است.»
وی در ادامه به بیان راههای مقابله با این آسیب اجتماعی پرداخت و گفت: « در این رابطه باید در نظر داشت که بخش عمدهای از این موضوع به اصلاح بسترهای اجتماعی و خانوادگی وابسته است، هر اندازه که در جامعهای طلاق، افسردگی، محدودیتهای اجتماعی، نابرابری، حاشیه نشینی و فقر گسترده شود آسیبهایی از این دست نیز هر روز عمیق تر خواهند شد. در این شرایط نمیتوان در محیطی بیمارگونه انتظار رشد کودکانی سالم را داشت.»
این فعال حقوق کودکان افزود: «اولین اقدام موثر در کنترل و پیشگیری از رشد این آسیب آگاهی و آموزش است، آموزش فرزند پروری به والدین توسط نهادهای مرتبط و آموزش مهارت زندگی به صورت رسمی توسط آموزش و پرورش باید جدی گرفته شود. همچنین استفاده از توانایی مددکاران اجتماعی در مدراس اقدامی موثر در مقابله با این آسیب رو به رشد خواهد بود.»