به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا، خوانش و تفسیر غزل شماره 30 دیوان اشعار حافظ با حضور شهروندان علاقه مند به شعر فارسی در خانه فرهنگ نوردانش برگزار شد.
رحیم کاویان کارشناس برنامه در ابتدا گفت: غزل شماره ۳۰ حافظ میگوید زلف تو با جاذبهای که دارد دلهای زیادی را به خود جذب کرده و رهایی از آن برای مردمان هوشیار هم بسیار طاقتفرساست چه برسد به من که مست عشق تو هستم. در ادامه کارشناس برنامه به خواندن هر بیت غزل و تفسیر آن پرداخت:
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
راه هزار چاره گر از چار سو ببست
زلف تو (جانان و معشوق شاعر) هزار دل را به یک تار موی خود گرفتار کرد و راه هزار چارهگر را از چهار جانب ببست یعنی از هیچ طرف امکانی برای فرار از عاشقی نگذاشت.
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست
گیسوی تو گره یک نافه از نافههای مشکین خود را باز کرد اما در آرزوی عاشقی را که وصال است، بربست و بیدلان را به کام نرساند تا به بوی وصل جان سپردند.
شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوهگری کرد و رو ببست
برای آن دیوانه و شیدایی شدم،که نگارم همچون ماه نو ابروی هلالی خود را نشان داد، عرض جمال نمود و دوباره پنهان شد. کارشناس برنامه در تفسیر بیت افزود: یعنی گاه نمایاندن روی نگار و گاه پنهان کردن و رو پوشاندنش دیوانهام کرده است.
ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
این نقشها نگرکه چه خوش در کدو ببست
ساقی ازل در جام هستی به گونههای مختلف می در جام ریخت و صورتهای گوناگون به کمال و جمال آفرید، خوب نگاه کنکه از مینای آفرینش چه شکلهای بدیع و زیبا فراهم آمد.
یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خم
با نعرههای قلقلش اندر گلو ببست
پروردگارا، کوزه شراب در حق باده چه نمامی و سخنچینی کردکه به کیفر این گناه صراحی با بانگ قلقلش به خون خم گلوگیر شد یا خون خم در گلویش رفت. به بیان دیگر همانطور که لقمه طعام یا شراب در گلوی انسان گیر میکند و بجز اصوات نامفهوم قادر به حرف زدن نیست، همین حالت برای صراحی پیش آمده است که به جز قلقل به کلام دیگر مجال ندارد.
مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع
بر اهل وجد و حال در های و هو ببست
مطرب چه دستگاهی نواخت،که در خلوتگاه ساز و آواز صوفیانه بر شیفتگان و اهل حال راه بانگ و خروش را بست و همه مدهوش ترانه او شدند و خاموش ماندند.
حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
ای حافظ، هرکه بلای عشق ناکشیده، خواستار وصل شد، مانند کسی است که درحالیکه وضو ناساخته و از آلایش پاک نشده، در پیرامون کعبه دل به امید پذیرش زیارت احرام پوشیده باشد. حافظ در انتهای غزل بیعاشقی وصال خواستن را بیحرمتی به عشق میداند.
در انتهای برنامه اعضاء کانون ادبی خانه فرهنگ نوردانش با چای و شیرینی پذیرایی شده و به بحث و تبادل نظر پیرامون این جلسه پرداختند.
علاقه مندان برای ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر می توانند به آدرس خانه فرهنگ نوردانش واقع در کیلومتر 5 بزرگراه شهید لشگری ، شهرک آزادی بلوار محمد رسول الله ، بوستان مریم مراجعه کنند و یا با شماره تلفن 44531777 خانه فرهنگ نوردانش تماس بگیرند .