«تصنیف باستر اسکروگز» جدیدترین اثر سینمایی برادران کوئن یکی از سیاهترین و تلخترین آثار این دو برادر است. در بین آثار سینمایی این دو فیلمساز وجه اشتراکی کاملاً مشخص وجود دارد و آن نگاه پوچگرایانهشان به سرنوشت انسان است و شخصیتها در آثار برادران کوئن همیشه گرفتار سرنوشتی هستند که معمولاً استحقاق آن را دارند اما آن چیز که مستحقش هستند از سوی شخصی به آنها نمیرسد و این حق را سرنوشت به کاراکترهای آثار برادران کوئن میدهد.
در چنین دنیایی که کوئنها ساختهاند مطمئناً عنصر تصادف نقشی جدی دارد. دست سرنوشت میتواند یک اتفاق باشد اما در دنیای درام تصادف و اتفاق نقش چندانی ندارد چرا که منطق درام با هر تصادفی در قصه متزلزلتر میشود و با این حال برادران کوئن با ایجاد یک پارادوکس دقیق و عجیب چنین عنصر نابجایی در درام را به خوبی در آن گنجاندهاند.
کوئنها همیشه به خوبی فجایع را به سخره گرفتهاند، وقتی فاجعهای تلخ و سیاه در فیلم رخ میدهد حتماً بیننده لبخندی بر لب دارد و این تضاد و این اتفاق مسخره قدرتی است که برادران کوئن دارند اما در جدیدترین اثر سینمایی این دو برادر که اثری اپیزودیک در شش بخش است و در همه آنها به نوعی قتل صورت گرفته یا صورت میگیرد اتفاقی که در نهایت میافتد یک فاجعه و اتفاقی وحشتناک است اما در کنار حس اندوه، به سخره گرفتن اتفاق توسط فیلمساز باعث میشود تا نشاطی یأس آور در بیننده این فیلم هنگام تماشایش شکل بگیرد.
مطمئناً در «تصنیف باستر اسکروگز» نیز این دو فیلمساز در رسیدن به این هدف و ساخت چنین فضایی موفق عمل کردهاند اما این اثر که همه مولفههای برادران کوئن را در خود دارد مطمئناً یکی از متفاوتترین فیلمهای این دو برادر است. چیدمان اپیزودهای «تصنیف باستر اسکروگز» بسیار دقیق پیش میرود، اپیزودها به گونهای کنار هم چیده شدهاند که هیچگاه دست برادران کوئن برای آن چیز که در قصه رخ میدهد رو نمیشود و مخاطب به راحتی نمیتواند از آنها جلوتر باشد.
مطمئناً در اپیزود دوم مخاطب به اینکه کاراکتر اصلی در همه اپیزودها به قتل میرسد پی میبرد و این قاعده در اپیزود سوم نیز رعایت میشود اما با تیزهوشی فیلمساز انتخاب لیام نیسون در نقش مکمل باعث شده تا مخاطب نتواند کاراکتری که به قتل میرسد را حدس بزند اما در چهارمین اپیزود وقتی کاراکتر اصلی به دنبال گنج است و کسی برای به قتل رساندن او وجود ندارد جدال وی با طبیعتی که هر بار در نماهای مختلف توسط کارگردان بر آن تأکید میشود قابل حدس است، ارتباط پنهانی که بین پیرمرد و جغد به وجود آمده پس از دزدیدن تخمهای جغد از لانهاش شکل دیگری میگیرد، مخاطبی که به دیوانگی برادران کوئن آشنا است کشته شدن پیرمرد توسط جغد برایش مسألهای قابل حدس است اما در پایان شخصی پیدا شده و قصه به طور کل تغییر میکند و برای اولین بار در اپیزود چهارم کاراکتر اصلی به جای مقتول تبدیل به قاتل میشود، حال اشتراک موجود در اپیزودها علاوه بر ژانرشان قتل است و در پنجمین قسمت باز هم دست برادران کوئن رو نمیشود و آنها به خوبی مخاطب را با قتلی به شکل خودکشی غافلگیر میکنند و پایانبندی با اپیزود ششم اتفاق میافتد که فیلمساز را از مخاطب به شدت جلوتر میبرد و بدون اینکه قاعده شکل گرفته از هم بپاشد مخاطب از پایان فیلم غافلگیر میشود و طعنه فیلمساز به خود را حس میکند. برادران کوئن با ساخت این فیلم این بار به این شکل که حتی مخاطب در ساختاری اپیزودیک نمیتواند از آنها جلوتر برود قدرتنمایی میکنند.
با وجود این مسائل و کارگردانی فوقالعاده برادران کوئن که شناختشان از ژانر وسترن را به وضوح نشان میدهد، «تصنیف باستر اسکروگز» نمیتواند در بین آثار شاخص برادران کوئن قرار گیرد و در کارنامه آنها بیش از هر چیز میتواند یک اثر متوسط باشد. در این اثر برخلاف دیگر آثار مطرح برادران کوئن مخاطب دیگر با پیرنگی گسترده همراه با قصههای جانبی بسیار روبرو نیست و البته که در اثری با ساختار «تصنیف باستر اسکروگز» چنین انتظاری نمیتواند از سوی مخاطب پدید آید و با این حال برادران کوئن در تک تک اپیزودها تا جایی که ممکن است قصه برای تعریف دارند که مخاطب را درگیر خود کنند. فضای هجوآمیز باعث شده تا تصادفاتی که در فیلم رخ میدهد درام را برهم نزند و مخاطب بتواند منطق روایی را بپذیرد به طوری که کاراکترها پیش از اینکه مخاطب فضا را به نوعی مسخره ببیند خودشان به مسخره و کمیک بودن فضا اذعان دارند و این باعث میشود فیلمساز از مخاطب جلوتر باشد و آن چیز که میخواهد را القا کند.
مطمئناً هر اپیزود «تصنیف باستر اسکروگز» در غالب یک اثر جداگانه به عنوان فیلمی کوتاه قابل پرداخت نیست چرا که کنار هم قرار گرفتن این اپیزودهای بیربط به هم به لحاظ قصه و شخصیت در یک اثر سینمایی به شکلی صورت گرفته که همه بخشها با هم محتوا و مضمونی را تولید میکنند که به تنهایی چنین امکانی برای هر اپیزود وجود ندارد. قصههایی که برادران کوئن روایت میکنند در این فیلم به گونهای نیستند که بتوانند در غالبی جداگانه یک اثر کوتاه سینمایی باشند و نقص هر بخش با قرار گرفتن در کلیتی به نام فیلم سینمایی «تصنیف باستر اسکروگز» هر اپیزود را به عضوی حیاتبخش برای این فیلم تبدیل کرده است.
«تصنیف باستر اسکروگز» هر چند که در کارنامه این دو فیلمساز بزرگ نمیتواند اثری درخشان باشد اما جزو آثاری است که میتوان آنها را در راستای آثار دیگر فیلمسازشان دانست. پس از «درود بر سزار» که یک اثر ضعیف از برادران کوئن بود «تصنیف باستر اسکروگز» دوباره هواداران این دو برادر را میتواند امیدوار کند.