به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ دومین سالگرد ارتحال آیتالله هاشمی رفسنجانی بهانهای شد تا پای گفتگو با برادر رئیس فقید مجمع تشحیص مصلحت نظام بنشینیم. محمد هاشمی معتقد است تخریبهای آیتالله هاشمی سابقه طولانی دارد. او می گوید: قبل از انقلاب، ساواک نه تنها ایشان را تخریب بلکه تهدید، زندانی و شکنجه میکرد و این روند همچنان ادامه دارد زیرا تفکر آیتالله هاشمی همچنان زنده است. هاشمی در این مصاحبه درباره وضعیت اصلاحطلبان و شرایط کشور در غیاب آیت الله هاشمی رفسنجانی میگوید.
متن مصاحبه «محمد هاشمی رفسنجانی»، برادر رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام، به شرح زیر است:
آقای هاشمی سیاست تنش زدایی را در دستورکار داشت
باتوجه به شرایط موجود کشور چقدر خلاء آیت الله هاشمی رفسنجانی احساس میشود؟
این سوالی است که ما باید از شما بپرسیم. شما بیشتر از ما در جامعه حضور دارید و با مردم در تماس هستید. معمولا کسانی که با ما برخورد میکنند به این مسئله اذعان دارند اگر آقای هاشمی بود، وضعیت فعلی را نداشتیم. زمانی که از آنها میپرسیم به چه دلیل این حرف را میزنید؟ بیشتر به تجربیات آقای هاشمی اشاره میکنند. آنها به وضعیت کشور بعد از جنگ اشاره میکنند؛ چراکه حدود هشت سال کشور در جنگ بود. دو سال ابتدای پیروزی انقلاب، کشور در وضعیت حادی قرار داشت. در اثر جنگ بسیاری از زیرساخت ها از بین رفت. دوران جنگ و ابتدای پیروزی انقلاب تقریبا بسیاری از کشورها با جمهوری اسلامی مخالف بودند چون صدام به عنوان یک دولت عربی به ایران حمله کرده بود منتهی ارتش صدام روسی بود و از امکانات بسیار زیاد کشورهای عربی منطقه و کشورهای غربی استفاده میکرد و در اسنادی که بعد از سقوط صدام به دست آمد، مشخص شد سفیر آمریکا در عراق، مشوق صدام بوده و از طرف آمریکا به او قول مساعدت داده است.
ارتش ایران بعد از انقلاب از هم پاشید، نیروی نظامی نداشتیم و در کشور مدیریت وجود نداشت، به همین دلیل به ایران حمله کردند. بر همین مبنا روزی که صدام به ایران حمله کرد از او پرسیدند هدفت چیست؟ و او پاسخ داد من جمعه در تهران با شما مصاحبه خواهم کرد. یعنی تصور میکرد کمتر از یک هفته میتواند تهران را تسخیر کند. باتوجه به اینکه شرق و غرب از صدام حمایت میکردند، ایران طرفداران کمتری داشت بنابراین جنگ هشت سال به طول انجامید. پس از پذیرش قطعنامه، آقای هاشمی که رئیس جمهور شدند سیاست تنشزدایی را برای دولت خود انتخاب کردند که مبنای آن تعامل سازنده با حفظ منافع طرفین بود.
آن زمان خزانه خالی بود و درصد زیادی از 16 استان و 2700 روستا بر اثر جنگ ویران شده بودند. آقای هاشمی توانست با بسیاری از کشورهای جهان روابط ایجاد کند. تعدادی از آنها برای بازسازی کشور کمک کردند، برخی کشورها وامهایی را با بهرههای کم در اختیارمان قرار دادند. بهطور خلاصه وضعیت کشور از زمان جنگ بسیار تغییر کرد و به تعبیر مردم، زمان آقای هاشمی کشور به کارگاه سازندگی تبدیل شد. در هر بخشی از کشور پروژههایی در دست اشتغال بود. وضعیت اشتغال خوب شد. درآمد مردم برای زندگی بهتر شد. آقای هاشمی نظامهای کوپنی که از دوران جنگ مانده بود را برچیدند. تولیدات میانی در کشور راه افتاد و... بنابراین مردم خاطره خوبی از دوران مدیریت آقای هاشمی دارند و با وضعیت فعلی مقایسه میکنند. بنابراین تصور مردم این است که در شرایط فعلی اگر آقای هاشمی بودند کشور را به گونهای مدیریت میکردند که مشکلات کمتر گریبان مردم را بگیرد.
اختلاف میان مجمع تشخیص و شورای نگهبان از ابتدا بوده است
اختلاف نظرهایی میان مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلت نظام وجود دارد. این اختلافها زمان آیتالله هم وجود داشت و یا الان نمود پیدا کرده است؟
اصولا مجمع تشخیص مصلحت نظام، اصل تشکیل و بوجود آمدنش همین اختلافات بود. بر این اساس که مجلس شورای اسلامی قوانینی را تصویب میکرد و شورای نگهبان بر اساس وظیفهای که داشت از جهت شرع و قانون اساسی، این مصوبه را بررسی میکرد و بخشهایی که مغایر قوانین بود را تصویب نمیکرد. بعد از آن قوانین به مجلس میرفت و آنها هم نظر خودشان را اعمال میکردند که در نهایت به بنبست میرسید. آن زمان آقای هاشمی رئیس مجلس بودند و خدمت امام مسئله را مطرح کردند که قبل از تشکیل مجمع، امام خمینی (ره) گروهی را تعیین کردند که سران سه قوه، نخست وزیر و چند نفر از دفتر امام حضور پیدا کردند تا در این موارد تصمیمگیری کنند. پس از آن در سال 1367، امام مجمع تشخیص مصلحت نظام را تاسیس کردند که یکی از وظایفش رفع اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان بود. زمانی که قانونی در مجلس تصویب میشد به شورای نگهبان میرفت و اگر ایراد میگرفتند مجددا به مجلس برمیگشت و اگر مجلس اصلاح نمیکرد به مجمع تشخیص مصلحت نظام فرستاده میشد. در مجمع تشخیص، موارد را از این منظر که خلاف شرع و یا قانون اساسی باشد بررسی نمیکردند در واقع بر اساس مصلحت بررسی میشد. در نهایت باید گفت اختلاف میان مجلس و شورای نگهبان از ابتدا بوده است.
احمدی نژاد سرزمین سوخته تحویل دولت بعدی داد
در شرایط فعلی کسی را سراغ دارید که حلقه واسط میان عقلای سیاسی کشور باشد؟
اگر عاقل باشند که نیاز به حلقه واسطه ندارند (با خنده). آقای هاشمی واقعا شخصیت استثنایی بودند. باتوجه به ویژگیهایی که آقای هاشمی داشتند و با حفظ احترام به همه مسئولان کشور، کسی آقای هاشمی نمیشود. آیتالله هاشمی از دوران کودکی که در روستا بودند دارای یک استعداد فوقالعاده، حافظه قوی و روحیات خاصی بودند. زمانی که ما کودک بودیم اصولا مدرسه کلاسیک وجود نداشت. مکتبخانهای بود که ابتدا الفبا و بعد از آن صداها را آموزش میدادند. زمانی که الفبا به اتمام میرسید قرآن و پس از آن ادبیات، نجوم، ریاضیات و... آموزش داده میشد. آقای هاشمی که حدودا از 6 تا سیزده سالگی در مکتب بودند و همه این مراحل را با نمرههای بسیار خوب طی کردند. از یکجایی به بعد دیگر روستا موضوع جدیدی برای او نداشت بنابراین ایشان به قم رفتند. البته ناگفته نماند عمو و پدرمان روحانی بودند بنابراین در میان درسهای مکتب، دروس حوزوی را نیز میخواندند. حاج آقا در قم شروع به درس خواندن و حفظ قرآن کرد و در کنارشان کتابی که شامل 1000 قطعه شعر بود را خواند و حفظ کرد. روزی ایشان به آقای بروجردی گفتند من حافظ قرآن و 1000 قطعه شعر هستم. آقای بروجردی میپرسند: تو حاضری همین الان امتحان بدهی؟ و ایشان موافقت میکنند. آقای هاشمی پس از سوالاتی که از او میپرسند بسیار خوب می درخشد و آیتالله بروجردی شهریه برای او تعیین میکند. در روستا فرهنگ خاصی وجود دارد و یکی خان است و یکی کارگر. آقای هاشمی روحیهای ضد خان داشتند که در ادبیات مارکسیستی و سوسیالیستی به این افراد طرفدار کارگر میگویند. در قم منزل ایشان به منزل امام خمینی نزدیک بود و این باب آشنایی و اتصال آقای هاشمی به امام خمینی شد. سوالات پختهای که از امام میپرسید باعث شد امام به استعداد او پی ببرد. آقای هاشمی در قم با کمک همکارانش نشریهای را با عنوان «مکتب تشیع» بنیانگذاری کردند و مطالب سیاسی مینوشتند. در نتیجه ایشان یکی از شاگردان و افراد مورد اعتماد امام شدند و زمانی که مبارزه شروع میشود یکی از افراد پیش قدم بودند. کتابی مینویسند با عنوان «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» که آن زمان او را برای این کتاب به زندان میبرند و شکنجه میکنند. بنابراین ویژگیهای خاصی از نظر شخصی داشت که این ابعاد آقای هاشمی شناخته نشده است. ایشان 50جلد تفسیر قرآن دارند که بینظیر است. مردم تنها مبارزات آقای هاشمی را به یاد دارند و جالب است که 25 جزء قرآن را به مدت سه سال که در زندان بودند روی کاغذ نوشتند و تفسیر کردند. او سختترین شکنجهها را تحمل میکرد ولی اعتنا نمیکرد. سال 54 که شرایط مبارزه در داخل سخت شده بود تصمیم میگیرند بخشی از کارهای اطلاع رسانی را به خارج از کشور منتقل کنند و سفری به لبنان، فرانسه، آمریکا، ژاپن و سوریه میکنند و بعد از آن در نجف خدمت امام میرسند. امام به او میفرماید: «شما الان به ایران نرو، اگر بروی شما را میگیرند و شکنجهات میدهند. من نگران شما هستم.» آقای هاشمی در پاسخ میگوید: چون الان وجود من در ایران مفیدتر است، با علم به اینکه من را میگیرند و شکنجه میکنند به ایران سفر میکنم. ده روز بعد از اینکه به ایران وارد میشود او را میگیرند و بدترین شکنجهها را تحمل میکند. در آن برهه ایشان را شلاق میزدند، روی اجاق داغ مینشاندند، سیگار روی بدنشان خاموش میکردند و...
آقای هاشمی و آقای لاهوتی در تاریخ انقلاب بیشترین شکنجهها را تحمل کردند. پس از آن که انقلاب پیروز شد ایشان وزیر کشور شدند و بعد ریاست مجلس را برعهده گرفتند. سپس 8 سال با رای مردم ریاست جمهوری بودند و ریاست مجمع تشخیص و مجلس خبرگان رهبری را هم بر عهده داشتند اما با این وجود بسیاری از ابعاد وجودی آقای هاشمی برای جامعه شناخته شده نیست.
شما اگر بخواهید به دیدگاههای آقای هاشمی خوب پی ببرید برنامه ویژه و چشمانداز 1404 محصول نظراتشان است. زمانی که در دولت سازندگی بودند، ایران 1400 را طراحی کرده و لایحه آن را به مجلس ارائه دادند و دولت آقای خاتمی این لایحه را از مجلس پس گرفت و زمانیکه ایشان رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند با رهبری گفتگو و توافقی کردند که لایحه چشم انداز 20 ساله را مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه و پس از تصویب رهبری ابلاغ کنند که این مرحله حدود 4 سال طول کشید.
در آنجا افق و برنامه آقای هاشمی در حوزه اقتصاد، روابط بینالملل، فرهنگی و سیاسی کاملا مشخص است. بعد از دولت آقای خاتمی ایشان مجددا وارد عرصه شدند تا رییس جمهور شوند که پس از حوادث سال 84 که در دور اول ابتدا اصلاحطلبان انتخابات را 3 قطبی کردند. آقایان معین، کروبی و مهرعلیزاده از یک طرف و آقای هاشمی از طرف دیگر و آقایان قالیباف و ولایتی و لاریجانی و احمدینژاد از طرف دیگر بودند که کسی برنده نشد. در دور دوم نیز حوادثی پیش آمد که آقای احمدینژاد انتخاب شدند.
آقای هاشمی برنامه، راهکار و افق 20 ساله طی 4 برنامه 5 ساله برای کشور داشت که متاسفانه آقای احمدینژاد همه اینها را زیر پا گذاشت. حتی برنامه چهارم را که مقام معظم رهبری تایید کرده بودند، دیوان محاسبات طی گزارشی اعلام کرد احمدینژاد 70درصد برنامه را اجرایی نکرده و ساختار سیاسی و اقتصادی را خراب کرده است. احمدینژاد شوراها را منحل کرد، سازمان برنامه و بودجه را زیرنظر ریاست جمهوری آورد و استقلالش را گرفت و سرزمین سوختهای را تحویل دولت بعدی داد.
نیروهای امنیتی به انتشار کلیپ تخریبی جدید علیه آیتالله هاشمی ورود کنند
چرا همچنان تخریب آیتالله هاشمی ادامه دارد ؟
تخریب آقای هاشمی سابقه طولانی دارد. قبل انقلاب، ساواک نه تنها ایشان را تخریب بلکه تهدید، زندانی و شکنجه هم میکرد. آقای هاشمی امین امام بودند. قبل از سال 52 آقای هاشمی به مجاهدین خلق کمک مالی میکردند اما پس از اینکه تغییر ایدئولوژی داد، ایشان کمکهای خود را به این فرقه قطع کرد. بنابراین مجاهدین و منافقین علیه آقای هاشمی شدند و دهها نشریه و کتاب علیه آقای ایشان نوشتند که هم تخریب میکردند و هم تهمت میزدند و حتی نقشه ترور ایشان را کشیدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آقای هاشمی با 4 تن دیگر (شهید بهشتی، شهید باهنر، حاج آقا موسوی اردبیلی و مقام معظم رهبری) حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند و جبهه مقابل ناسیونالیسم و لیبرالیسم شدند که مورد کینه برخی قرار گرفتند و شعارهایی علیهشان میدادند.
سپس که وارد مسائل حکومتداری شدند استراتژی مطرح شد مبنی بر اینکه هاشمی خاکریز اول است، اگر میخواهید امام را بزنید، هاشمی را بزنید که همه اینها ریشه خارجی داشت. در سالهای اخیر این تخریبها به داخل کشیده شده و تریبونهای داخلی علیه آقای هاشمی شدند و علت آن موثر بودن آقای هاشمی است.
به تازگی مستندی منتشر شده به اسم «هاشمی زنده است»، که تعدادی دانشجو ادعا میکنند آن را ساختهاند. به نظرم هزینه این مستند بیش از 20 میلیارد تومان شده که حدود یک ساعت و 40 دقیقه است. به نظر میرسد سازندگان این مستند به آرشیو صداوسیما دسترسی داشتند. این مستند علیه امام ساخته شده و جمله امام را که فرموده بودند «هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» را به «هاشمی زنده است چون انحراف زنده است» تحریف کردهاند! منظورشان این است که نهضت امام از ابتدا انحرافی بوده است. نکته مهمتر اینکه BBC نیز مستندی ساخته به نام «بهتان» که اخیرا پخش شده که دقیقا علیه امام و انقلاب است. همزمانی ساخت و پخش مستند BBC و مستندی که چند دانشجو مدعی ساخت آن هستند، مشکوک و سوالبرانگیز است که باید مواظب نفوذیها باشیم.
دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی باید دنبال این موضوع بروند که همزمانی پخش چنین مستنداتی از کجا سرچشمه گرفته است. متاسفانه جریانی که نفوذ کرده خیلی ظریف پیش رفته که توانسته به آرشیو صداوسیما دسترسی پیدا و میلیاردها تومان هزینه کند و علیه انقلاب مستند بسازد و در دانشگاهها بدون هیچ مانعی پخش شود. اخیرا هم شاهد تخریب آقای هاشمی در گچسر بودیم که علیه ایشان شعار میدادند که این اتفاقات فاجعه و متاسفانه یک بیتدبیری است.
خاطرهای از آیت الله هاشمی نقل کنید
از 15 سالگی با هم بزرگ شدیم. سال 27 آقای هاشمی و سال 36 بنده به قم آمدیم که حدود 9 سال فاصله افتاد. زمان بچگی وسایل بازی مثل الان نبود و ما با آقای هاشمی کشتی، توپبازی و فوتبال بازی میکردیم و بعضا گلوله نخ و پنبه را به هم وصل میکردیم و در پیت نفت انداخته و بعد آن را آتش میزدیم و میانداختیم به هوا. در این نوع بازیها صدمه میدیدیم چون خطرناک بودند و بعضا بعد از بازی با آقای هاشمی دعوا و کتککاری میکردیم.
خاطره ای از دوران بزرگسالی خود دارید؟
سال 54 آقای هاشمی به آمریکا آمدند و آن زمان بنده آمریکا سکونت داشتم. ایشان به من گفتند میخواهم آمریکا را ببینم بنده قبول کردم. بعد از اینکه ایشان به یکی از ایالتهای آمریکا وارد شدند بنده ماشین دست دومی خریداری کرده و به دنبال ایشان رفتم تا ایالتهای آمریکا را بگردیم. در مسیر هر دو رانندگی میکردیم. در نوبتی که ایشان مشغول رانندگی بودند سرعت مجاز را رعایت نکرده و پلیس دستور توقف ما را صادر کرد. پس از اینکه پیاده شدیم توضیح دادیم از ایران آمدهایم و آقای هاشمی باب صحبت را با مامور پلیس باز کرد. روابط عمومی آقای هاشمی به قدری خوب بود که با مامور طی چند دقیقه صمیمی شد و موضوعات مختلف اعم از اینکه متاهلی یا مجرد؟ مطرح شد. چند تا بچه داری؟ حقوقت چنده؟ و از این قبیل سوالات را پرسید و پلیسی که برای جریمه کردن ما را متوقف کرده بود یادش رفت و ما را جریمه نکرد. آقای هاشمی هم در پایان به پلیس پسته داد.