ادب، شاخص شناخت آدمیان است. از نگاه مردم، افراد جامعه دو گونهاند، با ادب و بیادب. مال و منال و مقام هرگز نمیتوانند با ادب برابری کنند. از این روست که قدما گفتهاند: «ادب مرد به از دولت اوست». این گفته پر گوهر، روزگاری نه چندان دور، سرمشق دانش آموزان و هنرجویان بود. آنان مجبور بودند بارها و بارها از روی آن مشق کنند تا هم خطشان بهبود یابد و هم ادب در نهادشان نهادینه شود.
افراد بیادب همیشه منفور جامعه بوده و خواهند بود، حتی اگر صاحب مال و جمال و مقام باشند.
بیادبی، سنگینترین جرمی است که انسانی در حق انسان دیگر روا میدارد. آنان که ادب پیشه میکنند، در زندگی نیز موفقترند، زیرا مورد احترام مردم هستند،اما کسانی که بیادبی سرلوحه کارشان است، ممکن است در زندگی ظاهری دنیا موفق به نظر آیند، اما چنین نیست، زیرا آنان در نظر مردم مطرود و منفورند.
همه مردم باید ادب را آینه زندگی خود قرار دهند که اکثرا چنین میکنند. هنرمندان، آینههای تمام قد جامعهاند، آنان باید بیش از هر کسی ادب را مراعات کنند، زیرا الگوی مردم هستند. اگر خدای نکرده هنرمندی پا را از گلیم ادب بیرون بگذارد، هم از مقام هنرمندی سقوط کرده، هم مطرود جامعه میشود و از همه بدتر جمعی را به بیراهه میکشاند.
متاسفانه برخی چنین کردند و میکنند، برای همین دیگر نمیتوان به آنان هنرمند گفت، زیرا ادب اولین شرط هنر است. هنر برای این پدید آمده که جامعه را به سمت خوبیها سوق داده و ادب را فراگیر کند.
بعضی از آنان که در عرصه فیلمسازی فعال هستند، فکر میکنند برای جلب نظر مردم باید بیادبی را به تصویر کشیده و نمایش دهند! در کل فضای فیلمهایی که میسازند، بیادبی کاملا به چشم میآید. بدبختانه این را نشانه توانمندی و هنرمندی خود میدانند و نمیدانند و یا نمیخواهند بدانند که این گونه تفکر سم مهلکی است که جامعه را از پای میاندازد.
عدهای معدود از آنانی که در عرصه فیلمسازی فعال هستند، بسیار بیادبانه با یکدیگر سخن میگویند و چنان حرفهای رکیک بین هم رد و بدل میکنندکه نه تنها صورت انسانیت،بلکه چهره کائنات نیز از شرم سرخ میشود.
در محافل هنری که همه در حفظ ادب میکوشند، همان عده معدود برای اینکه به چشم بیایند و خود را شوخ طبع جلوه دهند، با آشنا و نا آشنا بیادبانه سخن گفته، حرفهای بسیار رکیک به کار برده و حرکات سخیف انجام میدهند. چنان حرکات دور از شانی از خود بروز میدهند که عدهای همانجا عطای فیلمسازی و بازیگری را به لقایش میبخشند و میروند، حتی پشت سرشان را نیز نگاه نمیکنند.
اکثر آنانی که در عرصه رسانه فعال هستند، در مواجهه با فیلمسازان، بازیگران و دست اندرکاران این عرصه، سعی میکنند با احترام کامل وحفظ ادب با این افراد صحبت کنند، اما برخی از آنان چنان بد و بیادبانه با اهالی رسانه برخورد میکنند که هر بیشرمی شرمنده میشود! این را هم باید گفت بعضی از خبرنگاران جوان نیز ادب را رعایت نمیکنند که باید خود را درست کنند، زیرا رسانه جای بیادبان و هتاکان نیست. آنان باید با همه برخوردی مناسب داشته باشند، چه هنرمندان و چه مردم عادی. خبرنگار، با رفتار و کردارش شناخته میشود، نه نوشتارش.
از آنانی که ادعای هنر دارند، کمترین انتظار این است که مودب باشند.وقتی فیلمساز سفید مویی که هزاران پیراهن در این راه پاره کرده، پشت تلفن به خبرنگاری که محترمانه با او صحبت کرده و اطلاعات میخواهد، با زشتترین کلمات پاسخ او را میدهد، از جوانترها چه انتظاری میرود؟!
مطمئنا،این فیلمساز سفید موی پرکار، پیش از این در چشم آن خبرنگار جوان یک اسطوره بود، اما دیگر به شخصی بیادب و بیهنر تبدیل شده است!
آنانی که در عرصه هنر بیادبی میکنند، یا در حال عادی نیستند و یا از هنر بویی نبردهاند، در هر دو صورت جایی بین هنرمندان ندارند. باید این عرصه را ترک کنند، در غیر این صورت هنرمندان مودب آنان را تادیب کرده و از جمع خود طرد میکنند. ادب آداب دارد و هنرمند باید مبادی آداب باشد، زیرا ادب هنرمند برتر از هنر اوست.