به گزارش برنا،سخنان اخیر محمدباقر نوبخت از فرایند تامین اعتبار پروژه راهآهن اردبیل، ناگفتهها از واقعیتی نشان می داد که پشت ابرهای پروپاگاندا پنهان مانده بود.
نوبخت سیاستمدار کلاسیکی نیست و در برخی موارد متفاوت از دیگر اسلاف خود عمل میکند. دست بالادست و پری را در سیاستورزی دارد و چنان قاعده بازی در «شطرنج سیاست ایران» را میداند که اعتماد و اعتقاد حسن روحانی را به سمت و وسوی خودش را جلب کرده است.
بخش مهمی از بار دولت روحانی روی دوش نوبخت سوار است. مهم از این منظر که او در گلوگاه بودجه و اعتبارات قرار دارد، آنهم درست در روزهایی که شاخصهای اقتصادی افت و خیز کم ندارد و جیب دولت آنقدر مطمئن نیست که برای تحقق اعتبارات روی آن صددرصد حساب کرد. شاید همین فاکتور بیش از همه نوبخت را به زیر تیغ منتقدان میبرد، اما او آنقدر تیزهوش هست که بتواند ابتکار عمل و میدان را همیشه در دست داشته باشد.
همه مسیرهای تامین اعتبار برای پروژههای بزرگ و کوچک به میدان بهارستان و اتاق کار نوبخت ختم میشود. در همین شرایط بد اقتصادی کشور، کسی دست خالی از پیش نوبخت برنگشته و دقیقا همینجاست که «کاراکتر غیرکلاسیک نوبخت» گره از تامین اعتبارات میگشاید؛ درست مثل پروژه راهآهن اردبیل. «پروژهای سیاستزده» که وقتی در سال 84 کلنگ آن با هزار امید و آرزو بر زمین زده شد، با جیب پری که احمدینژاد از دلارهای نفتی داشت؛ انتظار بر این بود که چهار پنج ساله به پایان برسد. اما ماجرا به گونهای دیگر پیش رفت و آنقدر سلایق استانداران اردبیل در پیشبرد پروژه راهآهن در پارادوکس از هم نشان داد که رویای سوت قطار بیشتر جنبه یک «خیالپردازی فانتزی» به خود گرفت.
راهآهن هر چند که به درست یا نادرست به یک مطالبه اصلی برای اردبیلیها تبدیل شده است؛ اما اصل ماجرا در زمین ماندن آن، بودجههای نصفه و نیمه تزریق شده به آن است که عموما دردی از آن دوا نمیکند. سخنان اخیر نوبخت در سفر به اردبیل موید همین امر است. او واقعیتهای ناگفته راهآهن اردبیل را با صراحت مختص خودش آنهم در یک برنامه زنده تلویزیونی عنوان کرد و از شکلگیری یک اجماع استانی میان نماینده ولیفقیه، نماینده مردم و نماینده دولت در باب پیشبرد راه آهن و اتمام آن تا دو سال دیگر خبر داد. نوبخت گفت که منتظر تامین اعتبار از سوی خزانه نمانده و برای تامین اعتبار راهآهن اردبیل، برای اولین بار سراغ فاینانس داخلی رفته است. تخصیص وامی حدود 700 میلیارد تومان، هر چند که سازمان تحت امر نوبخت را زیر دین پرداخت وام 18 درصدی به بانک ملی برده است و اصل و فرع وام باید به بانک بازپرداخت شود. اما همین وام پربهره؛ در کنار اعتباری که با چانهزنی و نقش کاتالیزوری نمایندگان اردبیل در مجلس به سازمان آقای نوبخت وارد میشود،النهایه دست اکبر بهنامجو را برای تامینهای مالی راهآهن بازتر میگذارد. به عبارتی مثلث سازمان برنامه و بودجه کشور، نمایندگان و استانداری اردبیل باعث شده در مورد راهآهن همه چیز روی تقویم پیش ببرد. این اطمینان به اتمام کار همان حلقه مفقوده در زنجیره تعاملات راهآهن اردبیل است، همان که اکبر بهنامجو در شبکه سبلان از آن به عنوان شاه بیت اصلی راهآهن اردبیل نام میبرد. آنچه که در سازمان آقای نوبخت رقم خورده است. باور بهنامجو به راهآهن هم مزید علت شده تا در یک سال گذشته خط ریلی روز به روز به ایستگاه آخر نزدیک و نزدیکتر شود.
البته نقش نمایندگان اردبیل هم در این مسیر پررنگ است. «کاراکتر پراگمات نمایندگان اردبیل» در ارتقای چشمگیر بودجه راهآهن و تخصیص آن به کمک دولت محلی آمده و اعمال چاشنی فشار آنها بود که پای فایناس داخلی را برای اولین در پروژه راهآهن به میدان آورد.
با این اوصاف کسی صرفا «قهرمان راهآهن» اردبیل نیست. اجماع شکلگرفته میان نمایندگان ولی فقیه، دولت و مردم زنجیرهای در پیشبرد مسیر راهآهن پیش پای اردبیلیها قرار داده است که اگر یکی از حلقههای آن بگسلد، فرجام راهآهن اردبیل در 1400 رقم نخواهد خورد.همین همگرایی باعث شده که این پروژه اکنون هیچگونه مشکل مالی و بودجهای هم نداشته باشد.
سخنان اخیر نوبخت از چگونگی تامین فاینانس داخلی برای راهآهن میانه به اردبیل ضد قهرمان نبود، او درست در همان ساعاتی که لازم بود وارد عمل شد تا «انحصارطلبی» از پیرپروژه راهآهن آنهم در روزهایی که منتج به نتیجه است، فاصله بگیرد.