به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری برنا؛ محمدجواد ابطحی، نماینده عضو جبهه پایداری در مجلس، اظهارات عجیبی را علیه حزب جمهوری اسلامی مطرح کرد. طی اظهاراتی صراحتا اتهام مخالفت با امام خمینی (ره) را متوجه اعضای حزب جمهوری اسلامی کرد. ابطحی همچنین تاکید کرد یکی از مشکلات حزب جمهوری اسلامی این بود که نمیدانستند باید از دستورات ولیفقیه (وقت) اطاعت کنند یا دستورات حزب را در اولویت اقدامات خود قرار دهند.
«سعید شریعتی»، فعال سیاسی اصلاحطلب، در پاسخ به این سوال که اگر این اظهارات توسط یک فعال اصلاحطلب بیان میشد، واکنشها به چه صورت بود؟ به خبرنگار سیاسی برنا گفت: متاسفانه این پدیده و شرایط به گونهای است که یک جناح سیاسی خود را صاحب همه چیز در نظام میداند. متاسفانه در کشور ما در جاهای مختلفی که باید ناظر و پیگیر ماجرا باشند و انصاف و عدالتی را بین نیروهای سیاسی برقرار کنند، نسبت به برخی جریانات و برخی افراد، لطف بیشتری میشود و نسبت به برخی جریانات دیگر نیز کم لطفی میشود. بنابراین این پدیده، یک عارضه در فضای سیاسی در کشور است. به هر حال بحث این نیست آزادی بیان، از افراد سلب شود بلکه بحث اصلی این است که معیار دوگانه در برخورد با افراد مطرح نباشد و همه جریانهای سیاسی بتوانند با آزادی بیان، نقطه نظرات خود را در مورد چالشهای سیاسی کشور بیان کنند.
او در مورد سخنان نماینده پایداری در مورد حزب جمهوری اسلامی در مجلس بیان کرد: ابتدای انقلاب، تشکیل حزب جمهوری در واقع نیت انقلابیون وفادار به حضرت امام بود که به نوعی به عنوان یک سازمان سیاسی برای ایجاد یک پایگاه سیاسی گسترده و فراگیر برای انقلابیون مذهبی درون نظام سیاسی کشور، عمل کند. منتهی تجربه ناموفقی بود و به سرعت هم با دستور امام، فعالیت این حزب متوقف و نشان داد به هر حال کار سیاسی باید یک مبنایی بیشتر از تمامیت خواهی داشته باشد. لذا حزب جمهوری اسلامی، تجربه ناموفقی در کار سیاسی تشکیلاتی در کشور قلمداد میشود. بهویژه اینکه رهبران اصلی حزب در حادثه هفتم تیر به شهادت رسیدند و عملا اندیشههای تشکیلاتی و سازمانی حزب پس از حادثه هفتم تیر، چندان نتوانست خود را با تکثر و پذیرش تنوع در ساخت نظام سیاسی همراه کند و به سمت تمامیت خواهی پیش رفت.
او ادامه داد: لذا در فعالیتهای سیاسی و حزبی، آن شعارهای اولیه بنیانگذاران این جریان سیاسی مهم نیست بلکه مهم، مسیر عملکرد احزاب است که تا چه اندازه بتوانند در عین حال که به توسعه تشکیلاتی خود میاندیشند، به رقابت سالم و پذیرش تنوع و تکثر در فضای سیاسی توجه کنند. اینکه در قالب یکصدایی و تک صدایی جامعه، تشکیلاتی فراگیر تشکیل دهیم، این تجربه شکست خورده است. حزب رستاخیز در زمان پهلوی و تجربه شکست خورده حزب جمهوری در دوران جمهوری اسلامی از این دست است. بنده فکر نمیکنم با هر نیتی، نمایندهای که این سخنان را مطرح کرده است به تجربه تاریخی توجهی نداشته است.
او بیان کرد: بحث درون حزب جمهوری اسلامی این بود که همه نیروهای وفادار به امام در حزب فعال بودند. بنابراین بهتر است اینگونه بگوئیم همه نیروهایی که در حزب جمهوری اسلامی فعال بودند به امام وفادار بودند اما همه نیروهای وفادار به امام در حزب جمهوری، سامان پیدا نکردند و حزب جمهوری عملا نمیتوانست همه نیروهای وفادار به امام را سازماندهی کند. لذا واقعیت موجود در جامعه این بود که حتی در بین نیروهای وفادار به امام نیز نوعی تمامیت خواهی وجود داشت که این مسئله در حزب جمهوری اسلامی خود را نمایان ساخت. بنابراین از یک سو این حزب مورد پذیرش اجتماعی قرار نگرفت و حتی جناح هایی از روحانیت نیز در مقابل آن، صف آرائی کردند. از سوی دیگر حزب جمهوری اسلامی در درون خود دچار انشقاق و انشعاب شده و بخشهایی از حزب که شامل اعضای دفتر سیاسی حزب بود، استعفا داده و از حزب خارج شدند؛ در نهایت پس از آن، حزب روند منحل شدن را طی کرد. لذا بنده فکر میکنم اشکالاتی در ساختار حزب بود فارغ از اینکه این نکته درست است که همه نیروهای درون حزب، نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی و بنیانگذار آن بودند اما ساختار تشکیلاتی و واقعیت سیاسی کشور، حزب جمهوری اسلامی را تجربه ناموفق نشان داد.