به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ فضاهای شهری نقش زیادی در ساختن هویت و روحیه افراد دارند. با توجه به اینکه، بیشتر وقت ما در بیرون از خانه در شهری میگذرد که رنگی خاکستری دارد، میتوان گفت تعداد زیادی از شهروندان این شهر نمیتوانند از فضای شهر خود لذت ببرند.
در ادامه وضعیت معماری شهر تهران و تأثیر آن بر روحیه افراد را مطالعه می کنیم؛
بابک شکوفی، معمار در مورد اینکه معماری چه نقشی بر شرایط روحی و روانی شهروندان دارد به برنا چنین میگوید: «شرایط روحی شهروندان در یک شهر نتیجه فاکتورهای خیلی متعددی است، که بخشی از آن به ویژگیهای کالبدی و معماری شهر بر میگردد. در قسمتی از این مسئله که به فضای شهری و کالبد شهری مربوط میشود میتوان گفت، که از یک سو، توسعه شهری تهران در دهه های گذشته خیلی خودرو محور بوده است و مبتنی بر توسعه وسایل سواری، فضاهای ویژه ماشینها، خیابانها و اتوبانها بوده است. از سوی دیگر، ساختمان سازی در تهران رواج یافته است.»
او نبودن فضاهای پیاده در تهران را اینگونه شرح می دهد: «در این بین فضاهای عمومی همگانی که ویژه پیادهها هستند مانند میدان پیادهها که به آنها پلازا میگویند، کاملا فراموش شدهاند. این مسئله تأثیری منفی روی زیست شهری گذاشته است. ما در شهری زندگی میکنیم که فضاهای مخصوص پیادهها در آن بسیار کم هستند. تنها فضای مخصوص پیادهها پارکها هستند که کفاف نیازهای جمعیت را نمیدهند. تنها چند محور اصلی شهر فضای مخصوص پیادهها دارند، و در بقیه مناطق شهر به این مسئله توجه نشده است. در تهران میدان پیادهها یا پلازا که مکانی است برای جمع شدن شهروندان و تعامل اجتماعی آنها وجود ندارد.»
شکوفی با بیان اینکه، توجه به توسعه فضاهای همگانی شهری خیلی تأثیر جدی در ارتقای شرایط روحی شهروندان دارد گفت: چندی پیش نتایج تحقیقی که دانشگاه اسلامی کوالالامپور انجام داده بود منتشر شد، که به ارتباط مفهوم پایداری اجتماعی با وجود فضاهای همگانی شهری مناسب سازی شده می پرداخت. این تحقیق نشان داده بود اگر در جایی به جای میدان عمومی پیاده یک مجتمع تجاری ساخته شود، این باعث کاهش پایداری اجتماعی می شود، و بالعکس. و سپس به تأثیرات دیگری که این دو عنصر فضایی و مدنی بر یکدیگر دارند اشاره شده است.»
این معمار با اشاره به اینکه در نماهای شهری تهران تشدد و ناهماهنگی به چشم میخورد، می گوید: «در دهههای گذشته هیچ نوع ضابطهای که با آن نماهای ساختمان ها کنترل شود وجود نداشته است. به دلیل اینکه هیچ ضابطه کنترلی برای نماهای شهری وجود نداشته است، و ما در طرح شهری هم چیزی در این زمینه نداشته ایم، شرایط آنارشی گونه ای ایجاد شده است. در صورتی که نمای شهری برخلاف فضاهای داخلی ساختمان که فضاهای شخصی هستند، در چارچوب حقوق همگانی قرار می گیرد و باید از سوی یک مرجع مدیریت شهری کنترل شوند.»
او وضعیت تهران را در مدیریت نماها اینگونه بیان می کند: «مدیریت نماها در تهران تا چند سال پیش وجود نداشت، و ناهماهنگی ای هم که در حال حاضر در نماها وجود دارد از این مسئله ناشی می شود. از چند سال قبل، کمیتههاینما در شهرداری ها شروع به کار کردند که تلاش کرده اند کنترلی بر ساختن نمای ساختمان بکنند. البته به کار این کمیته های نما هم انتقاداتی وارد است، زیرا این کمیته های نما هم ضوابط معین و مشخصی نداشتند که بر اساس آن بتوانند عمل کنند. همین باعث شده بود که حاکمیت سلیقه در این کمیته های نما وجود داشته باشد. یکی از دلایل این مسئله این است که شهرداری ها ضوابط مشخصی در مورد اینکه نماها چگونه باشند ندارند. و جاهایی هم که به این مسئله پرداخته شده است، خیلی محدود و کلی است و به جزییات اشاره نشده است. این در حالی است که در شهرهای بزرگ دنیا برای مناطق شهری و بر اساس پهنه های مختلف، ضوابط نمای مشخص و معینی وجود دارد و تکلیف طراحان، سازندگان و مراجعی که در شهرداری باید نما را کنترل کنند روشن است.»
شکوفی ادامه می دهد: «بخش عمدهای از تهران در دهههای گذشته ساخته شده است و کار خاصی برای تغییر آن نمیتوان کرد، منتهی در موارد جدیدی که ساخته شده اند کمیته های نما تا حدودی توانسته اند حداقلی از نظارت را اعمال کنند. و همین باعث شده است که مقدار کمی بهبود در کیفیت بصری نماها دیده شود.»
او در پایان، تأثیر معماری بر روح بشر را اینگونه شرح می دهد: «معماری یک حیطه انسانی است، معماری و انسان ها در شکل گیری هم شکل دارند. همانگونه که انسان ها معماری را می سازند، معماری نیز انسان ها را میسازد. معماری ظرفی است که 99 درصد عمرمان را در آن طی می کنیم و طبیعتا هر محیطی که انسان در آن قرار می گیرد روی شرایط روحی و روانی او تأثیر مستیقم دارد.»