به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا؛ حجت الاسلام والمسلمین محسن الویری در ابتدا و در ادامه مباحث مطرح شده در اولین حضورش در برنامه ضیافت، شامل رویکرد حرکت از قرآن به متن فرهنگ و جامعه بر اساس پنج محور عدم اتکا صرف به ترجمه، توجه به ابعاد و اضلاع گوناگون آموزه های قرآن، در نظر گرفتن ظرافت های مخاطب و زمانه و زبان فرهنگ، ارائه ترجمه عملیاتی قرآن، عدم ارائه روایت غیر قابل انعطاف و ... در پاسخ به این سوال که پیش زمینه ها و پیش شرط های حرکت از مسائل فرهنگ به سمت قرآن و برگرفتن پاسخ از آن چیست، گفت: حرکت از جامعه به سمت قرآن در دو فضای عمومی و نخبگی می تواند صورت بگیرد، که ما در این برنامه به مابحث ترویجی یا گفتمان سازی عمومی نمی پردازیم و در ساحت اندیشه ای به طرح برخی مباحث می پردازیم.
وی افزود: در این میان معتقدم که سه محور عمده وجود دارد که باید مورد تامل قرار بگیرد. اول اینکه اصولا کدام بخش از پرسش های فرهنگی ما قابل عرضه به قرآن عزیز است. از آنجایی که یک فرد مسلمان در جهان معاصر شامل کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی، که می خواهد زیست مومنانه داشته باشد، با چالش ها و پرسشهایی روبرو است اما الزاما نمی تواند همه پرسش ها را به قرآن عرضه کند. با ذکر یک مثال شایع در عرصه فناوری و بویژه فناوری ارتباطات و اطلاعات می توان به این تفاوت اشاره کرد. سوالاتی مانند حریم خصوصی در فضای مجازی چیست؟ حفظ حریم خانواده در این محیط چه مفهومی دارد؟ قول حسن که مورد تایید قرآن است در این فضا چه حکمی دارد؟ و بسیاری از سوالاتی از این قبیل را می توان به قرآن عرضه داشت اما شاید کمتر کسی این داعیه را داشته باشد که می توان در مورد اختلالات فنی و یا سخت افزاری از قرآن سوال کرد. شان قرآن هدایت است و این قبیل سوالات در این جایگاه نیستند و حتی در حضور معصومین هم به کارشناسان اموری از این قبیل مراجعه می کردند. دین و علم هم تراز یکدیگر نیستند، دین راه هدایت است.
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: پس از تفکیک سوالات و تعیین قلمرو دین، دومین نکته قابل تامل که بسیار دشوارتر است، مفاهیم نو پدیدی است که هیچ پیشینه ای ندارد و خود واژه در قرآن نیست و این سوال بوجود می آید که آیا همه این مفاهیم نوپدید در قرآن معادلی دارد و اگر دارند کدامند؟ به عنوان مثال، کلمه ای مانند فرهنگ از قرن هجدهم در متون علمی رایج شده است و این سوال مطرح است که در دین و قرآن کدام واژه به فرهنگ اشاره دارد؟ یا کلمه تمدن که این روزها بسیار پربسامد شده است حتی از مبانی تمدن اسلامی نام برده می شود اما چنین ترکیبی در قرآن نیست. یا با توجه به اینکه معتقدیم قرآن انسان اجتماعی و جامعه انسانی را در نظر دارد، عبارت و اصطلاح جامعه در قرآن کجا است؟ آیا امت، بلد، مدینه، قریه، قبایل و مانند اینها معادلی برای آن است؟ این قبیل سوالات، بسیار مهمند که اموری هستند که طرح آنها در کلام بسیار ساده است اما در عمل بسیار مشکل که پاسخ دادن به آن نیازمند مطالعه و حضور قرآن شناسان جدی در صحنه است.
حجت الاسلام الویری در ادامه افزود: در همین رابطه یکی دیگر از چالش ها تعدد واژه های متعدد قرآنی برای مفاهیم نوپدید اجتماعی است. به عنوان مثال هفده واژه قرآنی در مورد اصطلاح دست کاری فرهنگ عمومی وجود دارد. در چنین مواردی این سوال پیش می آید که ما کدام واژه را باید استفاده کنیم در حالی که هرکدام دلالت هایی دارند، این مسئله نیازمند واژه شناختی سنتی و واژه شناسی جدید وسیعی مورد نیاز است. تا این مطالعات گسترده انجام نشود نمی توان از عرضه داشت سوالات فرهنگی خود به قرآن سخن گوییم.
وی در ادامه در مورد عدم استفاده از پتانسیل و داشته های علوم زبانی اسلامی در جهان اسلام حال حاضر گفت: متاسفانه کتابهایی همچون کتابهای لغت که ظرائف بسیاری در آنها لحاظ شده از متن به حاشیه رانده شده است.
این استاد دانشگاه افزود: سومین چالش این است که در برخی از موارد سرشت پرسش، پرسش امروزی است نمی توانیم به همان زبان و ادبیات و دلالت ها از قرآن جستجو کنیم و باید در جایی نا هم ترازی زبان و زمان پرسش و قرآن را اصلاح کرد. برخی از این سوالات در زمان نزول قرآن مطرح نبوده که بخواهد به آن پاسخ داده شده باشد. یا برخی از این سوالات مربوط به مفاهیم است.
به عنوان مثال مفهوم آزادی با مفهوم امروزینش اصلا مسئله قرآن نبوده است، که سوالات جدی ایجاد می کند. یا مفهوم عقل و عقلانیت با رویکرد امروزینش نمونه دیگری است.
حجت الاسلام محسن الویری، دانشیار جامعه المصطفی در مورد اینکه چه شد که بحث بازگشت به قرآن در جهان اسلام مطرح شد گفت: در اینجا دو بحث مطرح است اول اینکه تمدن پیشین آیا تمدنی اسلامی بود یا تمدن مسلمانان یا تنها یک تمدن بشری غیر اسلامی یا تحت تاثیر تمدن های دیگر، که من آن را تمدنی اسلامی می دانم و با این ازعان بر درجه اسلامی بودنش حرفی نمی زنیم. ما نمی توانیم آن عظمت قبلی که بشریت به آن اعتراف کرده را به حکومت ها یا اشخاص یا فرهنگ های دیگر نسبت بدهیم بلکه خواستگاه این تمدن اسلام بود.
وی افزود: نکته دوم اینکه، درست است که این تمدن آن طور که ما آن را می فهمیم، رنگی از قرآن داشت، اما نظام اندیشه ای آن، که هویت بخش تمدن ها هست، قرائت اهل بیت نبود. در واقع رعشه ای از قرآن و اسلام بود اما آن چیزی که اهل بیت از اسلام ارائه کرده اند نبود. بنابراین به صورت طبیعی محکوم به این بود که چرخه عمر مشخصی داشته باشد. هر چیزی که الهی نباشد چرخه عمر محدودی دارد. این تمدن هم با حمله مغول به ایستایی رسید نه انحطاط اما بعد از صفویه دچار انحطاط شد که این هم به شرایط پیرامونی آن بر می گشت، که با آمدن مدرنیته نشان داد که امکان ادامه حیات ندارد و باید از صحنه کنار رود وگرنهتوانست به همان زندگی فرتوت خودش ادامه دهد. این نکات براین سوال تاثیر دارد.
الویری ادامه داد: بر این اساس وقتی تمدن اسلامی در مواجهه با موج سهمگین مدرنیته، توان خودش را از دست داد، اندیشمندان اسلامی به خود آمدند که با شرایطی که اطرافشان است فاصله زیادی پیدا کرده اند، گویا اصلا خبر نداشتند که در همسایگی آنها چنین اتفاقاتی در حال رخ دادن است. حتی بزرگانی که در این زمان کتاب هایی را نوشته اند اصلا از حضور نمادهای تفکر غربی همچون دکارت مطلع نبودند و هیچ اشاره ای در کتابهایشان به این موضوعات نمی بینید. این مساله ای رایج در سایر شاخه های علمی هم هست. اینجا این بحث پیش آمد که همه حرکت های دینی که در جامعه اسلامی پدید آمد همه معطوف به غرب است. نه اینکه مقلد غرب باشند بلکه ناظر به غرب هستند. عده ای آمدند و گفتند که یکسره باید چشم بپوشیم و عده ای دیگر هم گفتند که چشم بدوزیم و عده ای هم راه میانه ای را در پیش گرفتند که از طیف گسترده ای برخوردار است و در اینجا بود که بحث بازگشت به قرآن مطرح شد.
حجت الاسلام الویری بازگشت نخبگان به متن قرآن بعد از مواجهه جهان اسلام با مدرنیته و تجدد و تلاش برای خوانش معاصر برای مواجهه با این تجدد گفت: همه حرکت های اصلاح و احیا تفکر دینی معطوف به غرب هستند، این مسئله را چه در مقام داوری و چه آنکه ما را عقب مانده تر از آنها می دانست و در بین موافق و مخالف و یا افراد میانه می بینیم. به طوریکه حتی تفاسیر قرآنی و یا علما و واعظین ما با ارجاع به غرب سعی می کردند که بگویند معادلش در قرآن وجود دارد. این گرایش هنوز هم وجود دارد که در این ذهنیت عملا غرب یک مرجعیتی دارد و برای این که قرآن هم کم نیاورد، می گردیم و شاهدی از قرآن برای آن پیدا می کنیم که دست و پا زدن برای حفظ هویت ما بود. پس از انقلاب و در این چهل سال تحول معرفتی شکل گرفت که نه تنها در جامعه ما، بلکه در سراسر جهان اسلام، از این اسارت مدرنیته عبور کرده ایم و دیگر اینگونه سخن گفتن منسوخ شده است. در اینجا است که انواع بازگشت های به قرآن را می بینیم.
وی در مورد رویکرد تاریخی به تفسیر قرآن با بیان اینکه تاریخ تفسیر معاصر قرآن تخصص من نیست، گفت: در مورد تفسیر تاریخی قرآن، مطالعاتی در خصوص اینکه سهم تاریخ در قرآن چیست که البته کسانی همچون مرحومعلامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید صدر هم به تاریخ در قرآن پرداخته اند. مطالعات متنوع قرآنی از منظر تاریخی صورت گرفته است. یکی اهتمام قرآن به تاریخ و دسته بندی آیات قرآن و گونه شناسی مضامین آنها و این که سهم تاریخ کجاست که برخی آن را تا پنج ششم قرآن ذکر کرده اند. رویکرد دیگر بررسی قالب های بیان تاریخی در قرآن است که در مقاله تاریخ در سپهر قرآن بیشتر بررسی کرده ام.
حجت الاسلام الویری افزود: نگاه دیگر تاریخی به قرآن برجسته کردن شان نزول قرآن و بررسی بافت اجتماعی و اینکه ناظر به کدام مساله این آیات نازل شده اند، است. قلمرو مطرح شده دیگر تشخیص سیر نزول آیات قرآن نه سوره ها، و آگاهی که خداوند در طول این بیست و سه سال، چه مفاهیمی را چگونه برای ما بیان کرده است. دیدگاه هایی در مورد سیر نزول سوره ها وجود دارد اما به نظر می آید که حرف های بسیاری در این زمینه وجود دارد. این بحث که ما از تاریخ مدد بگیریم و انواع قرائن لفظی و غیر لفظی را به کار بگیریم، تا تشخیص بدهیم که آیات قرآن در چه فضایی نازل شد.
وی در ادامه اظهار داشت: در نگاهی که ما چندین سال است که مشغول آن هستیم، تفسیر تاریخی قرآن نه به معنی بررسی آیات تاریخی و یا شان نزول آیات قرآن، بلکه بررسی دسته بندی جدیدی با حفظ همین قرآن، که تاکید می کنم از اعمال سلیقه ها باید پرهیز کرد تا اصالت قرآن حفظ شود. در این رویکرد، چینش آیات بر اساس تاریخ بشریت از مبدا تا معاد اهمیت دارد.