باید مانع اتلاف عمر نسل جوان شد
بیتردید ما در شمار معدود کشورهایی جای میگیریم که با پایان سال تحصیلی مجال بسیار فراخی (فراختر از آنچه در تصور گنجد!) به دانشجویان و دانش آموزانمان، که بیش از 20 درصد جمعیت 80 میلیونی کشور را به خود اختصاص دادهاند، میدهیم تا خستگی حاصل از 9 ماه تحصیلی، بویژه اضطراب امتحانات پایان سال و آخر ترم و کنگور و آزمونهای جور واجور، را از ذهن و تنِ خویش بزدایند و دمی، بیاسایند و لَختی آرامش پیدا نمایند!
من در این مَقال و مَجال، در پیِ آن نیستم تا طویل بودن غیرعادی تعطیلات تابستانی را به سیاست گذاران و مسئولان محترم آموزشی کشور، اعم از آموزش پایه و آموزش عالی، یادآور شوم (چه، آنان خود بهتر و بیشتر از صاحب این قلم بر این واقعیت اذعان دارند) بلکه در پی آن هستم تا اهمیت و ضرورت توجه همگانی (بویژه والدین محترم) را به این تعطیلات مَلال آور و کسالت بار یادآور شوم.
واقعیت این است که «اوقات فراغت» فینفسه نه تنها زیان آور نیست بلکه دارای یک، دوجین، اثر سودمند و مفید است. کافی است هر یک از ما اندکی به آثارِ خلاقانه و شگفتی آوری که نوجوانان و جوانان (اعم از دانش آموز و دانشجو) در قلمروهای صنعتی و هنری و علمی و اجتماعی آفریدهاند، بیندیشیم تا بلادرنگ دریابیم که انبوهی از این آثار زمانی خلق شدهاند که خالقان آنها از دغدغههای حاصل از تکالیف درسی دور بودهاند، و اصطلاحاً در «ایام فراغتِ» خویش به سر میبردهاند. یا کافی است به نوجوانان وجوانانی بیندیشیم که «ایام فراغتِ» تابستانی را به فرصتی برای افزایش ترازِ ورزیدگی، چابکی، تنومندی و سلامت جسم و جان خویش تبدیل کردهاند و آنگاه با درخششِ خویش در میادین و صحنههای ورزشی، افتخاراتی جاویدان و ماندگار برای خود و جامعه به ارمغان آوردهاند، و یا کافی است به دانش آموزان ودانشجویانی فکر کنیم که اوقات فراغت طولانی تابستان را فرصت مغتنمی دانستهاند تا به قوه تخیلِ خود فرصتِ جولان دهند و حاصل بال و پر کشیدن آن، به دور و نزدیک را به آثار مکتوب و ارزشمندی تبدیل نمایند و از آن پس نام خود را در میان انبوه نام آورانِ صاحب اثر و نخبگانِ صاحب نام ، ثبت و ضبط نمایند.
اما، این تنها یک روی سکه اوقات فراغت است؛ آنهم روی مثبت و خواستنی آن! چه، آنگونه که میدانیم و میدانید برای شمار پرشماری از گروههای سنّیِ در حالِ تحصیل ، اوقات فراغتِ طولانی تابستانی حاصلی جز خستگی و احساس بیهودگی و بطالت و ملال و فرصتِ از دست دادن در ، پی ندارد. از آن گذشته، حتی برای شماری از این گروههای سنی تابستانِ طولانی به «تهدیدی» تبدیل میشود که آنها را تا لبه پرتگاه آسیبها میکشاند (و شوربختانه شماری نیز در این پرتگاه فرو میغلتند و بیرون کشیدنشان جز با مداخلات پیشرفت و تخصصی، میسر نمیگردد). این گروه آنهایی هستند که برای تعطیلات طولانی تابستانی «برنامهای نریختهاند»، اوقات خواب و خوراک خود را از نظم معمولِ سالانه خارج ساختهاند، تکلیفی برای تابستان خود منظور ننمودهاند و پرسه زدن بی هدف و طولانی در کوچه و خیابان را به رویه روزانه خویش تبدیل کردهاند.
چهکار باید کرد؟ پاسخ روشن است: باید مانع از اتلاف عمر و وقت کودکان و نوجوانان و جوانان شد. اما این پاسخ نه بدان معناست که بر فرزندانمان سخت بگیریم و در این روزهای تابستانی خستگی دوچندانی بر آنان تحمیل نمائیم بلکه منظور آن است که با همفکری (یعنی هم فکری فرزند و والدین) برنامهای برای تابستان آنان طراحی و اجراء کنیم. چنین برنامهای باید «منطقی»، «منعطف» و «عاری از اجبار» باشد. پیداست که در چنین برنامهای هم باید فرصتی برای «یادگیری» (اعم از مطالعه و یادگیری قرآن، زبان و ...) در نظر گرفته شود، هم مجالی برای «ورزش» و فعالیتهای بدنی لحاظ گردد، هم زمانی برای «تعاملات اجتماعی» منظور شود و هم زمان فراختری برای تفریح و گردش و سفر و «خوش بودن» اختصاص یابد.
من یقین دارم چنین برنامهای نه تنها از فرو غلتیدن نوجوانان و جوانان در دام انواع آسیبهای مهلک جلوگیری مینماید بلکه به رشد و توسعه مهارتهای شناختی، عاطفی، اجتماعی، معنوی و جسمانی آنان نیز کمک میکند. از آن گذشته، دانش آموز و دانشجویی که تابستان خود را «برنامهریزی شده» سپری کرده است در آغاز سال تحصیلی جدید، نه تنها احساس ملال و بیهودگی و عذاب وجدان نمینماید بلکه شاداب و راضی و پرشور، گام به بهارِ علم و تحصیل (شروع سال تحصیلی) میگذارد.




